loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب سالی سلامت (فسقلی ها 23)

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
25,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید
دسته بندی :

کتاب سالی سلامت جلد 23 از مجموعه کتاب فسقلی ها نوشته ی تونی گراس و ترجمه ی میترا لبافی توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.

" سالی " دختر کوچولوی شاد و سرحالی بود. از نظر وضعیت بدنی در شرایط خیلی خوبی بود چون همیشه به اندازه می خورد و ورزش می کرد. یک روز پدرش به او گفت که تصمیم دارد در مسابقه ی محله شرکت کند. سالی تصمیم می گیرد برای موفقیت پدرش یک برنامه ی غذایی و ورزشی برای او تنظیم کند. اما ...

به نظر شما برنامه ای که او برای پدرش تنظیم کرده در موفقیتش تاثیری خواهد داشت؟ آیا پدر سالی در مسابقه ی محله موفق خواهد شد؟

داستان های این مجموعه با زبانی ساده و قابل فهم، اشاره به مسائل تربیتی و اجتماعی کودکان دارد. شخصیت اصلی هر یک از داستان های این کتاب دختر یا پسر کوچولویی است که یک رفتار زشت و یا عادت منفی در خود دارد که در پایان داستان متوجه رفتار اشتباه خود می شود. چهار جلد از این مجموعه داستان ها در پایان کتاب فارسی دوره ی دبستان به عنوان کتاب مناسب برای کودکان معرفی شده است. مجموعه ی 30 جلدی فسقلی ها برگزیده ی کتاب برتر ششمین، هشتمین، دهمین و یازدهمین دوره ی جشنواره ی کتاب آموزشی رشد می باشد.

 


برشی از متن کتاب


" سالی " بچه ی سالم و سر حالی بود. او همیشه به اندازه، غذا می خورد. ورزش هم می کرد. یک روز صبح، سالی به آشپزخانه آمد. دید که پدرش مشغول خوردن صبحانه است. صبحانه پدر، گوشت و خامه بود. سالی گفت: وای پدرجان، این صبحانه برای شما خوب نیست! پدر گفت: می دانی سالی! چند روز دیگر مسابقه ی محله برگزار می شود. می خواهم در این مسابقه شرکت کنم و...سالی حرف پدر را قطع کرد و گفت: شما با این وزنی که دارید نمی توانید در مسابقه شرکت کنید. اما نگران نباشید! خودم همه چیز را درست می کنم. بعد هم ظرف صبحانه پدر را از پیش روی او برداشت و گفت: اول باید برنامه غذایی شما را درست کنم! سالی یک کاسه شیر و کمی برشتوک آورد و گفت: این هم صبحانه ی شما! پدر گفت: من با شیر و برشتوک سیر نمی شوم! سالی گفت: این حرف را نزنید! صبحانه را بخورید و دنبال من بیایید تا به ورزش صبح گاهی برویم. پدر در حالی که به دنبال سالی از خانه بیرون می رفت، گفت: سالی، گوش کن ببین چه می گویم! من...سالی در حالی که می دوید، گفت: وقت دویدن حرف نزنید پدرجان! فقط خوب نفس بکشید و دنبال من بدوید. آن ها تا پارک دویدند. پارک را دور زدند. بعد هم به خانه برگشتند. پدر خیلی خسته شده بود. آن شب، وقتی پدر از سر کار به خانه برگشت، سالی گفت: شام تان روی میز است، پدرجان! اما روی میز فقط یک ظرف پر از سالاد بود. پدر گفت: من با سالاد سیر نمی شوم، سالی! سالی گفت: اما این، مناسب ترین شام برای شماست پدرجان! پدر گفت: خیلی خب، حالا باید موضوعی را به تو بگویم. اما سالی گفت: ببخشید پدر! من باید بروم و بخوابم. شما هم شام تان را بخورید و زودتر بخوابید! صبح روز بعد، سالی از ورزش صبح گاهی به خانه برگشت. دید که پدر مقابل تلوزیون نشسته است. با ناراحتی گفت...

  • برای پیش دبستانی ها و سال های اول و دوم
  • از سری کتاب های بنفشه
  • نویسنده: تونی گراس
  • مترجم: میترا لبافی
  • انتشارات: قدیانی


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب سالی سلامت (فسقلی ها 23)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل