loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب زندگی پرماجرای تیمور جهانگشا - ماروتسی

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب زندگی پرماجرای تیمور جهانگشا اثر جاستین ماروتسی با ترجمه ی داود نعمت اللهی، توسط نشر معیار اندیشه به چاپ رسیده است.

این کتاب شرح زندگی پر ماجرای تیمور است.تیمور در ابتدای جوانی هیچ نقش جدی و مهمی در تاریخ تحولات منطقهٔ خود نداشت. بسیاری رخدادها در منطقه پدید آمد اما او هیچ واکنشی نشان نداد. به‌ویژه شواهد بسیار زیادی وجود دارد که به‌دقت به تحولات داخلی ایران می‌نگریست و مواظب اختلافات موجود میان شاهان و سردستگان ایرانی و مغول بود. او منتظر فرصتی مناسب بود و به‌دقت برنامه‌هایش را تنظیم می‌کرد.

تیمور در خانواده‌ای از قبایل برلاس در فرارود (ماوراءالنهر) و در شهر «کش» - از توابع سمرقند در ترکستان (آسیای مرکزی و ازبکستان فعلی)- در 9 آوریل1336 م. متولد گردید و خیلی زود در سوارکاری و تیراندازی مهارت یافت. پدرش تراغای از ملاکین متوسط شهر کش بود.او در سال 1347 امیر قزاقان، چغتای خان را عزل کرده و او را به قتل رسانید.پسر اول او در سال 1355 به نام جهانگیر و پسر دومش در سال بعد به دنیا آمدند.

در 761 ه‍.ق / 1360 م. فردی به نام تغلق تیمور، از نوادگان جغتای، از ترکستان به ماوراءالنهر لشکر کشید. حاجی برلاس که دفاع از شهر کش - بعدها «شهر سبز» خوانده شد - را در مقابل این مهاجم دشوار یافت، دفاع از ولایت را به پسر تراغای - تیمور گورکان - سپرد. تیمور که در چنین آشوبی قدم به صحنه حوادث گذاشت در آن هنگام 25 سال داشت. او از همان آغاز کار توانست با زیرکی و سیاست و با اظهار اطاعت نسبت به مهاجمان، شهر کش را از قتل و غارت نجات دهد. سپس با امیر حسین - نوادهٔ قزغن درکابل - بنای دوستی گذاشت و بالاخره خواهر او - اولجای ترکان - را به عقد ازدواج خود درآورد.

تیمور به سبب همین خویشاوندی در خانوادهٔ امیر حسین به «گورکان» (به معنای داماد) مشهور شد. با این حال دوستی تیمور با امیر حسین دیری نپایید و با مرگ اولجای ترکان جنگ بین این دو امیر اجتناب‌ناپذیر شد. در آخرین نبرد، قلعهٔ هندوان نزدیک بلخ، به محاصرهٔ سپاه تیمور درآمد و امیر حسین مغلوب شد و به قتل رسید. با این پیروزی، تیمور در بلخ به فرمانروایی مستقل رسید و خود را صاحبقران خواند. او با بیوهء حسین ازدواج کردبعتی سارا ملک خانم که دختر خان چغتای بوده و شاهزاده ایست از تبار چنگیزخان این ازدواج به او اجازه می دهد تا خود را تیمور گورکان بخواند. پس از آن به ماوراءالنهر رفت و سمرقند را پایتخت خویش ساخت. شهرت تیمور از فتح خوارزم آغاز شد. تیمور به خراسان لشکر کشی می کند و بدون جنگ هرات را می گیرد. او در مازندران امیر والی را شکست می دهد و کنترل قلمروهای دریای خزر را بدست می گیرد. تیمور در سال 1383 به خراسان بر می گردد و در شهر اسفرز دو هزار اسیر می گیرد برای مجازات آنها اسیران را در ساختمان برج ها به عنوان مصالح به کار می برد. در سال 86 - 1384 تیمور سیستان و قندهار را اشغال می کند. پایتخت زرنج ویران می شود. شهر سلطانیه پس از فرار فضاحت بار فرمانروایش سلطان احمد جلایر به تیمور تسلیم می شود سپس تیمور به سمرقند بر می گردد. در سال 1398 جنگ هندوستان شروع می شود. تیمور از کوهستان هندو کش عبور می کند و مولتان را تسخیر می کند او دهلی را تخریب و این شهر را چنان غارت می کند که یک قرن طول می کشد تا این شهر زندگی عادی اش را آغاز کند. تیمور در سال 1401 در اطراف دمشق اردو زده او دمشق را تسخیر کرده و به آتش می کشد ، مسجد بی نظیر بنی امیه نابود می شود و پس از فتح مجدد بغداد دستور قتل عام دیگری صادر می کند این بار در برج ساخته شده، از نود هزار جمجمه، پیروزی او را شهادت می دهند. ارتش او در خلال زمستان در مراتع قره باغ به استراحت می پردازد. در سال 1402 در جستجوی بایزید روانهء غرب می شود. او نیروی عثمانی رت در نبرد آنکارا شکست می دهد که تا آن لحظه بزرگترین پیروزی اش محسوب می شد و تیمور برای آخرین جنگش علیه امپراتور چینی مینگ به طرف شرق می رود. در سال 1405 تیمور بیمار شده و در روز هجدهم ماه فوریه از دنیا می رود.


فهرست


فصل 1: روزهای اول در استپ فصل 2: تازیانه خداوند فصل 3: بزرگترین و قدرتمندترین پادشاه فصل 4: کشورگشایی فصل5: ایل طلایی و پسر ناخلف فصل 6: سمرقند - مروارید شرق فصل 7: هندوستان فصل 8: سفر زیارتی برای ویران کردن 9: امپراتوری آسمانی فصل 10: چگونه آن فرمانروای مستبد به درک واصل شد و اقامتگاه فصل 11: مرگ یک امپراتوری فصل 12: تولد یک امپراتوری دیگر ضمیمه: گاه شمار زندگی تیمور

برشی از متن کتاب


تازیانهء خداوند (1379 تا 1370) نیزه های جنبان ما که در هوا حرکت می کنند و گلوله هایی که مثل تندرهای هولناک ژوپیتر از جنگ های سایکلوپیان تهدید می کنند؛ و در حالی که به پیش می رویم با زره های همچون خورشید درخشانمان ستارگان آسمان را تعقیب می کنیم و چشمانشان را تیره می سازبم تا آنکه می ایستند و مسحور سلاح های قدرتمند ما می شوند. (به نقل از نمایش نامه تیمور لنگ کبیر نوشته کریستوفر مارلو) در همان هنگامی که تیمور ده سال سرگرم یادگرفتن مهارتهای جنگی ای بود که چنان جنگجوی کارآمدی از او می ساخت، در فاصله حدود پنج هزار کلیومتری به طرف غرب یک مرد میدانهای نبرد اروپا را تحت سلطه خود داشت. برای هر بچه ای که به داستان های مربوط به شوالیه های خیال انگیز و ماجراهای قهرمانانه علاقه داشته باشد، ماجرای زندگی او داستان پر هیجان دیگری است و مقبره سلطنتی او تصویری خیره کننده دارد. درست در بالای (قدمگاه زائران) در (کلیسای جامع کانتربری) (شاه ادوارد)، معروف به شاهزاده سیاه، مدفون است. سنگهای این قسمت به خاطر قرن ها پا خوردن و زانو زدن ساییده و صیقلی شده اند. دخترها و پسرها به نرده های محافظ اطراف گور این شاهزاده می چسبند و از میان آن نرده ها با دقت به درون آن خیره می شوند تا تصویر بهتری از چهره آرمیده این شاهزاده با سلاح ها و تجهیزات کاملش در ذهنش نقش بندد. هنگامی که یک پسر بچه مدرسه ای در کانتر بری بودم، عادت داشتم همین کار را بکنم و با عجله از میان شبستانی که در جلوی محل اجتماع مردم بود و صدا را منعکس می کرد و می دویدم تا خود را به گور برسانم و چند دقیقه ای شاهزاده بشوم....

نویسنده: جاستین ماروتسی ترجمه: داود نعمت اللهی انتشارات: معیار اندیشه

مشخصات

  • نوع جلد جلد سخت (گالینگور)
  • قطع وزیری
  • نوبت چاپ 1
  • تعداد صفحه 414

ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب زندگی پرماجرای تیمور جهانگشا - ماروتسی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل