loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب لوسی که زیادی دروغ می گفت (آدم های زیاده رو 2)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب لوسی که زیادی دروغ می گفت، جلد دوم از مجموعه ی آدم های زیاده رو، اثر ایرن هاوات و تصویرگری مایکل دبور و ترجمه ی حسین فتاحی از انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.

در این جلد از مجموعه به موضوع دروغگویی در کودکان پرداخته می شود. در این اثر دروغ به بادکنکی تشبیه شده است که هر چه فرد دروغ های بیشتری می گوید بادکنک اش از ماده ی چسبناکی پر می شود تا جایی که دیگر بادکنک تحمل این مواد را نداشته و می ترکد. روزی در مدرسه تامی که به زودی قرار است فرزند دیگری به خانواده شان اضافه شود، این موضوع را به خانم رزی که معلمشان است اطلاع می دهد. در همان زمان لوسی هم به دروغ به خانم رزی می گوید که قراراست خانواده ی آن ها به زودی صاحب دوقلو شوند. همین دروغ کوچک باعث می شود لوسی بارها درباره ی نوزادانی که وجود خارجی ندارند چیزهایی به معلم و همکلاسی هایش بگوید  که هیچکدام صحت ندارند و ساخته ی ذهن لوسی هستند و .... .

مجموعه ی 6 جلدی آدم های زیاده رو به بررسی رفتارهای غلط و نادرست و پرورش برخی از صفات خوب در کودکان می پردازد، برای این منظور در قالب داستان هایی کوتاه کودکان با این رفتارها که برخی صفاتی ناپسند محسوب شده و باعث جدایی آن ها از دوستان و گروه های هم سالشان می شود، آشنا می کند. دروغ گویی، پز دادن، کنجکاوی در کارهای دیگران، دقت در آفریده های خداوند و جهان هستی و ... مطالب این مجموعه را تشکیل می دهند. کتاب های این مجموعه به صورت یکجا و در یک کتاب نیز به چاپ رسیده اند، همچنین این مجموعه در کتابنامه ی رشد آموزش و پرورش به عنوان اثری مناسب معرفی شده و برای گروه سنی ب مناسب می باشد.


برشی از متن کتاب


لوسی معلم خیلی مهربانی داشت. اسم خانم معلم، رزی بود. در کلاس آنها یک تنگ اب بود و داخل تنگ آب، دوماهی شنا می کردند. بچه ها اسن ماهی ها را "دور" و "بر" گذاشته بودند. به خاطر اینکه انهادائماً دور و بر تنگ آب شنا می کردند. در یکی از روزهای پاییز، تامی به معلمش گفت: «ببخشید، خانم رزی! قرار است مادر من بچه ای به دنیا بیاورد!» در همان لحظه، لوسی هم دستش را بالا برد و به دروغ گفت: «مادر من هم قراراست بچه ای به دنیا بیاورد!» آن روز وقتی، لوسی از مدرسه به خانه می رفت و در راه طناب بازی هم می کرد، بادکمک قرمز دروغ او، از مایع زرد رنگ و چسبناکی پرمی شد و همراهش می رفت. زمستان بود. خانم معلم درس راتمام کرد و گفت: «حالا وقت خبر است. هر کسی خبری دارد، بگوید.» تامی گفت: «ببخشید خانم رزی! من عکسی از بچه مان را در بیمارستان دیدم.» همان لحظه، لوسی هم دستش را بالا برد و به دروغ گفت: «من هم عکس بچه هایمان را دیدم. قرار است دو قلو داشته باشیم.» آن روز هم، همان طور که لوسی از مدرسه به خانه می رفت و در اه ورجه ورجه می کرد، بادکنک قرمز دروغ او بیشتر از مایع چسبناک پر می شد و همراه لوسی می رفت.    

  • کتاب های بنفشه
  • برای دبستانی ها
  • نویسنده: ایرن هاوات
  • مترجم: حسین فتاحی
  • انتشارات: قدیانی


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب لوسی که زیادی دروغ می گفت (آدم های زیاده رو 2)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل