loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب قورباغه ها - آریستو فانیس

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

 کتاب قورباغه ها اثر آریستو فانیس با ترجمه ی رضا شیرمرز توسط نشر قطره به چاپ رسیده است.

کتاب "قورباغه ها"، نمایش نامه ای اثر "آریستوفانیس"، نویسنده ی صاحب نام یونانی است که حکایتی جذاب را در قالب طنز برای مخاطب نقل می کند. شخصیت اصلی داستان، "دیونیسس"، مردی مبارز، شجاع و دلیر است که سرسختانه حامی تراژدی می باشد. "اوریپیذیس"، تراژدی نویس بزرگ یونانی، به تازگی از دنیا رفته و دیونیسس در سوگ او به سر می برد. وی علاقه ی فراوانی به این نویسنده و آثارش داشته و از همین روی، تصمیم می گیرد همراه با غلام تنبل و حاضر جواب خود، به سوی "آذیس"، سرزمین تاریکی ها و محل اقامت مردگان رفته و اوریپیذیس را با خود به دنیا بازگرداند. بنابراین، جامه ای از پوست شیر به تن کرده و با در دست گرفتن گرزی جنگی، عازم سفری پر ماجرا می شود. تا این که پس از پیمودن مسافتی، به منزل "پلوتناس" رسیده و وی را ملاقات می کند. لحظاتی بعد شاهد نزاع و جدل میان "اسخیلس" و "اوریپیذیس" می شویم که بر سر بازگشت به دنیا، با یک دیگر بحث و گفت و گو می کنند. بنابراین با توافقی دو جانبه، جهت تعیین شخصی که لایق بازگشت است، مسابقه ای میان این دو تراژدی نویس برگزار شده و دیونیسس مسئولیت قضاوت را بر عهده می گیرد؛ طبق قواعد مسابقه، هر دو طرف باید اثری تراژدیک را تدوین نموده و سپس کسی که اثرش برتر از دیگری باشد به عنوان برنده انتخاب شده و به دنیا بازمی گردد. در ادامه نویسنده از ماجرایی خواندنی سخن گفته و خواننده را مجذوب روایت خویش می سازد.


برشی از متن کتاب


صحنه: در انتهای صحنه، خانه ایراکلیس و پلوتناس به چشم می خورد. دیونیسس، با هیبت ایراکلیس، پوست شیر پوشیده، با یک گرز و چکمه های ساق بلند به سبک تراژدی ها و جامه ای از حریر زرد، وارد می شود. به همراه او اکسانثیاس که روی الاغی نشسته و اثاثیه را حمل می کند، وارد می شود. برای مدتی هر دو ساکت هستند. اکسانثیاس: (غرولندکنان به بار خود نگاه می کند.) ارباب، اجازه بده لطیفه ای تعریف کنم که معمولا مردم در سالن تئاتر با شنیدنش از خنده روده بر می شوند! دیونیسس: هرچه می خواهی بگو، مگر: «بارم بیش از اندازه است!»، یادت باشد، از خیر این یکی بگذر. برایم تکراری شده. اکسانثیاس: (ناامید) یعنی مزه نریزم؟ دیونیسس: دور جمله «آه، تاول های بی نوایم!» را هم خط بکش. اکسانثیاس: اگر لطیفه ای شاهکار گفتم چطور؟ دیونیسس: چقدر وراجی می کنی. ناراحت نباش. فقط، محض رضای خدا،... اکسانثیاس: محض رضای خدا چه؟ دیونیسس: آن دیرک را هم تکان نده. و صدای گوزت را به حساب چوب نگذار. اکسانثیاس: اگر کسی در تحمل این بار کمکم نکند، ول می شود. دیونیسس: نه، خواهش می کنم، نه! لطیفه ات را هم برای وقتی نگه دار که نیاز مبرم به داروی قی آور پیدا کردم. اکسانثیاس: اگر حتی یک بار لطیفه ای به سبک فرینیخس «آمیپسیاس» و «لیکیس» نگویم، حمل این همه بار به چه درد می خورد؟ دیونیسس: آه، نه. این کار را نکن. وقتی آن جا می نشینم، (تالار تماشاگران را نشان می دهد.) و بعضی از آثار برگزیده را می شنوم، هنگام بازگشت به خانه، گویی یک سال پیرتر شده ام. اکسانثیاس: (با خودش) آه، بیچاره گردن نازک و بی نوای من! دورش حسابی تاول زده و تازه حق حرف زدن از تاول را هم نداری. چه خنده دار است! دیونیسس: چه رویی! چه جسارتی! من، فرزند جام بزرگ شراب، باید پیاده راه بروم و مراقب باشم مبادا او از حمل بار خسته شود! اکسانثیاس: مگر این بار را من به دوش نمی کشم؟ دیونیسس: این، بار است که تو را به دوش می کشد. اکسانثیاس: (بار را نشان می دهد.  این را من دارم حمل می کنم. دیونیسس: چطور؟ اکسانثیاس: با کمری که تا نیمه خرد شده. دیونیسس: آن کیسه را که الاغ حمل می کند. اکسانثیاس: کیسه هایم را که خودم می برم، هیچ خری حمل نمی کند. دیونیسس: به گمانم می دانی که آن الاغ، تو را نیز حمل می کند. اکسانثیاس: نمی دانم. تنها چیزی که می دانم، درد شانه است. دیونیسس: خوب، اگر از الاغ سواری لذت نمی بری، بیا پایین و بگذار حیوان بی نوا سوار تو شود. اکسانثیاس: (با خودش) ای کاش در نبرد بزرگ «ارگینوسس» جنگیده بودم. آن وقت می توانستم به تو بگویم: برو به جهنم! دیونیسس: پست فطرت! پیاده شو! این همان خانه ای است که در پی اش بودم. این همه راه را پیاده گز کردم! (در می زند.) باربر! آهای! باربر! آهای! ایراکلیس: (از خانه خارج می شود.) کیست که در می زند؟ چرا مثل گاو به در جفتک می زنی؟ هر که هستی باش... (دیونیسس را می بیند.) خدا رحم کند. چه خبر شده؟ (لحظه ای به دیونیسس خیره می شود، سپس ساکت می شود.) دیونیسس: (به اکسانثیاس) پسر! اکسانثیاس: جانم، ارباب؟ دیونیسس: متوجه شدی؟ اکسانثیاس: چه چیزی را؟ دیونیسس: که چقدر از من ترسیده...    

(از مجموعه کمدی های آریستوفانیس) نویسنده: آریستو فانیس مترجم: رضا شیرمرز انتشارات: قطره


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب قورباغه ها - آریستو فانیس" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل