کتاب قصه هایی از امام زمان 7 (سه نشانه)

کتاب سه نشانه هفتمین جلد از قصه هایی از امام زمان (عج) نوشته ی فریبا کلهر با تصویرگری سید حسام الدین طباطبایی توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.

این کتاب جلد هفتم از مجموعه ی " قصه هایی از امام زمان (عج) " می باشد. در این جلد، داستان از زبان " ابو ادیان " خدمتکار مخصوص امام حسن عسکری (ع) بیان می شود. ابو ادیان نامه های امام را به شهرها و روستاهای دور و نزدیک می برد. امام حسن عسکری (ع) نامه ای را به ابو ادیان دادند و به او فرمودند این نامه را به مدائن ببرد. همچنین فرمودند این سفر پانزده روز به طول می انجامد و پس از بازگشت ابو ادیان به سامرا، ایشان دیگر زنده نیستند. ابو ادیان از شنیدن این خبر بسیار ناراحت شدند و از امام خواستند تا او را راهنمایی کنند تا جانشین ایشان را بشناسند. امام عسکری (ع) سه نشانه را بیان کردند. اولین و دومین نشانه این بود که کسی که بر جنازه ایشان نماز می خواند و پاسخ نامه های امام عسکری (ع) را بخواهد، همان جانشین امام هستند. و سومین نشانه این که آن شخص می داند داخل کیسه ای که ابو ادیان از مدائن می آورد چقدر پول است. زمانی که ابو ادیان به سامرا می رسد متوجه می شود که امام عسکری (ع) از دنیا رفته اند. اکنون او به شدت علاقمند بود تا امام بعدی را ببیند و بشناسد. جعفر کذاب برادر امام عسکری (ع) ادعای جانشینی امام را داشت و می خواست بر جنازه ی امام نماز بخواند که ناگهان ...

تصاویر کتاب را سید حسام الدین طباطبایی به زیبایی به تصویر کشیده است. کتاب برای گروه سنی ب و ج مناسب می باشد.

 

برشی از متن کتاب

من ابو ادیان هستم. خدمتکار امام حسن عسکری (ع). من بودم که نامه های امام را به شهرها و روستاهای اطراف می‌بردم. یک روز که پیش امام بودم. احساس کردم بیمار است و رنگ و رویش پریده بود. اما هنوز لبخند می‌زد. به من گفت: «این بار باید مدائن بروی. سفر تو پانزده روز طول می کشد. وقتی به سامرا برگردی من دیگر زنده نیستم.» گریه کردم. غمگین شدم و باز هم گریه کردم. امام دلداریم داد و گفت آرام باشم. آرام شدم و پرسیدم: «در اینصورت جانشین شما کیست؟» امام گفت: «هر کس بر بدن من نماز بخواند. جانشین من است.» پرسیدم: «فقط همین نشانه کافی است؟» امام گفت: «هرکس پاسخ این نامه ها را از تو بخواهد جانشین من است.» گفتم: «همین دو نشانه کافی است؟» امام گفت: «کسی که بداند داخل کیسه ای که همراه می آوری چقدر سکه است جانشین من است.» بعد از پانزده روز که از سفر برگشتم صدای گریه از خانه امام می‌آمد. فهمیدم حرف هایی که امام درباره مرگ خودش گفته بود درست است. همان موقع نگاهم به جعفر کذاب افتاد. جعفر کذاب برادر امام بود. اما به خاطر دروغ هایی که می گفت همه به او کذاب، یعنی دروغگو می گفتند. دیدم که جعفر کذاب آماده شده است بر جنازه امام نماز بخواند. غمگین شدم. دوست نداشتم جعفر جانشین امام باشد. همه می‌دانستند که او لیاقت ندارد جانشین امام باشد. جعفر ایستاده بود و می‌خواست نماز را شروع کند. نگاهم به جعفر بود و توی دلم پر از غم و ناباوری که پسری را دیدم. پسر کوچکی که بیشتر از پنج سال نداشت. کودک به جعفر نزدیک شد و به او گفت: «کنار برو عمو! من بر جنازه ی پدرم نماز می‌خوانم.» حعفر ناراحت شد. سرخ شد. عصبانی شد. فهمید امام پسری هم دارد که جانشینش شود. این بود که حرفی نزد و از خانه بیرون رفت. خیلی‌ها وقتی دیدند امام حسن عسکری (ع) پسری دارد. مثل من خوشحال شدند. این اولین نشانه ای بود که امام حسن عسکری (ع) گفته بود. اما من باید منتظر نشانه ی دوم و سوم هم می‌ماندم. نماز که تمام شد و امام را دفن کردند، کودک به من نگاه کرد گفت: «ای ابو ادیان! جواب نامه‌هایی را که آوردی به من بده.» خوشحال شدم این هم دومین نشانه اما نشانه سومی هم در کار بود. نشسته بودم و به مردم نگاه می‌کردم که برای تسلیت مرگ امام از راه های دور می آمدند و می رفتند. همان موقع مردی از خانه امام حسن عسکری (ع) بیرون آمد که خدمتکار خانه بود. او را در خانه امام دیده بودم. خدمتکار گفت: «کیسه همراه توست که هزار دینار در آن است. کیسه را بده تا به صاحبش بدهم.» خوشحالیم بی اندازه بود. کیسه را به خدمتکار دادم و همان جا ایستادم تا اگر می شود باز هم صاحب الزمان (عج) را ببینم. کسی که بی تردید جانشین امام حسن عسکری (ع) بود. می خواستم باز هم صاحب الزمان (عج) را ببینم. به همان زودی دلم برایش تنگ شده بود. ایستاده بودم. منتظر. منتظر. منتظر.

نویسنده

" فریبا کلهر " متولد 1340در شهر تهران، رمان‌نویس و نویسنده ادبیات کودک و نوجوان است. فریبا کلهر فعالیت خود را از دهه شصت با کمک مصطفی رحماندوست و با حضور در مجله‌های رشد، در حیطه ادبیات داستانی کودک و نوجوان آغاز کرده و تألیفات زیادی نیز در این حیطه از خود برجای گذاشته ‌است. او حدود سیزده سال، از بدو تاسیس سروش کودکان تا سال‌های 1382 سمت سردبیری ماهنامه سروش کودکان را برعهده داشت و با ویژه‌نامه کودکان روزنامه همشهری همکاری می‌کرد. کتاب سوت فرمانروا اثر این نویسنده در سال 1368 یعنی زمانی که او فقط بیست و هشت سال داشت؛ به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی برگزیده شد. از این جهت او تا امروز تنها کسی است که این جایزه را در این سن دریافت کرده است. فریبا کلهر تا کنون صدها قصه نوشته است و کارهای ارزشمندی در بازنویسی اسطوره‌ها انجام داده است. بازنویسی اسطوره گیلگمش، اسطوره اینانا از این گونه است. وی از اواخر دهه 80 به طور جدی داستان نویسی بزرگسالان را آغاز کرد.. همچنین او اولین کسی است که به طور جدی رمان فانتزی برای نوجوانان نوشته است.

(از سری کتاب های بنفشه) به روایت: فریبا کلهر تصویرگر: سید حسام الدین طباطبایی انتشارات: قدیانی