loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب سفرنامه ی ناصر خسرو قبادیانی مروزی

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب «سفرنامه» اثر «ناصرخسرو قبادیانی مروزی» به کوشش «دکتر محمّد دبیرسیاقی» در انتشارات زوار به چاپ رسیده شده است.

کتاب حاضر از نفیس‌ترین آثار ادبیات فارسی در قرن پنجم می‌باشد که به شرح سفر‌های ارزشمند و پربار هفت‌سالۀ ناصرخسرو و تجربیات وی می‌پردازد و حاوی اطلاعات قوی و ارزشمند جغرافیایی است. ناصر خسرو سفرهایش را از شهر خود، خراسان، آغاز می‌کند و از طریق قسمت‌های شمال غربی ایران به ارمنستان، آسیای صغیر، شام، فلسطین و در نهایت به مصر می‌رسد. او مدت نزدیک به سه سال در مصر که در آن سال‌ها پایتخت فاطمیان بود اقامت می‌کند. او سپس به تونس، نوبه، سودان رفته و به قصد حج در ادامه به عربستان عزیمت می‌کند. او در طول سفرهایش چهاربار به سفر حج می‌رود. پس از مکه، از راه طائف به یمن، لحسا و بصره می‌رود و درنهایت در همان سال از طریق جنوب ایران به بلخ،‌زادگاهش، باز می‌گردد. ناصر خسرو در این کتاب در نهایت دقت و صداقت به بیان و توصیف ماجراها، مشاهدات و تجربیات، جزئیات اماکن، بناها، راه‌ها، شهرها و فواصل بین‌آن‌ها، جزئیات اقتصادی و اجتماعی آن‌ها، کسب‌وکار و تجارب ساکنین و فرهنگ و آداب و رسوم  مردمانشان کوشش جسته است و یکی از ارزشمند‌ترین مبانع جغرافیایی،‌تاریخی و فرهنگی را در اختیار آیندگان قرار داده است. این کتاب با اینکه هزار سال از نگارشش می‌گذرد برخلاف تصورات، بسیار ساده، بی‌آلایش و دلنشین نوشته شده است و گفته‌ها و توصیف‌هایش زنده و گویا هستند، انگار که شما هم همراه او قدم در این‌راه‌ها گذاشته و در حال تماشای بناها، شهرها و آدم‌ها هستید. او این کتاب را پس از به اتمام رساندن سفر خود، از یادداشت‌های روزانه‌ای که در طول سفر تهیه کرده بود، نوشته است. برای بهتر فهمیدن راه‌هایی که او در سفرهایش از آن‌ها گذر کرده، در انتهای کتاب یک نقشۀ دست کشیده نیز ارائه شده است که همراهی شما با سفرهای او را جالب‌تر می‌کند و تمام راه‌هایی که ناصر خسرو آن‌ها را در طول سفرش پیموده است را نشان می‌دهد.


نویسنده


ناصر خسرو قبادیانی بلخی از شاعران و فیلسوفان و جهانگردان بزرگ ایرانی است که از مبلغان مذهب اسماعیلی بوده است. او در بلخ به دنیا آمد و در برخی علوم زمان خود همچون فلسفه، حساب، شعر و نجوم دست داشته است. آثار او از ارزشمند‌ترین و مهم‌ترین کتاب‌های ادبیات فارسی هستند و به زبان‌های مختلف در دنیا ترجمه شده‌اند. از آثار او می‌توان «سعادت‌نامه»، «روشنایی‌نامه»، «سفرنامه»، «زاد‌المسافرین»، «گشایش و رهایش»، «خوان‌الخوان»، «وجه دین»، «دیوان اشعار به فارسی»،‌«دیوان اشعار به عربی» را نام برد.

برشی از متن کتاب


از خندان تا شَمیران سه فرسنگ بیابانکی است، همه سنگلاخ، و آن قصبۀ ولایت طارم است. و به کنار شهر قلعه‌ای بلند بنیادش بر سنگِ خاره نهاده است، سه دیوار بر گردِ او کشیده و کاریزی به میان قلعه فرو برده تا کنار رودخانه که از آن‌جا آب برآورند و به قلعه برند. و هزار مرد از مهترزادگانِ ولایت در آن قلعه هستند تا کسی بیراهی و سرکشی نتواند کرد. و گفتند آن امیر را قلعه‌های بسیار در ولایتِ دیلم باشد و عدل و ایمنی تمام باشد چنانکه در ولایت او کسی نتواند که از کسی چیزی ستاند و مردمان که در ولایتِ وی به مسجد آدینه روند همگی کفش‌ها را بیرون مسجد بگذارند و هیچ‌کس کفشِ آن‌کسان را نَبَرد. و این امیر نام خود را بر کاغذ چنین نویسد که: «مزربانُ الدَّیلم جیلِ جیلان ابو صالح مَولی اَمیرالمؤمنین». و نامش جُستان ابراهیم است. در شَمیران مردی نیک دیدم، از دربند بود، نامش ابوالفضل خلیفه بن علی الفیلسوف. مردی اهل بود و با ما کَرامت‌ها کرد و کَرَم‌ها نمود و با هم بحث‌ها کردیم و دوستی افتاد میان ما. مرا گفت: «چه عزم داری؟». گفتم:‌« سفر قبله را نیّت کرده‌ام» گفت: «حاجتِ من آن است که به هنگام مراجعت گذر بر این‌جا کنی تا ترا بازبینم». بیست و ششم محرّم از شَمیران برفتم. چهاردهم صَفر به شهر سَراب شدم. و شانزدهم صَفر از شهر سَراب برفتم و از سعیدآباد بگذشتم،‌بیستم صفر سنۀ ثَمان و ثَلاثین و اَربَعمِائَه به شهر تبریز رسیدم ـ و آن [بیست و] پنجم شهریور ماه قدیم بود ـ و آن شهر قصبۀ آذربایجان است. شهری آبادان،‌طول و عرضش با گام پیمودم هریک هزار و چهارصد بود. و پادشاهِ ولایت آذربایجان را در خطبه چنین ذکر می‌کردند: «الامیرُ الاجل سَیفُ‌الدوله و شَرِف المِلّه اَبومنصور وَ هسودانِ بن محمّد مولی امیرالمؤمنین». مرا حکایت کردند که بدین شهر زلزله افتاد شبِ پنجشنبه هفدهم ربیع‌الاول سنۀ اَربَع و ثَلاثین و اَربَعمائَه و در ایّام مُسترقه بود، پس از نماز خفتن، بعضی از شهر خراب شده بود، و بعضی دیگر را آسیبی نرسیده بود. و می‌گفتند چهل هزار آدمی هلاک شده بودند. و در تبریز قطران نام شاعری را دیدم، شعری نیک می‌گفت، اما زبان فارسی نیکو نمی‌دانست. پیشِ من آمد. دیوان منجیک و دیوانِ دقیقی بیاورد و پیشِ من بخواند. و هر معنی که او را مشکل بود از من بپرسید. با او بگفتم و شرح آن بنوشت و اشعار خود بر من بخواند.

فهرست


عنوان فهرست مطالب فهرست تعلیقات فهرست تصاویر استدارک- مقدمه ی چاپ دوم سرآغاز متن سفرنامه تعلیقات شرح نام های کسان و جای ها و نسبت ها و خاندان ها و کتاب ها فهرست لغات و ترکیبات با معادل آنها فهرست تحلیل مطالب کتاب تصاویر و نقشهء مسیر ناصرخسرو فهرست تعلیقات درباره ی اصلاح تاریخ یزدگردی درباره ی تاریخ بیرون آمدن ناصرخسرو از مرو به عزم سفر به قبله درباره ی عبارت منقول در مقدمه شاهنامهء بایسنقری درباره ی آبخوری و چاشت خواران درباره ی قوهه عنوان درباره ی جابه جا شدن شرح خرزویل و خندان درباره ی برزالخیر درباره ی طول و عرض تبریز درباره ی وقوع زلزله تبریز درباره ی برکری و وان و سلطان و مسیر ناصر خسرو و گرد دریاچه ی وان درباره ی مختصر شدن سفرنامه درباره ی شعبه های نیل درباره ی مقیاس افزایش آب نیل درباره ی نام سجلماسه درباره ی مدت افزایش آب نیل درباره ی محل عبارتی از سفرنامه درباره ی قوص و اخمیم درباره ی عبارتی از سفرنامه و رد اشکال مصحح فاضل چاپ برلین درباره ی درازا و پهنا و بالای خانه کعبه درباره ی روز حرکت ناصر خسرو از مکه درباره ی سلطان لحسا که مکه را متصرف شده است درباره ی وزیر ملک اهواز درباره ی پسران با کالیجار درباره ی جمله دعاییه که به نام طغرل سلجوقی افزوده شده است درباره ی ابونصر وزیر امیر خراسان درباره ی سفر مشرق ناصر خسرو

  • به کوشش: محمد دبیرسیاقی
  • انتشارات: زوار

مشخصات

  • نوع جلد جلد سخت (گالینگور)
  • قطع وزیری
  • نوبت چاپ 12
  • تعداد صفحه 440
  • انتشارات زوار

ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب سفرنامه ی ناصر خسرو قبادیانی مروزی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل