محصولات مرتبط
دربارهی کتاب قصر مردگان
کتاب قصر مردگان، جلد سوم از مجموعه داستانهای چهار جلدی حماسهی کرپسلی میباشد. مجموعهای پر از اتفاقات هیجانانگیز و خواندنی که برای مخاطب نوجوان به نگارش درآمده است.
در جلد سوم کتاب، میخوانیم که دهها سال از زندگی شبحی لارتن و پیوستن او به موجودات شب، میگذرد. زندگیای بسیار متفاوت از روزگار انسانهای معمولی که پر از وحشت و رویدادهای غیرمعمول میباشد.
وی ساعاتی پیش از کشتی موجودات آدمخوار گریخته است؛ او به هنگام فرار، پسر کوچک و بیماری را نیز همراه با خود از چنگال آدمخواران نجات داده و وارد سرزمینی برهوتی و خشن شده است. سرزمینی پوشیده از یخ که در آن، خبری از هیچ انسان، آبادی و روستایی نیست. لارتن، در همان ساعات ابتدایی، از آوردن کودک به این منطقهی وحشتناک پشیمان میشود. اما دیگر برای پشیمانی دیر شده و او مجبور است که جهت نجات جان پسرک، راه چارهای بیابد. در همین راستا با مشکلات و معضلات پیچیدهای مواجه گشته و ماجراهایی جذاب را خلق میکند.
شخصیت اصلی قصه، "لارتن کرپسلی"، نام دارد؛ او پسری بسیار باهوش، شجاع و مبارز میباشد که در خانوادهای فقیر، چشم به جهان گشوده است.
لارتن، از دوران کودکی خویش، از حس مسئولیتی بسیار بالا برخوردار بود. به همین جهت، همراه با پسرعموی محبوبش، "وور هورستون"، به فعالیت و کسب درآمد برای خانوادهاش پرداخت. رئیس او، "تراز"، مردی بسیار خشن و بیرحم بود. سرانجام نیز همین خصیصههای ناپسند، او را به قتل وور هورستون وا داشت؛ عملی که موجب بروز خشم و کینه در وجود لارتن شد و در نهایت نیز، به قتل تراز، توسط پسر قصه، منجر گشت. این اتفاق ناگوار، مسیر زندگی کرپسلی را به کلی تغییر داد؛ او را وارد دنیایی متفاوت کرد و لارتن را با اتفاقاتی غیر قابل پیشبینی مواجه نمود.
بخشی از کتاب قصر مردگان
لارتن چهار دستوپا جلو رفت و بچه را، که میلرزید، از روی زمین برداشت. وقتی کودک را داخل پیراهن خود برگرداند، مکثی کرد و به خرس قطبی مرده نگاهی انداخت. خیلی دوست داشت که بماند و خرس را همچنان تماشا کند، اما اصلا معلوم نبود که پیدا کردن غار چقدر طول میکشد. اگر قبل از دفن بچه از پا درمیآمد، جستوجویش برای پیدا کردن آرامگاهی مناسب کودک هم بینتیجه میماند. البته جستوجوی بیفایدهای بود، اما لارتن مصمم بود که فکرش را عملی کند.
در زندگی خود مرتکب اشتباههای زیادی شده بود، اما نمیخواست این دم آخر، اشتباه دیگری را به فهرست خطاهایش اضافه کند. در نگاه وسیعتر، پیدا کردن غاری که بشود بقایای بچه را درون آن قرار داد، تفاوت چندانی در اوضاع بهوجود نمیآورد، اما این کار برای لارتن مهم بود. در آن سرزمین ویژهی گمشدگان، این تنها چیزی بود که برای لارتن اهمیت داشت.
لارتن به پشت مجروحش دست کشید –زخمهای عمیقی ایجاد شده بود اما خطر مرگ نداشتند- و فکر کرد که چه راهی را در پیش بگیرد. میتوانست با ناخنهای تیزش پوست و گوشت خرس را پاره کند و درون شکم حیوان هجوم ببرد؛ خوردنیهای گرم و آبداری آنجا پیدا میشد، همینطور غذاهای خرد و هضمشدهای که میتوانست آنها را با هم مخلوط کند و به خورد بچه بدهد.
حتما مزهی بدی داشت، اما وقتی بچه سیر میشد، دیگر از طعم غذایش گله نمیکرد. و غیر از آن، لارتن میتوانست با پوست جانور برای خودش و بچه بالاپوشی گرم درست کند. با شکم سیر و در امان از سرما، شاید تا یکی دو روز دیگر هم میتوانستند به راه رفتن ادامه دهند. به طور قطع، این شرایط فرصتی را که لازم داشت تا برای کودک محکوم به مرگ، غاری پیدا کند در اختیارش میگذاشت.
لارتن از شدت درد – دردی که زخمهای پشتش بدنش به او تحمیل میکرد – چهره در هم کشید، خون روی لبهایش را پاک کرد و کنار لاشهی خرس زانو زد. دعایی سریع و زیر لبی خواند و بعد، با کنار هم قرار دادن ناخنهای تیزش تیغهای چاقو مانند درست کرد و دست به کار شد. زیر بارش برف، که حتی لحظهای متوقف نمیشد، قوز کرد، شکم خرس مرده را درید و ...
کتاب قصر مردگان (حماسه کرپسلی) به قلم دارن شان با ترجمهی فرزانه کریمی توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.
- نویسنده: دارن شان
- مترجم: فرزانه کریمی
- انتشارات: قدیانی
مشخصات
- نویسنده دارن شان
- مترجم فرزانه کریمی
- نوع جلد جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 3
- سال انتشار 1396
- تعداد صفحه 280
- انتشارات قدیانی
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران