محصولات مرتبط
دربارهی کتاب سرلوحه ها
کتاب "سرلوحه ها" مجموعه مقاله های شخص نویسنده در سال های 81 تا 84 را در بر می گیرد که در زمان های مذکور، تحت عنوان "سرلوحه" در "نشریه ی هفتگی الکترونیک لوح" منتشر می گردید؛ این نشریه و مطالبش، در آن سال ها با استقبال بی نظیری از مخاطب رو به رو گشت و سایت مربوطه را به یکی از پر بازدیدترین سایت های فرهنگی کشور تبدیل کرد. این سایت، زیر نظر اهالی فرهنگ انقلاب اسلامی راه اندازی شد و به فعالیت پرداخت.
مولف در طوی محتوای کتاب حاضر، کلیه ی مقاله های تالیفی خود در این سال ها را به استثنای برخی از آن ها که به عقیده ی وی تاریخ مصرف شان گذشته، بی هیچ دست کاری مطرح نموده و در اختیار خواننده قرار داده است. مطالب بیان شده، محوریت خاص و واحدی را دنبال نمی کنند بلکه آیینه ای تمام نما از شرح اوضاع اجتماع و جامعه در طی دوره های مربوطه می باشد که به سمع و نظر شخص نویسنده در آمده؛ در واقع امیرخانی با ارائه ی این مطالب، به گونه ای هنرمندانه و تاثیرگذار، عقاید و نگرش خود را به مخاطب انتقال می دهد. روایی این مقاله ها به حدی است که به راحتی اوضاع جامعه را در مقابل دیدگان مخاطب ترسیم نموده و او را با کلیت شرایط حاکم آشنا می سازد.
کتاب سرلوحه ها یکی از کتابهای رضا امیرخانی است که توسط انتشارات سپیده باوران به چاپ رسیده است.
فهرست
به جای مقدمه چرا پای گاه فرهنگ و ادبیات؟ چرا لوح؟ ارکات و دنیای مجازی از میان گرد و خاک کوچ بهاره ی عشایر قشقایی بشاگرد و آینهی خورشیدی پیام بر بشاگرد اگر او نبود تو چه کاره بودی؟! بم شهری که خم شد، امّا کم نشد! عاشورای ظاهر و عاشورای باطن خرده ریزه هایی از زیارت عتبات دفع افسد به افسد دل های سوخته کنار نیمکت های سوخته خانهی عاشقان امیرالمؤمنین (گزارشی از دیدار با جرج جرداق) لبنان، یک معادلهی چند مجهولی با درجات بالا پنجره ها لاری، حاجی مسگری و آقای رئیس جمهور! سخنی با سازمان حفظ میراث فرهنگی پریشان پرشی پرشی! یک مغالطه از یک رئیسجمهور دو تا به نعل و دو تا به میخ تظاهرات چقدر جنبش نرم افزاری؟! تعدد آقا چرخه ی اقتدار کاهلانه گی ارکستر شبانه ی چوب ها مردی متعهد به حقیقت پنج کتاب یک نظر شاعر اگر حکیم نباشد مزلف است تردید (معرفی پل معلق – آخرین کار محمد رضا بایرامی) دست تقدیر و جایزه ی نوبل ژانوی نقدی بر کتاب آیات شیطانی دفاع از کیان مستور فرزندان زن زیادی جلال! آموزش داستان نویسی به زبان ساده (قسمت اول) سیاهه ی صدتایی رمان آموزش داستان نویسی به زبان ساده (قسمت دوم) آموزش در ادبیات داستانی ادبیات جنگ (متن صحبت در دومین جشنواره ی ادبی اصفهان) نگاه به آسمان یا نگاه به زمین؟ کتاب نخوانی! گناه بخت پریشان و هیات امناست! تاملاتی پیرامون خط جنگ جهانی ادبیات اعلام
برشی از متن کتاب
سرلوحه چهل و هشتم ارکات و دنیای مجازی در موزهی علوم و فنون شیکاگو، طبقهی دوم غرفهای ساختهاند به نام دنیای مجازی. Virtual world. اتاقی است که با موکت فرش شده. پردهای ساختهاند روب ه روی ورودی و دو نفری میروید روی دو علامت می ایستید. هی می گردید دنبال دنیای مجازی و کامپیوتر و مانیتور و چیزی نمی یابید! بعد خیلی سریع خطوط خارجی بدن شما اسکن می شود و روی پرده می افتد. شما به پرده نگاه می کنید. سایه ای با وضوح بسیار بالا. دستت را تکان می دهی، شبح روی پرده نیز دستش را همان گونه تکان می دهد. راه می روی، شبح نیز راه می رود. بعدتر صدای سوتی می شنوی و روی پرده توپی سبک رها می شود و به سمت یکی از شما می آید. دستت را تکان می دهی و توپ را لمس می کنی. توپ می رود به سمت زمین حریف. حریف توپ را برمی گرداند. روی پرده، زمین خط کشی شده وجود دارد و تور و توپ. و در اتاق هیچ چیزی نیست جز موکت کف... جوان تر بودیم و ساعت پایانی موزه، آن هم روز وسط هفته که بلیت ها نصف می شد. هیچکسی منتظر ورود به اتاق نبود. نیم ساعتی مدام بازی می کردیم. عرق کرده بودیم. حتا حسام (حریف من) وقتی که خواست شیرجه برود روی موکت، زانوی شلوارش از بین رفت. مشکل این بود که موقع آب شار زدن، دست آدم درد می گرفت. یعنی توپ روی پرده همان شتاب را می گرفت، حتا صدا نیز با شدت ضربه تنظیم می شد، اما از آنجایی که دست به هوا ضربه زده بود و “هیچ چیز” را فرستاده بود توی زمین حریف، درد می گرفت ناجور... تا شب کت و کول مان گرفته بود. ما جسما والیبال بازی کرده بودیم، اما بدون توپ... یعنی همهی خسته گی والیبالیست ها را عینا داشتیم، اما بدون توپ... کلیات ابوالبقا می گویم انگار... دنیای مجازی یعنی همین. و بی راه نیست که -دور از چشم منطقیون- گفته اند: در دورهی انفجار اطلاعات، دنیای مجازی حقیقی تر است از دنیای حقیقی... نقل ارکات (orcut) نیز از همین جنس است. دنیای ارکات یک دنیای مجازی است، اما بسیار حقیقی تر از دنیای حقیقی. یعنی رفقایی که در دنیای حقیقی امکان نزدیک بودن را ندارند، به راحتی می توانند کنار هم جمع شوند. بسیار حقیقی... و ارکات یک پدیده ی انسانی است. تکنوکرات ها از این طرف طیف و هایدگری ها از آن طرف خیال نکنند که ینگه دنیایی ها با استفاده از تکنولوژی توانسته اند میلیون ها آدم را سر کار بگذارند. ارکات با فهم یک پدیده ی انسانی گسترش پیدا کرده است. آن نیز این نکته است که آدم ها دوستانی دارند که این دوستان را بدون هیچ ملاک انضمامی انتخاب می کنند و این شبکه البته قابل گسترش است... تمامی گروه های انسانی با پیوندی شکل می گیرند به نام دوستی. این دوستی - و در حقیقت راز انبوهه های متحد انسانی - را از عمیق ترین متون مذهبی می توانید بگیرید تا متون کاملا غیرمذهبی. از (ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله) قرآنی بگیر تا (انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم) زیارت عاشورا. این هر دو می توانند رازی باشند برای ساخت انبوهه ای متحد. سال ها پیش در کتاب لوییس بونوئل (آته ایست دوست داشتنی) خوانده بودم یکی از همین انبوهه ها را. وقتی او برای جلوگیری از انفجار جمعیت روشی پیشنهاد کرده بود که به جنم خودش می خورد. گفته بود بدهیم دانشمندان ویروس مرگ باری بسازند و لیستی تهیه کنیم از دوستان و آن ها را خبر بدهیم که دم پر ویروس نچرخند و آن ها نیز به نوبه ی خودشان دوستان شان را. سرعت رشد ویروس و سرعت رشد جامعه ی دوستان و دوستان دوستان و...
(یادداشتهای پراکنده سالهای 81 - 84) نویسنده: رضا امیرخانی انتشارات: سپبده باوران
رضا امیرخانی
رضا امیرخانی کیست؟
رضا امیرخانی نویسنده و پژوهشگر معاصر ایرانی است که به سبب تالیف رمانها و داستانهای چالشانگیز و واقعگرای اجتماعی و سیاسی شهرت دارد. کتاب های او از جزء آثار پرمخاطب ادبی کشور محسوب میشوند که برخی از آنها نیز به چندین زبان ترجمه شدهاند. رضا امیرخانی دارای گواهینامهی خلبانی نیز هست و در سال 1371 عنوان جوانترین خلبان ایرانی را از آن خود کرد. در ادامه به بررسی آثار و بیوگرافی رضا امیرخانی خواهیم پرداخت.زندگینامه رضا امیرخانی
رضا امیرخانی در سال 1352 در تهران به دنیا آمد. پدرش محمدعلی امیرخانی از کارخانهداران تهرانی بود. دوران کودکی را در محله 25 شهریور تهران سپری کرد و در دبستان بهرستگان و دبیرستان علامه حلی تهران تحصیل کرد. در آخرین سالهای تحصیل در دبیرستان با دو تن از همکلاسیهایش در طراحی و ساخت یک هواپیمای تکسرنشین مشارکت کرد که این سازه در چهارمین جشنواره اختراعات و ابداعات خوارزمی به مقام اول دست یافت. رضا امیرخانی در سال 1370 در رشته مهندسی مکانیک دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته شد و در این رشته لیسانس گرفت. او در سال 1371 در زمان کار بر روی پروژهی هواپیمای دونفره آموزشی، گواهینامهی خلبانی گرفت و لقب جوانترین خلبان ایران را به خود اختصاص داد.رضا امیرخانی و شروع نویسندگی
رضا امیرخانی از دوران نوجوانی به نویسندگی و ادبیات علاقهمند بود. مدتی نیز با هیات تحریریهی نشریهی روایت دانشآموزان و فارغالتحصیلان استعدادهای درخشان همکاری کرد. علاقهی او به نویسندگی و ادبیات با حضور در شبهای شعر انقلاب اسلامی دبیرستان علامه حلی تبلور یافت. در دوران تحصیل علاوه بر مشارکت در فعالیتهای آموزشی و پژوهشی دبیرستان و دانشگاه، به نویسندگی و مشارکت در فعالیتهای فرهنگی نیز میپرداخت. حاصل این علاقه انتشار اولین رمانش ارمیا در سال 1374 بود که علیرغم برخی ضعفهای تکنیکی، توانست عنوان رمان برگزیده جشنواره آثار 20 سال دفاع مقدس را به خود اختصاص دهد. رضا امیرخانی رمان بعدی خود با نام من او را در سال 1378 منتشر ساخت. این رمان به یکی از پرخوانندهترین رمانهای دههی هشتاد در بین مخاطبان آرمانهای انقلابی مبدل شد و او را در سراسر ایران به شهرت رساند. کتاب من او افتخاراتی نظیر کتاب برگزیده منتقدان مطبوعات و کتاب برگزیده سال 1379 را برای امیرخانی به ارمغان داشت. رضا امیرخانی در اواخر دهه هفتاد به آمریکا سفر کرد و برای مدتی در آن کشور باقی ماند. حاصل این سفر تالیف دو کتاب به نامهای نشت نشا، بیوتن و انتشار مقالاتی در سایت ادبی لوح بود. رمان بیوتن در ابتدا تائیدیهی وزارت ارشاد اسلامی را دریافت نکرد، اما با دخالت وزیر ارشاد وقت، محمد حسین صفار هرندی، بدون اصلاحیه منتشر شد. رضا امیرخانی دارای تجربه فعالیت در مشاغل متعددی چون آموزگاری، معاونت پژوهشی دبیرستان، سردبیری سایت لوح ارگان نویسندگان ادبیات پایداری در سالهای 1381- 1384 و ریاست هیئت مدیره انجمن قلم ایران در سالهای 1384 تا 1386 میباشد. رضا امیرخانی بیش از 15 اثر داستانی و سفرنامهای به تالیف رسانده که طبق اطلاعات موجود در سایت شخصی او، تا به حال بیش از 600 هزار نسخه از آنها به فروش رسیدهاند. مضامینی چون مذهب، انقلاب و دفاع مقدس در آثار رضا امیرخانی حضوری پر رنگ دارند. او با قلم ظریف و بیان روان، انتقادات خود به کاستیهای جامعه و سیاست را در در قالب داستان و رمان بیان میکند. رضا امیرخانی در کنار تالیف رمان، مقالات و یادداشتهایی نیز راجع به مسائل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی امروز ایران به تحریر رسانده است. رضا امیرخانی در سال 1381 در سفر آیت الله خامنهای به سیستان و بلوچستان حضور داشت و وقایع این سفر را در کتابی با نام داستان سیستان به چاپ رساند. از افتخارات رضا امیرخانی علاوه بر موارد ذکرشده میتوان به دریافت جایزه بخش ادبیات سیوششمین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در سال 1397 برای نگارش کتاب رهش، تقدیر ویژه دهمین دورهی جایزهی ادبی جلال آل احمد برای کتاب نفحات نفت و برگزیدگی بخش داستان بیستویکمین دورهی کتاب فصل برای کتاب قیدار اشاره کرد.دیدگاههای رضا امیرخانی
رضا امیرخانی از نویسندگان معتقد و متعهد به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و نزدیک به نظام فکری حکومت است. او از چهرههای مؤثر جریان ادبی موسوم به جریان متعهد بود و خود را آرمانگرا و وفادار به آرمانهای انقلاب اسلامی مینامد. ردپای این تفکر انقلابی را میتوان در بسیاری از آثار او مشاهده نمود. هرچند در آثار خود انتقاداتی صریح به سیاستهای مسئولان هر دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب و نیز دولتهای دوران جنگ ایران و عراق و دولت سازندگی داشته است.رضا امیرخانی و همسر و فرزندانش
رضا امیرخانی در سال 1384 ازدواج کرد که حاصل آن دو فرزند به نام های علی و حنیف است. رضا امیرخانی یک جهانگرد است که به تمامی استانهای ایران و بیش از 30 کشور جهان سفر کرده و برخی از نوارهای مرزی ایران را با پای پیاده طی کرده است.کتاب های رضا امیرخانی
- کتاب نیم دانگ پیونگ یانگ
- کتاب رهش
- کتاب ارمیا
- کتاب جانستان کابلستان
- کتاب ناصر ارمنی
- کتاب قیدار
- کتاب نفحات نفت
- کتاب از به
- کتاب داستان سیستان
- کتاب من او
- کتاب بیوتن
- کتاب نشت نشا
- کتاب سرلوحهها
- کتاب مردی که تا پیشانی در اندوه فرو رفت
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران