محصولات مرتبط
دربارهی کتاب رابین هود اثر گیلبرت
کتاب "رابین هود" روایتگر رمانی معروف و محبوب است که به شرح زندگی و فداکاریهایی مردی جوان میپردازد.
شخصیت اصلی قصه، "رابین لاکسلی" نام دارد. او مردی بیستوپنج ساله، مهربان و بخشنده است که در ملک "آوتو ودز" زندگی میکند؛ ملکی حاصلخیز حوالی جنگل "بارنیسدیل" که از چند نسل قبل به رابین و نیاکانش تعلق دارد. ولی او هماکنون، مجبور به پرداخت اجارهبها برای زمینهایش میباشد. این اجارهبها، به دستور و اجبار راهبان ستمگر و ظالم، "صومعهی سنتمری" پرداخت میشود که از سالها پیش، چشم طمع به آوتو ودز دوختهاند.
"ماریان"، معشوق رابین و دختر "ریچارد فیتزوالتر" است؛ مردی ثروتمند و بلندمرتبه که حاکم "مالاست" میباشد. ماریان و رابین، از کودکی دوست و همبازی بودهاند. آنها در همان دوران، دل به هم دادهاند و حالا با گذشت سالها، تصمیم گرفتهاند که به دور از چشمان ریچارد، با یکدیگر پیمان زناشویی ببندند.
"سر گای گیزبرن"، مامور دولتی است که تحت فرمان صاحبان ملک اربابی "برکنکار" یعنی راهبان بدجنس قصه میباشد. او با دستور این افراد، مردم را مجبور به پرداخت مالیاتهای سنگین و پرداخت اجاره میکند.
ماجرا از جایی آغاز میگردد که زندگی اهالی فقیر بارنیسدیل، به وضعیتی اسفناک تبدیل میشود. گرسنگی و فقر در همهجا بیداد میکند. در نتیجه، رابین تصمیم میگیرد که با همکاری عدهای دیگر، به طور جدی در برابر ظالمان شهر خود ایستادگی کرده و مرد بینوا را از چنگال سر گای گیزبرن و فرمانروایانش نجات بدهد.
برشی از متن کتاب رابین هود
فصل ششم
یاری کردن رابین سر هربرند را
رابین هود زیر سایبان خود در جنگل بارنیسدیل نشسته بود و افرادش منتظر خوردن غذایشان بودند. در محوطهی بیدرختی که آنان آرمیده بودند صدای ترقتوروق آتش زیر دیگها و صدای قلقل خورشهای درون پاتیلها طنین داشت و هرگاه آشپزها در اجاقهای سفالی را میگشودند، بوی خوش گوشت آهوی پخته و کلوچههای برشته اشتهای هر مردی را تحریک میکرد. اما رابین دستور خوردن غذا نمیداد، زیرا آن روز صبح آنان هیچ کار هیجانانگیزی نکرده بودند. مردانی که در امتداد جادهها مراقب عبور مسافران بودند گزارش داده بودند که هیچ جنبندهای به چشم نمیخورد و آن روز رابین احساس میکرد که هیچ میلی به غذا ندارد، مگر اینکه بیگانهای کنارش بنشیند و همراه او فریاد شادی سر دهد.
سرانجام رابین به جانشین خود، که نزدیک او روی چمن لمیده بود و پیکان خدنگی را تیز میکرد، گفت:
- جان، دوست من، با ویل و ماچ، پسر میلر، راه بیفت و با احتیاط به سیلز در کنار جادهی ارمین برو. آنجا مکان مرتفعی ست و به همین دلیل شاید از آنجا بتوانید رهگذری را ببینید. اگر کسی را دیدید، خواه بزرگزادهای محتشم باشد یا اربابزاده، اسقف اعظم باشد یا شوالیه، یا حتی خود قاضیالقضات پادشاه، او را نزد من بیاورید.
جان کوچولو شادمان از جا برخاست و تیروکمانش را به دست گرفت و ویل استیو تلی و ماچ را صدا زد، و آنان همراه هم از گذرگاههای جنگلی گذشتند تا اینکه به دامنهی تپهی مرتفعی رسیدند. اینجا، در محوطههای بیدرخت جنگلی، دو خانهی سنگی کوچک قرار داشت که اینک ویران و خالی بود. ده سال پیش، در این خانهها آزادمردانی اقامت داشتند که در چند جریب زمین خود کشتوکار میکردند و خوکهاشان را در جنگل میچراندند. اما ارباب خبیث قلعهی رنگبای به آنجا رفته بود و از وولگار و ترستن، آزادمردان ساکن در آنجا، خواسته بود که اعتراف کنند آنان زمینهای خود را از ارباب رنگبای گرفتهاند. آن دو کشاورز تبار دانمارکی داشتند و حاضر نبودند زیر بار چنان ستمی بروند و در برابر خواستهی سر آیزنبارت سنگدل ایستادگی کرده بودند، و در نتیجه [افراد سر آیزنبارت] آنها را به زور از خانه و کاشانهشان بیرون رانده بودند و کشتزارهاشان را نابود کرده بودند...
کتاب رابین هود به قلم هنری گیلبرت و ترجمهی احمد کسایی پور، توسط انتشارات هرمس به چاپ رسیده است.
فهرست
پیشگفتار
رابین و حکایت یاغی شدن او
جان کوچولو و ربودن او غذای جنگلبان را، و ...
نبرد رابین با گداش خبرچین و اسیر شدن داروغه به دست او
حکایت ملاقات رابین هود با پدر تاک
حکایت یاری رساندن رابین هود و جک، پسر ویلکین...
یاری کردن رابین سر هربرئد را
رهاندن رابین هود ویل استیوتلی را و اجرای عدالت...
کشتن رابین هود دارغه را
دیدار شاه ریچارد با رابین
آتش زدن لانهی شیطان
حکایت مرگ رابین هود
فهرست نامها
- نویسنده: هنری گیلبرت
- مترجم: احمد کسایی پور
- انتشارات: هرمس
مشخصات
- نویسنده هنری گیلبرت
- مترجم احمد کسایی پور
- نوع جلد جلد سخت (گالینگور)
- قطع پالتویی
- نوبت چاپ 4
- سال انتشار 1399
- تعداد صفحه 460
- انتشارات هرمس
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران