loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب روایت دل | فاطمه فیضی

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
25,000 تومان
* تنها 3 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید
دسته بندی :

درباره‌ی کتاب روایت دل

کتاب "روایت دل"، دربرگیرنده‌ی دل‌نوشته‌هایی زیبا و عاشقانه است که مطالعه‌ی آن، لحظاتی دلچسب را برای خواننده، به‌ویژه علاقه‌مندان به این سبک از نوشتار، ایجاد می‌کند.

عشق، موهبتی الهی می‌باشد که در زندگی همه‌ی انسان‌ها وجود دارد. کمتر کسی می‌تواند ادعا کند که تاکنون با این حس زیبا روبه‌رو نگشته و درگیر آن نشده است. این احساس شامل: عشق به خداوند، عشق به فرزند و پدر و مادر، عشق به جنس مخالف و بسیاری موارد دیگر می‌باشد.

عاشقی، دیدگاه آدمی را به شدت تغییر داده و رنگ و بویی تازه به دنیای پیرامون او می‌بخشد؛ دنیایی پر از لحظات زیبا و دل‌انگیز و حتی غمگین و ناامید کننده. به طوری که انسان‌های سرد و بی روح، به اشخاصی پر از احساس تبدیل می‌گردند و همچون شاعر و نویسنده‌ای توانا، به محیط پیرامون و رویدادهای آن، از زاویه‌ای تازه و شاعرانه می‌نگرند.

دل‌نوشته، از دستاوردهای عاشق بودن است؛ نوشته‌هایی که از دل و جان نویسنده برآمده و سرشار از مطالب شیرین و جذاب می‌باشد. "فاطمه فیضی"، نویسنده‌ی کتاب روایت دل، از دوران کودکی خویش، دل‌نوشته‌های عاشقانه‌ی دیگر نویسندگان و همچنین داستان‌هایی با همین موضوع را مطالعه می‌نمود و به آن علاقه‌ی فراوانی داشت. وی کار خود را با یادداشت جملات زیبای نگارنده‌های مختلف آغاز می‌نماید. تا اینکه بالاخره تصمیم می‌گیرد، شخصا دست به قلم گشته و احساسات درونی و عاشقانه خود را به رشته‌ی تحریر درآورد.

روایت دل، یکی از دل‌نوشته‌های خانم فیضی است که پر از احساسات عاشقانه می‌باشد. بند بند عبارات کتاب، به وصف دلتنگی‌ها و سرنوشت پرفرازونشیب یک انسان دلباخته می‌پردازد؛ فردی که در گذر زمان، عشق خود را از دست داده است. حالا با غم و اندوهی فراوان به سوگ مرگ عشق خویش نشسته و آرزوهای برباد رفته و ویران خود را نظاره می‌کند.

 

برشی از متن کتاب روایت دل

سالگرد بی تو بودن

شب است و باز این دل به یاد تو بارانی شده؛

اگر آرزویت کنم، می‌توانی برآورده شوی؟! اگر دعایت کنم، اجابت می‌شوی؟ برمی‌گردی به زندگی‌ام؟!

من خسته‌ام از اینکه هر زمان که خودت بخواهی، دقایقی به خوابم می‌آیی و می‌روی.

مگر چیزی که درون من وجود دارد، نامش «قلب» نیست؟! مگر دلتنگی سرش نمی‌شود؟ اصلا متوجه هستی که نبودنت چه بر سرم آورده؟! چه بر سر زندگی‌ام آورده؟ چه بر سر چشم‌های شادم آورده؟!

دلم را صدها بخیه زده‌ام؛ آنقدر که مدام زخم‌هایم از درد دلتنگی سرباز می‌کردند. چشمانی که همیشه غرق در نور شادی بود، حال فقط شبیه به دو عدد تیله‌ی قهوه‌ای و بی‌روح شده‌اند که گه گاهی از شدت بغض تصویرشان تار می‌شود!

راستی! ای زیبای از دست رفته‌ی من، ای تکیه‌گاه شکسته‌ی من،

امشب سالگرد جدایی‌مان است؛

مانند شب تولدت، برایت برنامه‌ها دارم؛ اما کمی متفاوت‌تر...

چراغ‌ها را خاموش کرده‌ام، کف خانه نشسته‌ام، تکه‌ای شمع روشن کرده و خیره‌ام به همان عکسی که خودم از تو انداخته بودم؛ هیچ‌گاه فکر نمی‌کردم در قاب عکس مشکی جای بگیرد!

به خاطر می‌آورم آرزوهایی را که چگونه عاشقانه کنار یکدیگر زندگی کردیم و چه صادقانه «دل» به یکدیگر سپرده بودیم! و چگونه سرنوشت به بدترین شکل ممکن، دیدنت، بوییدنت، لمس کردنت و داشتنت را از من ربود...

گاهی با خود می‌گویم کاش حداقل دم رفتن همراهت می‌آمدم، این‌گونه نه تو با دلتنگی از دور به من نگاه می‌کردی و نه من با حسرت به قاب عکست...

 

پاییز غم‌انگیز

اواسط پاییز است؛ نگاهم به قطرات باران است که سفت و سخت مرا هدف گرفته‌اند و با شدت به صورتم کوبیده می‌شوند. انگار وقتی می‌بینند چتر و دفاعی ندارم، حریص‌تر می‌شوند!

بی‌هدف راه می‌روم و به این فکر می‌کنم که ترکیب اشک‌هایم با قطره‌های باران، ترکیب جالبی شده است!

به خیابان رسیدم؛ نگاهم به سمت کودکانی رفت که با حرکت به سمت ماشین‌ها، سعی می‌کردند با لبخند برای فال‌ها و گل‌های خود مشتری جذب کنند.

من هم بی‌اراده از لابه‌لای ماشین‌ها می‌گذشتم... یه جور عجیبی نگاهم می‌کردند! چرا اندوه و خستگی یک آدم این‌قدر برای‌شان عجیب است؟! مگر تاکنون به این حال دچار نبودند؟! اگر هیچ‌وقت در این حال نبودند، پس این همه آدم که خستگی و غم از چشمان‌شان می‌بارد، از کجا می‌آیند؟!...

کتاب روایت دل به قلم فاطمه فیضی توسط انتشارات نسل روشن به چاپ رسیده است.


فهرست


مقدمه

صاحب دل‌نوشته‌هایم

زندگی من

حال بد انتظار

سالگرد بی تو بودن

پاییز غم‌انگیز

بی‌رحمانه

هم‌بازی کودکی

از آن به بعد

وابسته به ذات

مرد مهربون

شروع با تو بودن تا پایان با تو زیستن

غرق در خاطرات

آهنگ و زندگی

ادعا

گنگ

هجوم خاطرات

زمستان

عشق تو

دوراهی عشق

نیمه‌ی من

در آینده

سخت نیست

مرد باش

آخرین خاطره

لمس حضور

نباید

او رفته بود

آن دسته مو

ارزانی خودشان

الهی زود برگرده

خیال بودنت...



  • نویسنده: فاطمه فیضی
  • انتشارات: نسل روشن

مشخصات

فاطمه فیضی

سایر آثار نویسنده

مشاهده بیشتر

ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب روایت دل | فاطمه فیضی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل