loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب لوتا پیترمن 6 (آخرین نفر باید گوزن را ببوسد)

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
135,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید
دسته بندی :

درباره‌ کتاب لوتا پیترمن 6 (آخرین نفر باید گوزن را ببوسد)

کتاب "آخرین نفر باید گوزن را ببوسد" جلد ششم از مجموعه "کتاب های لوتا پیترمن" است که برای مخاطب کودک و نوجوان به نگارش درآمده است.
روزهای پایانی مدرسه است و تابستان به زودی فرا خواهد رسید. تمامی دانش آموزان کلاس و والدین‌شان، برای پشت سر گذاشتن تعطیلات شش هفته ای پیش رو، برنامه ریزی کرده‌اند. "پل (یکی از دوستان و هم‌کلاسی‌های لوتا) و خانواده اش، به "فرانسه" خواهند رفت. از همین روی، او از پدر و مادرش، سی دی آموزشی زبان فرانسه، مخصوص افراد مبتدی را هدیه گرفته است.
لوتا و شاین نیز مثل دیگران، برای تعطیلات تابستانی خود نقشه های بزرگی کشیده اند. در واقع شاین قصد دارد که همراه با خانواده ی لوتا، به "سوئد" سفر کند. در نتیجه، خیلی ذوق زده و خوش‌حال می باشد. اما لوتا ناراحت و نگران است. زیرا آقای راینر پیترمن، هنوز کاملا به این موضوع رضایت نداده؛ او معتقد است که لوتا و برادران دوقلویش، به اندازه ی کافی دردسر ایجاد می کنند و او نمی تواند شیطنت های کودک دیگری را نیز تحمل نماید.
تحت چنین شرایطی، لوتا از صمیم قلب دوست دارد که شاین نیز همسفر آن‌ها شود. زیرا به جز او، همه‌ی اعضای خانواده‌اش دونفره هستند؛ سیمون، ژاکوب را دارد و پدر و مادرش نیز همدیگر را. فقط لوتاست که تنها می‌باشد. خانم راینر نیز با نظر لوتا هم‌عقیده است؛ او هم تمایل دارد که شاین، لوتا را در سفر همراهی کند. زیرا با این کار، لوتا حوصله‌اش سر نرفته و با برادرانش کم‌تر مشاجره خواهد کرد. در نتیجه، پدر نیز تسلیم همسر و دخترش شده و به حضور شاین در میان جمع خانوادگی‌اش رضایت می‌دهد.
ماجرا از روز سفر آغاز می‌گردد. پدر پس از اجاره کردن کاروانی چهار تخته و خریدن یک چادر نو، به خانه بازمی‌گردد. سپس همه‌ی اعضای خانواده با کمک یکدیگر، تمام وسایل مورد نیاز سفر را به کاروان منتقل می‌کنند. دقایقی بد نیز، شاین همراه با ساک مسافرتی خود، از راه می‌رسد. در نتیجه، ساعاتی بعد، همگی با شور و شوقی وصف‌ناشدنی سوار کاروان شده و به سوی بندر حرکت می‌کنند؛ غافل از اینکه با ماجراهایی پرهیجان و جذاب مواجه خواهند گشت.
شخصیت اصلی قصه، "لوتا پیترمن" نام دارد. او دختری پرانرژی و ماجراجوست که در کنار پدر و مادرش، "راینر" و "زابینه" و همچنین برادران دوقلویش، "ژاکوب" و "سیمون" زندگی می‌کند. لوتا، راوی کتاب نیز هست و در طول داستان، به شرح خاطرات و اتفاقات روزمره و پرکشش خود و اطرافیانش، می‌پردازد. پدر او، یک معلم است و مادرش هم، به غذاهای هندی علاقه‌ی زیادی دارد؛ به طوری که همیشه در حال تهیه‌ی این خوراکی‌ها و وسایل مربوط به کشور هندوستان می‌باشد. ژاکوب و سیمون نیز، همواره موجب عصبانیت لوتا می‌شوند و او را به دردسر می‌اندازند. "شاین"، دوست صمیمی دختر قصه می‌باشد. آن‌ها یک تیم هستند؛ تیمی دردسرساز به نام "خرگوش‌های درنده".

بخشی از کتاب لوتا پیترمن 6: آخرین نفر باید گوزن را ببوسد

ژاکوب با لحن دست و دلبازانه‌ای گفت:
«دخترا می‌تونن اون عقب بخوابن.»
«چون ما می‌خوایم وسط طبیعت بکر ووحشی توی چادر بخوابیم.»
«آره بذار اینا تو بخوابن. این دخترای نازک نارنجی از طبیعت بکر و وحشی می‌ترسن!»
بعد هم نشست پشت فرمون و قان قان کرد.
همان موقع شاین با ماشین‌شان سررسید.
مامانش، شاین و ساکش را آورده بود و وقتی پیاده شد، کمی خسته به نظر می‌رسید. منظورم مامانش است، نه ساکش.
به خاطر همین هم زیاد با مامان حرف نزد. البته شاید هم به این خاطر بود که مامان داشت خیلی پرحرفی می‌کرد و با ذوق توضیح می‌داد توی ماشین یک عالمه کمد هست و آدم می‌تواند کلی چیز تویشان بچپاند.
وقتی مامان شاین رفت، مامان و بابا شروع کردند به جا دادن وسایل.
شاین پرسید چرا پشت ماشین نوشته‌اند: «خنگول دنیا.»
«چون تو داری می‌آی!»
«خنگول دنیا! هوهوهو...»
حالا صبر کنید برادرهای خل‌وچل! می‌بینیم که کیا خنگول دنیان!
بعدش هم بالاخره بعدازظهر شد و راه افتادیم سمت بندر. از آنجا قرار بود یک کشتی بزرگ از آب ردمان کند. دو ساعت بیشتر تا بندر راه نبود. بهترین چیز کاروان این بود که می‌توانستیم دور یک میز بنشینیم و کارت بازی کنیم.
از نشستن توی ماشین خیلی بهتر بود!
شاین و من نشستیم این طرف میز و ژاکوب و سیمون آن طرف میز. ماوماو بازی کردیم.
هر چند زیاد طول نکشید، چون دوقلوها شروع کردند به لاف زدن که شب یواشکی با چراغ قوه و قطب‌نما می‌روند وسط طبیعت بکر و وحشی.
در حالی که من و شاین توی کاروان در خواب نازیم.
«بعد هم کنار آتیش می‌شینیم و مارشمالو کباب می‌کنیم و به شما هم نمی‌دیم!»
این برادرهای خل‌وچل و زپرتی دیگر داشتند کفرم را درمی‌آوردند. تقصیر من است که یک لگد حسابی نثارشان نکرده‌ام.
«شماها که عمرا جرئت نمی‌کنین با وجود اون همه حیوون وحشی که توی سوئد ول می‌چرخن، اون بیرون تو چادر بخوابین.»
نگاهی به شاین کردم و او هم ریزریز خندید. «هی هی هی...»
ژاکوب و سیمون یکهو دلواپس شدند.
ژاکوب داد زد: «داری دروغ می‌گی!»
«وا؟ مثل اینکه از گوزنای سوئدی خبر ندارین؟ همه‌ی دنیا می‌دونن که سوئد پر از گوزن و گرگه. و همچنین ببر. و یه تعدادی هم خرس...

کتاب لوتا پیترمن 6 (آخرین نفر باید گوزن را ببوسد) اثر آلیس پانترمولر و ترجمه ی نونا افزار توسط نشر هوپا به چاپ رسیده است.



  • نویسنده: آلیس پانترمولر
  • مترجم: نونا افراز
  • تصویرگر: دانیلا کوهل
  • انتشارات: هوپا

آلیس پانترمولر


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب لوتا پیترمن 6 (آخرین نفر باید گوزن را ببوسد)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل