loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب روزی که در میلان از آسمان کلاه می بارید | نشر هوپا

5 / -
موجود شد خبرم کن

درباره‌ی کتاب روزی که در میلان کلاه می‌بارید و چند داستان دیگر

کتاب "روزی که در میلان کلاه می‌بارید و چند داستان دیگر" مجموعه‌ای از چند داستان کوتاه و جذاب را در برمی‌گیرد که تحت عنوان کتاب کودک و نوجوان به رشته‌ی تحریر درآمده است.

هر یک از داستان‌های کتاب، حکایت‌هایی مجزا را در اختیار خواننده قرار می‌دهد. اما تمامی مجموعه از یک ویژگی مشترک برخوردار هستند. این ویژگی این است که نویسنده برای به اتمام رساندن تمامی قصه‌ها، سه پایان و نتیجه‌ی مختلف در نظر گرفته؛ نتایجی که با یکدیگر تفاوت‌های بسیاری دارند. از همین روی، مخاطب می‌تواند هر یک را با میل و خواست خویش، به عنوان پایان داستان در نظر بگیرد.

به عنوان مثال در داستان "طبل‌زن جادوگر"، شخصیت اصلی قصه مردی جوان و فقیر است که کارش نواختن طبل در جنگ می‌باشد. وی پس از سال‌ها مشارکت در جنگ و دوری از خانه و خانواده‌اش، حالا خوشحال و خندان به شهر خود بازمی‌گردد. ولی تنها دارایی او از زندگی‌، همین یک طبل می‌باشد. مرد جوان در میانه‌های راه خویش، با پیرزنی فقیر مواجه می‌شود. این زن به محض رویارویی با طبل‌زن قصه، از او درخواست پول می‌کند. اما مرد جوان عاجزانه ادعا می‌نماید که هیچ پولی در اختیار ندارد تا بتواند آن را به او ببخشد.

ولی پیرزن از مرد قصه می‌خواهد که جیب‌هایش را مجددا با دقت بیش‌تری جست‌وجو کند. طبل‌زن نیز جهت ادای احترام به پیرزن فقیر، تقاضای او را تحقق می‌سازد. وی در کمال تعجب سکه‌ای را درون یکی از جیب‌هایش می‌یابد. در نتیجه آن را با کمال میل به زن مورد نظر اهدا می‌کند. پیرزن نیز خوشحال گشته و در مقابل طلسمی جادویی را به او می‌دهد؛ طلسمی که به هنگام نواختن طبل‌، کلیه‌ی شنوندگان را به رقص و پایکوبی وادار می‌کند و تا زمانی که طبل‌زن، دست از نواختن آن نکشد، هیچ‌کس نمی‌تواند از رقص و شادی باز بایستد. همین موضوع، مرد جوان قصه را با ماجراهایی پرکشش مواجه ساخته و زندگی او را به کلی تغییر می‌دهد.

 

برشی از متن کتاب روزی که در میلان از آسمان کلاه می بارید

پینوکیوی حیله‌گر

یکی بود یکی نبود. روزی روزگاری پینوکیویی بود. این پینوکیو آن پینوکیوی کتاب معروف نبود، کس دیگری بود. او هم از چوب ساخته شده بود، ولی آن پینوکیوی مشهور نبود. او را یوسف نجار نساخته بود، خودش خودش را به وجود آورده بود.

او هم دروغ‌گو بود. مثل آن پینوکیوی مشهور، هر بار دروغ می‌گفت، دماغش به سرعت دراز می‌شد. اما دقیقا پینوکیوی دیگری بود. مثلا وقتی دماغش دراز می‌شد، به جای اینکه وحشت کند یا گریه کند یا از فرشته‌ها کمک بخواهد... چاقو یا اره‌ای برمی‌داشت و قسمتی از دماغش را می‌برید. دماغش مگر از چوب نبود؟ خب، وقتی دماغش از چوب باشد، اصلا درد را حس نمی‌کند. از آنجایی که خیلی دروغ می‌گفت، در مدت کمی تمام خانه پر از تکه‌های چوب شد.

با خود گفت: «چقدر عالی شد. با این همه چوب‌های خوب برای خودم صندلی و میز و تخت و چیزهای دیگر می‌سازم و پولی را که باید برای این جور چیزها به نجار بدهم، پس‌‌انداز می‌کنم.»

او واقعا در کارش ماهر بود. وقتی شروع به کار کرد، اول یک تخت ساخت و بعد میز، کمد، چند صندلی، چند قفسه‌ی کتاب، و یک کاناپه. در آخر می‌خواست یک چهارپایه برای زیر تلویزیون بسازد، ولی به اندازه‌ی کافی چوب نداشت، با خود گفت: «فهمیدم. باید یک دروغ حسابی بگویم.»

با عجله به بیرون از خانه دوید تا آدم مناسبی برای گفتن دروغش پیدا کند. یک مرد روستایی در پیاده‌رو قدم می‌زد، از آن آدم‌هایی که همیشه با تاخیر به اتوبوس می‌رسند.

- روز به‌خیر. می‌دانی که شما واقعا آدم خوش‌شانسی هستید؟

- من! چه عجب!

- هنوز نمی‌دانی؟ شما در قرعه‌کشی برنده‌ی صدمیلیون لیر شده‌اید، همین پنج دقیقه پیش، رادیو اعلام کرد.

- غیرممکن است.

- یعنی چی غیرممکن است ...؟ معذرت می‌خواهم اسم شما چیست؟

- روبرتو بیس لونگی.

- حالا دیدی! رادیو واقعا اسم شما را گفت، روبرتو بیس لونگی. شغل شما چیست؟

- فروشنده هستم و در دهکده‌ی سان جورجو کالباس و دفتر و لامپ و از این جور چیزها می‌فروشم.

- به این ترتیب هیچ شکی نیست، برنده خودتی. صدمیلیون لیر. صمیمانه تبریک می‌گویم.

- متشکرم، متشکرم...

آقای بیس لونگی هم باور می‌کرد و هم باور نمی‌کرد، ولی خیلی هیجان‌زده بود. به قهوه‌خانه‌ای رفت و یک لیوان آب نوشید. بعد از نوشیدن آب، تازه یادش...

کتاب روزی که در میلان از آسمان کلاه می بارید و چند داستان دیگر اثر جانی رداری و ترجمه‌ی چنگیز داورپناه با تصویرگری آنا لائورا کانتونه توسط نشر هوپا به چاپ رسیده است.



  • نویسنده: جانی رداری
  • مترجم: چنگیز داورپناه
  • تصویرگر: آنا لائورا کانتونه
  • انتشارات: هوپا

جانی رداری


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب روزی که در میلان از آسمان کلاه می بارید | نشر هوپا" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل