loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب رومی - بهمن شکوهی

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب رومی (جلال الدین محمد) به قلم بهمن شکوهی در انتشارات نگاه به چاپ رسیده است.

این کتاب برای شناخت مولانا نیست، برای آشنا شدن با اوست، آدرسی است به زبان ساده و صمیمی قصه که شما را به خانه ی  مولانا می رساند شما با او آشنا می شوید و وقتی آشنا شدید خود او را خواهید شناخت شناخت مولانا یک پروسه است، پروسه ای که نیم آن شکوه مولاناست و نیمه ی دیگر صلاحیت ناظر. برای اشراق و اشراف  بر این شکوه، که به قول حافظ غم احوال گرانباران را نازکان نمی فهمند، فهم شوریده ای مثل مولانا هم کار سوته دلان است نه هر خام بی غمی. فضای این کتاب وهم آلود است، وهمی که ما آن را نمی فهمیم، قرار هم نیست که بفهمیم ادراک ما از هستی ادراکی است تخمینی و چون هر تخمینی ناظر به حقیقتی است آن حقیقت و تحقیق چنان فربه است که به ما فرصت باور بسیاری از ایهام را می دهد اگرچه آنها را نفهمیم... دلیل شیفتگی مولانا به شمس و نبوغ و بلوغ بی نظیرش در هنرشعر، و وسعت حیرت آور اندیشه اش در قرن ها پیش چالش این کتاب است. قصه ای که شخشیت تلخ ندارد. چه مولانا مبلغ فلسفه ی بغرنج وحدت وجود است‌. وجودی که همه اوست. و او تلخی ندارد. هر چه هست زیبا و شیرین است.


برشی از متن


فاطمه خاتون برای شیخ احمد افلاکی تعریف می کرد؛ روزی که شمس الدین به قونیه آمد مولانا به خانه نیامد، من عروس خانه بودم و من و همسرم با خانواده ی پدرشوهرم زندگی می کردیم، کراخاتون بزرگ از نیامدن مولانا به خانه شکایت می کرد، نه که او  اجازه نداشت شب را در خانه دیگری سر کند چه بسا می شد مولانا خانه معین الدین یا دوست دیگری سر کند، ولی وقتی حسام الدین به کراخاتون گفت مولانا در کاروان سرای شکر فروشان در حجره ای با غریبه ای مانده است و می گوید شب را همان جا می ماند، کراخاتون را عصبانی کرده و گفت: خوبیت ندارد خداوندگار در کاروانسرا بماند، مردم چه خواهند گفت؟ مگر خانه و زندگی ندارد؟ همه خواهند گفت با من دعوا کرده است. حسام الدین می گفت مولانا با درویش به باغ کامله رفته و با غریبه به مناظره نشسته و کسی را به داخل راه نمی دهد، حتی او را هم با غضب بیرون انداخته است که مزاحمشان نشود. فردای آن روز کراخاتون با همسرم بهاءالدین و حسام الدین به باغ صلاح  الدین رفت تا خودش از ماجرا سر درآورد. مولانا نه او، نه حتی همسرم را که فرزند مورد احترام بود به اتاق راه نداد و سراغ  پدرم را گرفت.‌مولانا دیگر حتی حسام الدین را به حجره راه نداد و می گفت فقط صلاح الدین اجازه دارد وارد اتاق شود، کاری  دارد که شاید آن کار به درازا بکشد و بهانه کرده بود که شاید در همان باغ به چله نشیند. همه ما می دانستیم از وقتی سید قصد سفر به قیصریه کرده بود چله نشینی های مولانا هم قطع شده بود، اما مولانا برای اینکه کسی نگران خوراکش نباشد به پدرم گفته بود که روزها را روزه می گیرد.

  • روزگار و زندگی یکی از شگفت آورترین عارفان جهان
  • نویسنده: بهمن شکوهی
  • انتشارات: نگاه

مشخصات

  • نوع جلد سخت
  • قطع رقعی
  • نوبت چاپ 6
  • سال انتشار 1398
  • تعداد صفحه 573
  • انتشارات نگاه

ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب رومی - بهمن شکوهی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل