کتاب شکرستان و یک داستان (الاغی سوار فرغون)

کتاب الاغی سوار بر فرغون نوشته ی سید جواد راهنما توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.

این کتاب جلد دیگری از مجموعه ی " شکرستان و یک داستان " می باشد. داستان آمده در این کتاب ماجرای تصادف " رمضون " با موتور گازی " سلیمان " می باشد. همه چیز از یک ظهر گرم تابستانی شروع شد که پای الاغ رمضون شکسته بود و او داشت الاغش را با فرغون برای خوردن علف می برد. سلیمان که کلی وسیله خریده بود سوار بر موتور گازی اش از رو به رو می آمد. که در یک لحظه موتور و فرغون با هم تصادف کردند. " فرصت " و " شعبون " که از دور شاهد داستان بودند، به سرعت جلو آمدند. رمضون حالش کاملا خوب بود ولی دوستانش در سر نقشه هایی برای گرفتن خسارت از سلیمان داشتند...آن ها برای رسیدن به هدف شان

برشی از متن کتاب

ماجرا یک ظهر تابستان اتفاق افتاد. الاغ رمضون پایش شکسته بود. برای همین او را سوار یک فرغون کرده بود تا ببرد علف بخورد. او همان طور که توی خیابان فرغون را هل می داد آواز " یک خر پا شکسته " را می خواند. از روبه رو سلیمان شکر هوش سولر بر موتور گازی اش با سرعت می آمد. یک نوشابه خانواده، هشت تا آدامس موزی، یک دفتر مشق با عکس اسکندر روی جلدش، یک جفت دمپایی ابری، یک شیشه گل گاو زبان، نیم کیلو قند خریده بود. همان طور که با سرعت می آمد اسم چیزهای پشت موتور را بلند بلند می گفت تا چیزی از قلم نیفتاده باشد. تا رسید به نیم کیلو قند یک دفعه تترق! با فرغون خر رمضون تصادف کرد. همه مردم جمع شدند. فرصت و شعبون هم تا صدا را شنیدند خودشان را رساندند. رمضون و خرش سالم بودند. اما فرصت و شعبون نقشه تی کشیدند. بعد در گوش هم پچ پچ کردند. بعد هر دو تایی با آه و ناله رفتند بالای سر رمضون. فرصت گفت: وای...چه مصیبتی! داداش رمضون کی این بلا رو سرت آورده؟ رمضون از روی زمین بلند شد و لباسش را تکاند و گفت: نگران نباش داداش فرصت من حالم خوبه...هنوز حرفش تمام نشده بود که شعبون زد پس کله او و گفت: هیس! آخه کله پوک اگه حالت خوب باشه که نمی تونیم خسارت بگیریم. رمضون نقشه ی دوستانش را فهمید؛ آن ها نقشه کشیده بودند که...

شکرستان و یک داستان نویسنده: سید جواد راهنما انتشارات: سوره مهر