loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب قوم سبا (قصه های قرآنی )

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب قوم سبا از مجموعه ی قصه های قرآنی به روایت امید پناهی آذر با تصویرگری مریم ثقفی توسط انتشارات گاج به چاپ رسیده است.

در زمان های بسیار دور، مردمی به نام قوم سبا در سرزمین "یمن" و شهری بسیار زیبا و سرسبز که در میان دو باغ بسیار بزرگ قرار گرفته بود،  زندگی می کردند. کوه های بلندی که اطراف شهر قرار داشت آب باران را به سمت شهر و مزارعش روان می کرد و باعث سرسبزی هرچه بیشتر آن می شد. اما گاهی آب حاصل از بارانهای سیل آسا تبدیل به سیلاب شده و کشتزارها را از بین می برد. بعضی از معماران و صنعتگران تصمیم گرفتند برای حل این مشکل، به کمک افراد توانگر شهر، سدی در پشت شهر درست کرده و آب باران و سیلاب های مختلف را مهار کنند. پس از چند سال کار مداوم، بالاخره کار سد به اتمام رسید و آنها توانستند آب زیادی را پشت سد ذخیره کنند تا در مواقع لزوم از آن استفاده نمایند. احداث سد باعث شد که مردم شهر در گرمترین روزهای سال هم آب داشته باشند به همین خاطر در آنجا کشاورزی از رونق فراوانی برخوردار شد. سالها گذشت و سرزمین سبا تبدیل به یکی از زیباترین شهرهای اطراف شد‌، طوری که مردم نقاط دیگر یمن برای دیدن زیبایی های شهرگروه گروه به آنجا رفته و گاهی برای همیشه در آن ساکن می شدند. مردم قوم سبا روز به روز ثروتمند تر و مغرورتر می شدند تا اینکه...

بچه ها همواره قصه ها را دوست دارند، آدم بزرگ ها هم با سرزمین قصه آشنایی دیرینه دارند. به همین دلیل خداوند بزرگ و مهربان در کتاب بزرگ و بی نظیرش گاهی با زبان قصه سخن می گوید، داستان های گذشتگان را روایت می کند؛ تا از آن ها عبرت بگیریم و زندگی بهتری داشته باشیم. مجموعه ی قصه های قرآنی روایت و تصویر را در کنار هم قرار داده تا شاید قطره ای از اقیانوس زلال و بی نهایت معجزه ی خداوند را به کودکان عرضه کند. این مجموعه در جلدهای مختلف، قصه هایی کوتاه از قرآن را به زبانی ساده و قابل فهم برای کودکان و نوجوانان به رشته‌ی تحریر در آورده است.

 


فهرست


کتاب قصه های قرآنی قوم سبا

برشی از متن کتاب


در زمان های قدیم، مردم خوش‌بختی در سرزمین "یمن" می زیستند به نام قوم سبا. مردم قوم سبا، آدم های سخت کوش و باهوشی بودند و شیوه ی استفاده از امکانات خود را به نیکی می‌دانستند. این قوم در شهری زیبا زندگی می کردند که دو باغ بسیار بزرگ در سمت چپ و راست، آن را مثل نگین در بر گرفته بود. کوه های اطراف شهر، آب باران را به سمت شهر و مزارع هدایت می کرد. گاهی آن قدر باران می آند که کشتزارهایشان از بین می رفت. برای همین، معماران و صنعتگرانشان دست به کار شدند و نقشه ای برای ساخت سدی بزرگ طداحی کردند، سدی که می توانست تمام آب باران های بهاری و زمستانی را پشت خود جمع کند. وقتی بزرگان شهر نقشه‌ی معماران و صنعتگران را دیدند، عهد کردند در ساخت سد کمک کنند. آن ها، کارگران قوی و قدرتمند استخدام کردند و برده های سیاهپوست نیرومندی را از سرزمین های دیگر آوردند و آشپزان چیره دستی نیز استخدام کردند تا برای کارگران و مهندسان، غذاهای خوش مزه بپزند. کوره های ذوب آهن ساختند و خلاصه همه ی امکانات را فراهم کردند. ساخت سد، هیچ‌وقت تعطیل نشد، نه در باد و طوفان و نه در گرما و سرمای شدید. سال ها گذشت تا این که سرانجام در شهر، جا زدند که سد ساخته شد. معماران دستور دادند که جلوی نهرها و رودها را باز کنند. ماموران، دستور را اجرا کردند و آب به شدت به سمت سد سراریز شد. آب از چشمه ها و رودهای کوچک و بزرگ و از شکاف دره ها و خرسنگ ها پیچ و تاب خورد تا به سد رسید و از چندین جهت به دیوار محکم و عظیم سد برخورد کرد. دیوار سد آنقدر عریض بود که همه ی مردم از کوچک و بزرگ، روی آن جمع شده بودند. وقتی آب سرکش رودها به شدت به دیوار سد برخورد کرد، مثل اسب وحشی رام شد و آرام گرفت...

(کتاب های زنبور) به روایت: امید پناهی آذر تصویرگر: مریم ثقفی انتشارات: گاج

مشخصات

  • نوع جلد نرم
  • قطع رحلی
  • نوبت چاپ 2
  • سال انتشار 1395
  • تعداد صفحه 16
  • تصویرگر مریم ثقفی

ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب قوم سبا (قصه های قرآنی )" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل