کتاب نبرد ترسناک برای پرواز (علوم ترسناک)

کتاب نبرد ترسناک برای پرواز از مجموعه ی علوم ترسناک نوشته ی نیک آرنولد و ترجمه ی فاطمه مظفرنژاد در انتشارات پیدایش به چاپ رسیده است.

امروزه همگان می توانند به وسیله ی هواپیما یک سفر سریع به نقاط دور دست را انجام دهند. اما رویای پرواز در آسمان، سال های طولانی آرزوی انسان های بی شماری بوده است. انسان هایی که اگر رویا و تلاش آن ها، انجام آزمایشات گوناگون و ساخت وسایل مختلف برای انجام پرواز نبود، امروز هواپیمایی وجود نداشت. رد پای پرواز را می توان در افسانه های قدیمی نیز پیدا کرد، مانند افسانه ی پرواز " کیکاوس " پادشاه ایرانی که در 1500 سال پیش از میلاد مسیح تخت سلطنت خود را به چند عقاب بست و از ایران تا چین پرواز کرد و یا " ایکاروس " مخترع یونانی و پسرش که برای فرار از جزیره ی کرت، با ساخت دو بال از روی دریا پرواز و از دست پادشاه فرار کردند، در افسانه ها آمده که پسر او تا نزدیکی خورشید پرواز کرد و همین باعث سقوطش شد. شاید عجیب باشد که صدها نفر جان خود را در راه پرواز از دست داده باشند، کتاب نبرد ترسناک برای پرواز به شرح ماجراهای این افراد می پردازد و در آن مطالبی درباره ی هواپیما و ساختمان بدنه ی آن، بادبادک، چترهای نجات، ساختن بالون های ابتدایی و کشتی های هوایی، تلاش برای ساختن کایت ها و گلایدر ها و سقوط وحشتناک آن ها، روش برادران " رایت " در ساخت هواپیما، جت ها و هلیکوپترها و همچنین آینده پرواز موجود می باشد.

مجموعه ی علوم ترسناک، شاخه های مختلف علوم و موارد وابسته به آن ها را به زبانی ساده برای مخاطب نوجوان بیان می کند. نیک آرنولد نویسنده ی مجموعه ی علوم ترسناک در کتاب هایش درباره موضوعاتی مانند: فیزیک، شیمی، زیست شناسی، ریاضیات، جغرافی و ... با کودکان و به خصوص نوجوانان با زبانی طنز و رویکردی نوین سخن می گوید. تصویرگری های جذاب و طنز گونه ی این مجموعه به جدابیت آن افزوده است.

فهرست

مقدمه واقعیت ناچیز شمردن خطر مرگ در پرواز آدم های پرنده نما و چتر‌های نجات در حال سقوط بالون‌های چرند کشتی‌های هوایی حیرت‌انگیز روش برادران رایت در اختراع هواپیما هواپیماهایی با طرح‌های مسخره خلبان‌های پیشگام دیوانه جت‌های جهنده ختم کلام: پرواز سرنوشت‌ ساز

برشی از متن کتاب

هواپیماهایی با طرح های مسخره شرط می بندم خیلی دلتان می خواهد بدانید برای برادران رایت که آخرین جشن موفقیتشان را با شام مفصل کریسمس برگزار کردند، چه اتفاقی افتاد. قبل از اینکه برادران رایت به فکر فروختن هواپیمایشان و پول جمع کردن بیفتند، دریافتند که مجبورند هواپیمایشان را اصلاح کنند. آنها نه یکی ، بلکه دو هواپیما ساختند: فلایر 2 و 3 و هواپیماهایشان را آنقدر آزمایش کردند تا توانستند... 66 کیلومتر پرواز کنند. به ارتفاع سرگیجه آور 110 متر برسند. سرانجام در سال 1908 آنها تصمیم گرفتند دنیا را به حیرت وادارند و هواپیماهایشان را به فروش برسانند. الیور به واشنگتن رفت تا ارتش آمریکا را به حیرت درآورد و ویلبر به پاریس رفت تا طرفداران اروپایی پرواز را میخکوب کند. در ابتدا فرانسوی ها اصلا به ویلبر خوشبین نبودند. آنها از لباس های کهنه و روغنی ویلبر، از اینکه او در اتاقکی که کارگاه ساخت هواپیما بود می خوابید و کنسرو را از توی قوطی اش می خورد و در جمع آروغ می زد، خوششان نمی آمد. اما یک بار که کارآیی هواپیمای او را دیدند، نظرشان دربارۀ او تغییر کرد... تا آن موقع بهترین ماشین پرنده ای که اروپایی ها توانسته بودند بسازند، کایت بسیار بزرگ کابین داری بود که دوست قدیمی خودمان سنتاس دومونت توانسته بود با آن به ارتفاع 5/4 متری پرواز کند(هنوز از بیشترین رکورد ویلبر در سال 1903 کمتر بود). بنابراین وقتی اروپایی ها دیدندکه ویلبر می تواند با خوشحالی در سرتاسر کشور پرواز کند و در آسمان تغییر مسیر دهد، انگشت به دهان ماندند. آنها به انبار خانه هایشان هجوم بردند تا بر پایۀ هواپیماهای برادران رایت انواعی از ماشین های پرندۀ مسخره را با عجله سرهم کنند. اما فاجعه در کمین بود... هواپیماهای برادران رایت خیلی خطرناک بودند؛ چون: ترمز نداشتند. ارابۀ فرود نداشتند. کمربند ایمنی نداشتند. تنها راهی که خانمها می توانستند با این هواپیماها پرواز کنند این بود که پاهایشان را به هم ببندند تا باد پیراهنشان را بالا نبرد. در سال 1908 الیور بر فرازگورستانی در واشنگتن در حال پرواز بود که کنترل خودش را از دست داد. او به شدت مجروح شد و مسافرش توماس سلفریج کشته شد. هواپیما اولین قربانی اش را گرفت... شرط می بندم اصلا نمی دونستی!

1. علی رغم مشکلات ایمنی، برادران رایت محل بارگیری هواپیما را پراز پول فروش هواپیماهایشان کردند. اما آنان از خلبان های دیگری که طرحشان را دزدیده بودند، متنفر بودند و سال های درازی را صرف دعوا با رقیبانشان در دادگاه ها کردند. ویلبر به خاطر اضطراف دائم سلامتی خود را از دست داد و در سال 1912 به خاطر ابتلا به یک بیماری مهلک روده جان خود را از دست داد.
2. اروپایی ها اصلا از برادران رایت تقلید نکردند. آنها به جای بالی که تاب می خورد، از بالی استفاده کردند که به هم می خورد و شهپر نام داشت(شهپرها دلیل خوبی بودند بر اینکه بال های کج شونده باعث چرخیدن هواپیما در وسط هوا می شوند).

خلبان های پیشگام دیوانه البته به راه انداختن مهمانی خلبان های پیشاهنگ نظر خوبی نبود. این مهره های خروسکی خل و چل پز می دادند و از کنار وسایل مجلل رد می شدند و روی لبۀ پنجره ها بالانس می زدند. اما به نظر من کمی خل بودن به شما کمک می کند که بتوانید زندگی تان را برای پرواز به خطر بیندازید. شرط می بندم اصلا نمی دونستی! در سال 1922، خلبان مشهور آمریکایی جیمی دولیتل در یک مهمانی در چیل روی لبۀ پنجره ای بالانس زد. او افتاد و مچ هر دو پایش شکست. اما این مسئله نتوانست مانع اجرای نمایش هوایی هولناک او در چند روز آینده شود.              

نویسنده

نیک آرنولد نویسنده و محقق انگلیسی، متولد 1964 میلادی است. او زمانی که به بی علاقگی دانش آموزان انگلیسی به علومی نظیر فیزیک، شیمی، زیست، نجوم و ... پی می برد، تصمیم به نگارش کتابهایی برای نوجوانان با نثری طنز برای شرح این علوم می گیرد. او در نگارش کتابهایش علوم را با ادبیات می آمیزد و از آنجایی که انگلیسی ها خود را مردمانی شوخ و بذله گو می دانند از این خصیصه در نگارشش بهره می برد. در سال 2000 نوشتن مجموعه کتابهای علوم ترسناک را شروع کرد و در سال 2004 جایزه مجموعه ها را از آن خود کرد.

• برنده جایزه مجموعه ها
• نویسنده: نیک آرنولد
• مترجم: فاطمه مظفرنژاد
• تصویرگر: تونی دوسالز
• انتشارات: پیدایش