شبی که خرگوش کوچولو خوابش نمی برد
82,000 تومان
او در جزیره ای خیلی دور به دنیا آمد، همان جایی که دوست های خیالی خلق می شدند. آن ها در آن جزیره زندگی و بازی می کردند. همان جا هم با شور و اشتیاق منتظر می ماندند تا به خیال یک بچه ی واقعی بیایند.
او هر شب رو به ستارگان می کرد تا نوبتش برسد و بچه ای انتخابش کند و اسمی خاص و خیال انگیز روی او بگذارد.
شب های زیادی منتظر ماند.
اما هیچ وقت نوبت او نشد.
به کارهای جالبی فکر کرد که دوستش داشت انجام می داد و نمی گذاشت به او فکر کند.
پس به جای اینکه منتظر بماند...
(برشی از متن کتاب)
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران