loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب ساوی نشر باژ

5 / -
موجود شد خبرم کن

درباره‌ی کتاب ساوی

رمان خارجی ساوی، یک فانتزی ساده و دلنشین و در عین حال جذاب و زیباست، داستان راجع به خانواده ای به نام بومانت است، خانواده ای بسیار خاص و شگفت انگیز، چیزی که باعث تمایز آن ها از دیگران می شود این است که همه اعضای خانواده، دقیقا در روز تولد سیزده سالگی شان قدرت خاصی پیدا می کنند که به آن ساوی (به معنای بینش و فهم، که در این داستان حالت استعدادی خاص یا موهبت و هدیه ای ذاتی دارد) می گویند.

ساوی هر فرد خانواده به یک شکل شروع می شود و با دیگران فرق دارد، مثلا: ساوی راکت پسر بزرگ خانواده نیروی الکتریسیته است، قدرت این نیرو به قدری در بدن او بالاست که وقتی برق می رود می تواند چراغ ها را روشن نگه دارد. شخصیت اصلی و راوی داستان، میبز فرزند سوم خانواده ی بومانت می باشد.

حالا میبز در آستانه ی تولد سیزده سالگیش قرار دارد و منتظر است که ببیند ساوی خودش چگونه است، اما متاسفانه کمی قبل ازروزتولدش متوجه می شود که پدرش تصادف سختی کرده ودر کما به سر می برد. میبزفکر می کند که شاید ساوی او قدرت بیدار کردن داشته باشد و بتواند به کمک آن پدر را نجات دهد، پس با خانواده اش به شهری که پدرش در آن جا بستری است، حرکت می کند. اتفاقاتی در این مسیر برای میبز و همراهانش می افتد که بسیار جالب و خواندنی است...

 

بخشی از کتاب ساوی

بابی به من و فیش نگاه می کرد. او همه چیز را دیده و شنیده بود.

گفت: ((می دونستم، می دونستم)) و سبدهای همبرگر را روی میز گذاشت و چند قدمی به طرف در عقب رفت. ((می دونستم تو یه مشکل روانی داری. ویل عمرا باورش بشه)) بیش از آن که من و ویل بتوانیم کلمه ای حرف بزنیم، بابی از اتاقک انبار بیرون رفت.

فیش از جایگاه خود روی میز کوتاه بالا پرید. ((باید جلویش را بگیرم!))

گفتم: ((کاری از دستت بر نمی آد، فیش!)) از روی کاناپه بالا جهیدم تا دست برادرم را بگیرم و او را از ارتکاب به کاری احمقانه بازدارم ولی نیازی به واکنش من نبود. فیش سر راه خود، خیره به تلویزیون کوچک بالای کشوها، یک دفعه چون جسد متوقف شد.

نگاه خیره ی او را دنبال کردم و نفسم را به شدت فرو بردم. آن جا، در آن تصویر برفکی و سیاه و سفیدی که تلویزیونی به این کوچکی می توانست فراهم کند، عکس هایمان، عکس بابی، ویل، فیش، سمسون و خودم روی صفحه چشمک می زد و نوشته ی هشدار! گمشده ها! هشدار! در پایین تصویر کنار شماره ای هشت رقمی حرکت می کرد که اگر کسی ما را دیده بود باید با آن تماس می گرفت.

عکس هایمان را نگاه کردیم که در میان سیگنال های ضعیف تلویزیون کوچک بالا و پایین می پرید و تکان تکان می خورد، سپس گوینده ی اخبار سراغ گزارشکر دیگری رفت که در برابر کلیسا با کشیش و همسرش مصاحبه می کرد. خانم رزماری اندوهگین و نگران به نظر می رسید؛ کشیش میکس قیافه ای جدی، خسته و به شدت غمگین داشت.

چانه ی فیش گره خورد و عضلاتش منقبض شد. بدون برگرفتن نگاه خود از تلویزیون گفت: ((مشکلات بزرگی داریم، میبز.))

از تلویزیون به در منتهی به محوطه ی رستوران نگاهی انداختم و اب دهنم را محکم قورت دادم...

 

درباره‌ی اینگرید لا

اینگرید لا نویسنده ی مجموعه کتاب های پرفروش "ساوی" است. کتاب های اینگرید در بیش از سی فهرست قرار گرفته اند و تحسین ها و تمجیدهای فراوانی از پابلیشرز ویکلی و دیگر نشریات معتبر دریافت کرده اند. ساوی، نخستین کتابی که از این مجموعه منتشر شده، همچنین مدال نیوبری را در سال 2009 میلادی دریافت کرده است. اینگرید طرفدار بزرگ واژه ها و قصه هایی از شهرهای کوچک و ایده های بزرگ است. او هم اینک، به عنوان نویسنده ای تمام وقت، در کلرادو زندگی می کند.

کتاب ساوی اثر اینگرید لا با ترجمه‌ی مهنام عبادی توسط نشر باژ به چاپ رسیده است.



  • نویسنده: اینگرید لا
  • مترجم: مهنام عبادی
  • انتشارات: باژ

اینگرید لا


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب ساوی نشر باژ" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل