محصولات مرتبط
کتاب قیدار اثر رضا امیرخانی
این کتاب زندگی مردی به نام "قیدار" که یک گاراژدار بسیار ثروتمند می باشد را در دهه ی 50 شمسی روایت می کند. وی با مردان بزرگی چون "تختی" هم نشین بوده و ارادت خاصی به اهل بیت دارد، از این دارای اخلاق و کرداری بزرگ منشانه می باشد و با اعتقاد به حلال و حرام زندگی اش را می چرخاند. او با وجود شهرت بسیاری که در بین مردم دارد، هرگز از ضُعفا روی بر نمی گرداند و همواره در حال کمک رسانی به فقیران است. "قیدار" درواقع به معنای پهلوانی نادر است، پهلوانی که خصلت های خوب او در دنیا بسیار کمیاب شده و مرام و معرفت اش زبانزد خاص و عام می باشد.
ماجرای اصلی کتاب با سفر "قیدار" و نامزدش "شهلا" به اصفهان آغاز می شود. آن ها قرار است راهیِ این شهر شوند تا جهت کسب اجازه برای ازدواج، بر سر مزار پدر شهلا که در اصفهان است بروند اما مرسدس کروکِ "قیدار" در راه با یکی از تریلی های خودش تصادف می کند و ماجراهایی را رقم می زند که آغازی برای تغییرات جدید در زندگی آن هاست. "رضا امیر خانی" با شخصیت پردازی های فوق العاده و ارائه ی تصویر واضحی از کاراکترها، شیوه ای جدید از روایت را وارد دنیای ادبیات کرده و از این طریق مخاطب را متقاعد می کند که تا انتها روایت های جذاب کتاب را دنبال نماید. "قیدار" داستانی فوق العاده دوست داشتنی دارد که پیشنهاد می کنیم حتما آن را مطالعه بفرمایید.
کتاب قیدار نوشته یکی از بهترین کتاب های رضا امیرخانی است که توسط نشر افق به چاپ رسیده است.
فهرست
- مرسدس کوپه ی کروک آلبالویی متالیک
- تاکسی فیات، کبریتی دویست و دو
- اسب اینترنشنال
- موتور وسپای فاق گلابی
- هجده چرخ اتاق دار
- پلیموث کورسی سیب فروش ها
- اف - هشتاد و پنج عینکی شیشه شکسته
- گاومیش دوازده سیلندر
- براق، مرکبی آسمانی، سپیدرنگ، با گوشی لرزان و...
برشی از متن کتاب
فن آخر روی تن و بدن آقا، فن ناصر اگزوز بود. بعد از ظهری داده بود پا رکابی، لنگ بیاندازند به جان یکی از اسب های اینترنشنال گاراژ و حسابی تر و تمیز کند اسب تریلی را. اسب تریلی شده بود این عین زرورق سیگار وینستون اصل آمریکایی. براق و خوشرنگ؛ جوری که عکس خود ناصر در برق گل گیرش پیدا می شد. خودش هم رفته بود و از خشک شویی یکی از محلات بالا شهر یک دست کت و شلوار جین که معلوم نبود مال کدام سناتور بخت برگشته بود، برای یک شب کرایه کرده بود. کراواتی هم به خرج قیدار خریده بود و بسته بود گل گردن. بعد رفته بود صاف کنار هتل اینتر کنتینانتال. دربان هتل وقتی اسب نونوار را دیده بود، شگفت زده راه را باز کرده بود. اینترنشنال کم نمی آورد کنار بنز و بی ام و فورد موستانگ. ناصر پریده بود پایین و صاف رفته بود کنار بار و نشسته بود پیش مه پاره. مه پاره نه فقط رقاصه ی اول هتل اینتر کنتینانتال بود، بلکه رقاصه ی اول و آخر همه هتل های سانتیمانتال تهران بود. میان آن همه هواخواه جلو رفته بود و بهش گفته بود که بد نیست ستاره اوژجینال اینترکنتینانتال، سوار اتولی شود که به اسم سانتیمانتالش بیاید. سوار اینترنشنال! (اوژجینال را فریدون یعنی یادش داده بود) مه پاره تعجب کرده بود و گفته بود تا به حال چنین اتومبیلی را ندیده است به همین بهانه، ناصر اگزوز دست مه پاره را گرفته بود و برده بود تو پارکینگ. فنی زده بود و زن را که جمیله، رقاص مشهور کافه شکوفه نوروزی پیش او لنگ می انداخت، کنار سر در بی ستون اینترکنتینانتال، سوار اینترنشنال کرده بود. "بپا"های هتل هم جرات نکرده بودند چیزی بگویند. بنز آخرین مدل و شورلت نونوار و تک فن قناری بی ام و هم که همه منتظر بلند کردن مه پاره بودند، عقب کشیده بودند تا اینترنشنال سالار، بوق کشتی بکشد و راه باز کند و برود. در راه، آرام آرام از قیدار خانی گفته بود که از این اینترنشنال های براق وینیستونی، تو بساطش مثل قوطی کبریتِ... نشان؟! ریخته است و عاقبت مه پاره را راضی کرده بود تا بیاید گاراژ... همان شب... مه پاره گفته بود این مرد دیدن دارد؛ حتی بعد تصادف. تو راه، از پیاله خوری آرموند، یک تنگ بزرگ به قاعده چهار لیتری هم نجسی گرفته بود و گذاشته بود توی جعبه بغل پا. از سر چراخ خیلی گذشته بود که رسیدند دم دفتر گاراژ. دروازه را کلون کردن و در پخش گرام اینترنشنال، صفحه سوسن کوری گذاشتند و مه پاره رفت کنار پاشویه ی حوض. اسکناس بیست تومانی نو بود که می گذاشتند میان دو لب مه پاره و می دادند به دستش... البته از دخل دفتر! عاقبت قیدار خان پرده ضخیم بالا خانه را کنار زده بود و نگاهی انداخته بود به مجلس بی ریا. پایین آمده بود و اندکی نگاه کرده بود بعد معلوم نیست چه کسی هیز بازی در آورده بود که قیدار خان عصبانی شده بود و دست مه پاره را گرفته بود و برده بود از راه پله بالا. صفحه 65
نویسنده: رضا امیرخانی انتشارات: افق
رضا امیرخانی
رضا امیرخانی کیست؟
رضا امیرخانی نویسنده و پژوهشگر معاصر ایرانی است که به سبب تالیف رمانها و داستانهای چالشانگیز و واقعگرای اجتماعی و سیاسی شهرت دارد. کتاب های او از جزء آثار پرمخاطب ادبی کشور محسوب میشوند که برخی از آنها نیز به چندین زبان ترجمه شدهاند. رضا امیرخانی دارای گواهینامهی خلبانی نیز هست و در سال 1371 عنوان جوانترین خلبان ایرانی را از آن خود کرد. در ادامه به بررسی آثار و بیوگرافی رضا امیرخانی خواهیم پرداخت.زندگینامه رضا امیرخانی
رضا امیرخانی در سال 1352 در تهران به دنیا آمد. پدرش محمدعلی امیرخانی از کارخانهداران تهرانی بود. دوران کودکی را در محله 25 شهریور تهران سپری کرد و در دبستان بهرستگان و دبیرستان علامه حلی تهران تحصیل کرد. در آخرین سالهای تحصیل در دبیرستان با دو تن از همکلاسیهایش در طراحی و ساخت یک هواپیمای تکسرنشین مشارکت کرد که این سازه در چهارمین جشنواره اختراعات و ابداعات خوارزمی به مقام اول دست یافت. رضا امیرخانی در سال 1370 در رشته مهندسی مکانیک دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته شد و در این رشته لیسانس گرفت. او در سال 1371 در زمان کار بر روی پروژهی هواپیمای دونفره آموزشی، گواهینامهی خلبانی گرفت و لقب جوانترین خلبان ایران را به خود اختصاص داد.رضا امیرخانی و شروع نویسندگی
رضا امیرخانی از دوران نوجوانی به نویسندگی و ادبیات علاقهمند بود. مدتی نیز با هیات تحریریهی نشریهی روایت دانشآموزان و فارغالتحصیلان استعدادهای درخشان همکاری کرد. علاقهی او به نویسندگی و ادبیات با حضور در شبهای شعر انقلاب اسلامی دبیرستان علامه حلی تبلور یافت. در دوران تحصیل علاوه بر مشارکت در فعالیتهای آموزشی و پژوهشی دبیرستان و دانشگاه، به نویسندگی و مشارکت در فعالیتهای فرهنگی نیز میپرداخت. حاصل این علاقه انتشار اولین رمانش ارمیا در سال 1374 بود که علیرغم برخی ضعفهای تکنیکی، توانست عنوان رمان برگزیده جشنواره آثار 20 سال دفاع مقدس را به خود اختصاص دهد. رضا امیرخانی رمان بعدی خود با نام من او را در سال 1378 منتشر ساخت. این رمان به یکی از پرخوانندهترین رمانهای دههی هشتاد در بین مخاطبان آرمانهای انقلابی مبدل شد و او را در سراسر ایران به شهرت رساند. کتاب من او افتخاراتی نظیر کتاب برگزیده منتقدان مطبوعات و کتاب برگزیده سال 1379 را برای امیرخانی به ارمغان داشت. رضا امیرخانی در اواخر دهه هفتاد به آمریکا سفر کرد و برای مدتی در آن کشور باقی ماند. حاصل این سفر تالیف دو کتاب به نامهای نشت نشا، بیوتن و انتشار مقالاتی در سایت ادبی لوح بود. رمان بیوتن در ابتدا تائیدیهی وزارت ارشاد اسلامی را دریافت نکرد، اما با دخالت وزیر ارشاد وقت، محمد حسین صفار هرندی، بدون اصلاحیه منتشر شد. رضا امیرخانی دارای تجربه فعالیت در مشاغل متعددی چون آموزگاری، معاونت پژوهشی دبیرستان، سردبیری سایت لوح ارگان نویسندگان ادبیات پایداری در سالهای 1381- 1384 و ریاست هیئت مدیره انجمن قلم ایران در سالهای 1384 تا 1386 میباشد. رضا امیرخانی بیش از 15 اثر داستانی و سفرنامهای به تالیف رسانده که طبق اطلاعات موجود در سایت شخصی او، تا به حال بیش از 600 هزار نسخه از آنها به فروش رسیدهاند. مضامینی چون مذهب، انقلاب و دفاع مقدس در آثار رضا امیرخانی حضوری پر رنگ دارند. او با قلم ظریف و بیان روان، انتقادات خود به کاستیهای جامعه و سیاست را در در قالب داستان و رمان بیان میکند. رضا امیرخانی در کنار تالیف رمان، مقالات و یادداشتهایی نیز راجع به مسائل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی امروز ایران به تحریر رسانده است. رضا امیرخانی در سال 1381 در سفر آیت الله خامنهای به سیستان و بلوچستان حضور داشت و وقایع این سفر را در کتابی با نام داستان سیستان به چاپ رساند. از افتخارات رضا امیرخانی علاوه بر موارد ذکرشده میتوان به دریافت جایزه بخش ادبیات سیوششمین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در سال 1397 برای نگارش کتاب رهش، تقدیر ویژه دهمین دورهی جایزهی ادبی جلال آل احمد برای کتاب نفحات نفت و برگزیدگی بخش داستان بیستویکمین دورهی کتاب فصل برای کتاب قیدار اشاره کرد.دیدگاههای رضا امیرخانی
رضا امیرخانی از نویسندگان معتقد و متعهد به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و نزدیک به نظام فکری حکومت است. او از چهرههای مؤثر جریان ادبی موسوم به جریان متعهد بود و خود را آرمانگرا و وفادار به آرمانهای انقلاب اسلامی مینامد. ردپای این تفکر انقلابی را میتوان در بسیاری از آثار او مشاهده نمود. هرچند در آثار خود انتقاداتی صریح به سیاستهای مسئولان هر دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب و نیز دولتهای دوران جنگ ایران و عراق و دولت سازندگی داشته است.رضا امیرخانی و همسر و فرزندانش
رضا امیرخانی در سال 1384 ازدواج کرد که حاصل آن دو فرزند به نام های علی و حنیف است. رضا امیرخانی یک جهانگرد است که به تمامی استانهای ایران و بیش از 30 کشور جهان سفر کرده و برخی از نوارهای مرزی ایران را با پای پیاده طی کرده است.کتاب های رضا امیرخانی
- کتاب نیم دانگ پیونگ یانگ
- کتاب رهش
- کتاب ارمیا
- کتاب جانستان کابلستان
- کتاب ناصر ارمنی
- کتاب قیدار
- کتاب نفحات نفت
- کتاب از به
- کتاب داستان سیستان
- کتاب من او
- کتاب بیوتن
- کتاب نشت نشا
- کتاب سرلوحهها
- کتاب مردی که تا پیشانی در اندوه فرو رفت
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران