کتاب ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب - مرکز
- انتشارات : مرکز
- تگ : کتاب آلیس در سرزمین عجایب
محصولات مرتبط
معرفی کتاب ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب
کتاب ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب اثر لوئیس کارول با ترجمه زویا پیرزاد توسط نشر مرکز به چاپ رسیده است.
این کتاب مهمترین و مشهورترین اثر لوئیس کارل نویسنده، ریاضی دان، منطق دان و عکاس انگلیسی است که در سال 1865 نوشته شد. رمان درباره دختری است به نام آلیس که در اتفاقی عجیب، درون سوراخ لانه خرگوش میافتد و وارد یک دنیای خیالی با موجوداتی شبیه انسان، میشود. اگرچه قصه با جادو و فانتزی سروکار دارد، اما هم برای کودکان جذاب است و هم برای بزرگسالان. این رمان یکی از بهترین نمونههای ژانر ادبی تخیلی محسوب می شود. شیوه و ساختار شخصیتها و تصاویر مورد استفاده در رمان، تاثیر فوق العادهای بر مخاطب و بر فرهنگ و ادبیات عمومی مخصوصاً در ژانر فانتزی دارد. برخی از ماجراهای کتاب، براساس خاطرات نویسنده و مبتنی بر موقعیتها و مکانهای واقعی مانند آکسفورد و یا کلیسا هستند؛ برای مثال سوراخ لانه خرگوشها، نمادی از پلههای واقعی در پشت ساختمان اصلی کلیسای مسیحی است. داستان آلیس با چاپ قسمتهای بعدی آن با عنوان "آلیس در آن سوی آینه" و "آلیس در آنجا چه یافت" تکمیل شد. دنیای آلیس دنیای خواب است و دنیای کودکی، دنیای خواب یک کودک. آلیس در سراسر ماجراهایش در این سرزمین شگفت، کارهایی برای شناخت هویت خویش انجام میدهد. لوئیس کارول که یک استاد ریاضیات دانشگاه آکسفورد بوده است، در یک نیمروز تابستانی سال 1862، هنگام قایق سواری با چند کودک، برای سرگرم کردن آنان فیالبداهه داستانی ساخت و تعریف کرد که چند روز بعد آن را به رشتهی تحریر درآورد. انیمیشنها و فیلمهای سینمایی زیادی تا کنون از این اثر ساخته شده است که نخستین آن ها فیلم صامتی بود که در سال 1903 منتشر شد. آلیس دختری از یک خانواده ثروتمند انگلیسی است که خود را در دنیای عجیبی میبیند که با فانتزی و خیال اداره میشود. آلیس در این رمان نقش یک دختر کنجکاو را دارد و تلاش میکند خود را با محیط پیرامونش تطبیق دهد.
منتقدان تلاشهای زیادی برای تفسیر ماجراجوییهای کتاب آلیس و دست یابی به لایههای پنهان معانی آنها داشتند. آلیس حوصله اش سر رفته، کنار رودخانه همراه خواهرش نشسته است. خواهرش مشغول کتاب خواندن است. آلیس آن قدر کسل است که حتی حوصله گل چیدن هم ندارد. همه چیز از اینجا شروع می شود، آلیس خواب آلود است و نمی داند چه کند. درگیر یک ماجراجویی می شود؛ خرگوش سفیدی می بیند که ساعتی جیبی دارد و کتی پوشیده است. به دنبال خرگوش راه می افتد تا به لانه خرگوش می رسد، به داخل سوراخ خرگوش می رود و از آنجا مسیری طولانی را به سوی سالن عجیبی طی می کند. سالنی که پر از درهای قفل شده است؛ درهایی با اندازه های مختلف. از اینجا به بعد ماجراهای آلیس آغاز می شوند.آلیس میخواهد وارد باغ زیبای آن طرف یکی از درها شود اما راهی برای ورود به آن نمی یابد. این در کوچک تر از آن است که بتواند از آن عبور کند. همچون روایت های سنتی اینجا هم شخصیت اصلی داستان به دنبال رسیدن به مکانی مشخص است، مکانی که رسیدن به آنجا برایش به هدفی تبدیل می شود. البته او نباید هم فعلاً به این باغ راه یابد چون در این صورت دیگر داستانی برای روایت نمی ماند. در این هنگام که آلیس به دنبال راهی برای ورود به باغ است، با موجودات عجیبی روبه رو میشود و بارها اندازه اش تغییر می کند. پیچیدگی ها و پیچش های زیادی بین باغ و آلیس شکل می گیرد. اول اینکه او به درون حوضی از اشک های خودش میافتد، وارد رایزنش و صحبت هایی با یک موش و گروهی از پرنده ها و دیگر حیوانات می شود. سپس به اشتباهی به جای خدمتکار خرگوش سفید اشتباه گرفته میشود و اقدام به انجام ماموریتی می کند که در نهایت به گیر کردنش در خانهی خرگوش می انجامد. آلیس فرار میکند تا هزارپا را ببیند و راهی برای تغییر اندازه اش پیدا کند. پیچش بعدی در خانه ی فلفلی دوک و جشنی که برپاست رخ می دهد. یکی پس از دیگری این اتفاقات به وقوع می پیوندد و به زودی این پیچیدگی ها جذابتر هم میشوند حتی جذاب تر از هدف اصلی آلیس از این ماجراجویی.
برشی از متن کتاب
آلیس کنار خواهرش لب آب نشسته بود و از بیکاری حوصله اش داشت سر می رفت. یکی دوبار سرک کشید توی کتابی که خواهرش می خواند، اما کتاب نه عکس داشت و نه گفتگو. فکر کرد «کتابی که نه عکس دارد و نه توی کتاب کسی با کسی حرف می زند به چه درد می خورد؟». داشت با خودش سبک سنگین می کرد _ تا جایی که می شد، چون بس که هوا گرم بود خوابش گرفته بود و فکرش درست کار نمی کرد_ آیا به زحمتش می ارزد از جا بلند شود گل مینا بچیند و با گل ها حلقه درست کند که خرگوش سفیدی با چشم های صورتی دوان دوان از کنارش گذشت. اتفاق خیلی عجیبی نبود و آلیس خیلی هم تعجب نکرد وقتی شنید خرگوش با خودش می گوید «خدای بزرگ! حتما دیر می رسم.» بعدها که ما جرا را مرور می کرد به این نتیجه رسید که باید از این قضیه تعجب می کرد ولی در آن لحظه همه چیز به نظرش کاملا عادی و طبیعی بود. اما وقتی که خرگوش دست کرد توی جیب جلیقه و ساعتی بیرون آورد و به ساعت نگاه کرد و با عجله به راهش ادامه داد آلیس از جا پرید. چون فکر کرد هیچوقت ندیده خرگوش جلیقه بپوشد و تازه از جیب جلیقه ساعت هم در بیاورد. ملتهب از آتش کنجکاوی از جا پرید و دوید و درست وقتی به خرگوش رسید که خرگوش جست زد توی سوراخ بزرگی زیر پرچین. یک ثانیه نگذشته آلیس هم دنبال خرگوش پرید توی سوراخ و هیچ هم فکر نکرد بعد چطور باید از آن تو بیاید بیرون.
نویسنده
لوئیس کارول با نام اصلی چارلزلوتویج داجسن درسال 1832 در انگلستان به دنیا آمد. چارلز نخست به مدرسهی ریچموند و سپس به مدرسهی راگبی در میدلندز رفت. چارلز دوران کودکی خود را با اختراع بازی های فکری برای خواهران و برادرانش و نوشتن شعرهای فکاهی و ویراستاری مجله های خانواده گذراند.او به سبب لکنت زبان و کم شنوایی از سوی همسالانش در مدرسه هرگز پذیرفته نشد. داجسن در سال 1854 با رتبه سوم در فلسفه و تاریخ باستان و رتبه اول درریاضیات از کالج کریس چرچ دانش آموخته شد و درسال 1855 کمک کتابدار کالج کریس چرچ شد و شروع به تدریس ریاضیات کرد. در این زمینه آثاری از او منتشرشده است که با ارزشترین آنها "اقلیدس و رقبای مدرن او" (1879) است. چارلز داجسن در 1852 با عکاسی آشنا شد.عکاسی، نوآوری هیجان انگیزی بود که به او این امکان را میداد که با بعضی از مشهورترین افراد زمان خودش آشنا شود. عکسهای داجسن هم اکنون به عنوان نمونههای فوق العاده ای از عکاسی سده ی نوزدهم به شمار می آیند. هری، لورینا، آلیس و ادیت، فرزندان خانواده لیدل، رئیس کالج کریس چرچ، اولین دوستان کودک او بودند. داجسن داستان "آلیس در شگفت زار" را در سال 1862 برای لورینا، آلیس وادیت آفرید و آلیس از او قول گرفت آن را برایش بنویسد. او در شصت و شش سالگی، بر اثر ذاتالریه شدید در انگلستان درگذشت. از دیگر آثار او می توان به "آن سوی آینه" و " شکار جانور شگفت انگیز" اشاره کرد.
فهرست
مقدمه ی چاپ اول مقدمه ی ویرایش سوم فصل یک : سوراخ خرگوش فصل دو: حوض اشک ها فصل سه: مسابقه ی انتخاباتی و سرگذشت دراز و طولانی فصل چهار: خرگوش بیل کوچک را تو می فرستد فصل پنج: اندرز کرم ابریشم فصل شش: خوک و فلفل فصل هفت: عصرانه ی دیوانه ها فصل هشت: زمین بازی ملکه ی دل فصل نه: قصه ی لاک پشت قلابی فصل ده: رقص چارخانه خرچنگ فصل یازده: کلوچه ها را کی دزدیده فصل دوازده: آلیس در جایگاه شهود
نویسنده: لوییس کارول ترجمه ی: زویا پیرزاد انتشارات: مرکز
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران