کتاب فلیکس و جشن تولد بچه های دنیا

کتاب فلیکس و جشن تولد بچه های دنیا نوشته ی آنت لنگن و ترجمه ی منیژه نصیری توسط انتشارات زعفران به چاپ رسیده است.

یک روز صبح " نیکلاس " و " جولیوس " برادرانِ " سوفی " با فریاد او را صدا می زنند و صفحه ای از یک کتاب را نشان می دهند که در آن به بزرگ ترین هدیه ی تولد اشاره شده است، " مجسمه ی آزادی " در آمریکا که فرانسوی ها آن را به مناسبت صدمین سال تولد ایالات متحده به مردم آن کشور هدیه داده اند. زمانی که " فلیکس " متوجه می شود سوفی تا چه حد از دیدن هدیه ای به آن بزرگی شگفت زده شده، تصمیم می گیرد برای تولد او بهترین و غافلگیر کننده ترین هدیه ی دنیا را بگیرد. صبح روز بعد وقتی سوفی از خواب بیدار می شود و با تعجب می بیند که خبری از فلیکس نیست و یک یادداشت زیر صندلی گذاشته است؛ او به همراه چمدان قرمز مخصوص اَش به دور دنیا سفر می کند و با انواع مراسم های تولد، که مردم هر کشور با توجه به فرهنگ خاص خودشان برگزار می کنند آشنا می شود. او در این سفر هیجان انگیز از تمام چیزهایی که می بیند و یاد می گیرد یادداشت برداشته و تصاویر مربوط به آن ها را در دفترچه ی خاطرات سفراَش می چسباند. شما می توانید با فلیکس در این سفر هیجان انگیز همراه شوید تا از هدیه ای که او تهیه می کند با خبر شوید ...

این کتاب جلد دیگری از مجموعه داستان های یک خرگوش عروسکیِ باهوش، کنجکاو و زرنگ به نام " فلیکس " است. او به همراه صمیمی ترین دوست خود " سوفی " که صاحب اَش می باشد، خالق این قصه های زیبا هستند. فلیکس عاشق ماجراجویی، سفر و کشف اتفاقات جدید است، او دلش می خواهد به همراه چمدان قرمز مخصوص اَش به دور دنیا سفر کند و با سرزمین های مختلف، مکان های ناشناخته و فرهنگ مردمان شان آشنا شود. از آن جایی که مطالب آموزنده در قالب داستانی جذاب بیان شده است و جنبه ی کسل کننده ندارد، کودکان و نوجوانان به راحتی با آن ارتباط برقرار کرده و از مطالعه ی آن لذت می برند. عناوین برخی از جلدهای دیگر این مجموعه عبارت است از: فلیکس در سرزمین پرسش ها، فلیکس به سیرک می رود، فلیکس ساعت چنده؟، پست شیشه ای فلیکس، دور دنیا با فلیکس، فلیکس به گذشته سفر می کند، فلیکس و گنج های فراموش شده، نامه ی شگفت انگیز فلیکس و...

 

برشی از متن کتاب

اگر برادرهای سوفی بزرگترین هدیه ی تولد دنیا را پیدا نمی کردند، شاید این همه اتفاق نمی افتاد. نیکلاس و جولیوس پنجره های اتاق خواب شان را باز کردند و فریاد زدند: سوفی! زود بیا بالا! نمی دانی که می خواهیم چه چیزی را نشانت بدهیم! سوفی همراه فلیکس به سرعت از پله ها بالا می رود و این نوشته ها را در صفحه ای از یک کتاب می خواند: این تصویر مجسمه ی غول پیکر آزادی است که به احتمال زیاد بزرگ ترین هدیه ی تولد دنیا باقی خواهد ماند! فرانسوی ها این مجسمه را به مناسبت صدمین سال تولد ایالات متحده ی آمریکا به مردم آن کشور هدیه دادند. این مجسمه از جزیره ی کوچکی که جلوی ورودی به بندر نیویورک است با مشعل طلایی اش راه را نشان می دهد. هفت تیغه ی تاجش را می بینی که مثل هفت پرتو نور است؟ آن ها به هفت دریای زمین اشاره دارند که از آن جا مردم به آمریکا مهاجرت کردند...سوفی با خودس می گوید: اوه چه هدیه ی فوق العاده ای! حیف که توی حیاط ما جا نمی شود! اما وقتی به آن هدیه ی تولد غول پیکر فکر می کرد، حس عجیبی داشت. چقدر طول کشیده بود تا هدیه را باز کنند؟ کس دیگری هم که پنجه هایش مور مور می شد، فلیکس، خرگوش عروسکی بود. صبح روز بعد که سوفی از خواب بیدار می شود، خرگوش عروسکی کوچولویش را نه روی تخت خواب پیدا می کند، نه پایین تخت. از چمدان چهار خانه ی قرمز فلیکس هم هیچ اثری نیست. سوفی می داند که چه اتفاقی افتاده است. او از پنجره به بیرون نگاه می کند! یادداشتی زیر شندلی هست: سوفی بسیار عزیزم! خیلی دوست داشتم پیش تو توی تخت گرم و نرم بمانم. هرچه باشد، من خرگوش عروسکی تو هستم! اما می خواهم برای تولدت چیزی پیدا کنم که مثل تو خیلی خاص باشد! اما برای این کار باید حتما مدتی دور دنیا بگردم. به همین خاطر، از همین امشب، توی باران بی پایانی که می بارد، فوری سفرم را شروع می کنم. اما می دانم که با چمدان پرنده ام دوباره برای تولدت برمی گردم! از طرف فلیکس تو، که عاشق سفر است. راستی، برای اینکه حرف هایم را باور کنی، همه ی عکس ها و چیزهایی را که در راه پیدا می کنم، برایت در دفترچه ی خاطرات سفرم می چسبانم!...

نویسنده: آنت لنگن تصویرگر: کنستانزا دروپ مترجم: منیژه نصیری انتشارات: زعفران