کتاب دیگر نگران نیستم! (مهارتهای زندگی 30)

کتاب دیگر نگران نیستم! سی امین جلد از مجموعه مهارت های زندگی نوشته ی کریستین ای. آدامز با تصویرگری آر. دبلیو. الی و ترجمه ی برزو سریزدی از سوی انتشارات صابرین به چاپ رسیده است.

همه ی کودکان نگرانی و احساسات بد ناشی از آن را تجربه کرده اند. آن ها برای این که بتوانند بر این احساسات منفی غلبه کنند باید یاد بگیرند که نگرانی چیست، از کجا می آید و چطور باید با آن برخورد کنند. از آن جا که کودک فرق بین ترس بی مورد و در خطر بودن را نمی داند باور دارد که تمام نگرانی هایش جدی و واقعی هستند. کتاب فوق به کودک می آموزد که اولین واکنش ناخودآگاه خود را که فکر کردن به بدترین اتفاقات ممکن است بازبینی کند و بعد از کمی فکر کردن از خودش بپرسد که آیا واقعا دلیلی برای نگرانی وجود دارد یا نه؟ روال کتاب به این صورت است که در بالای هر صفحه سوالی نوشته شده و در پایین پاسخی قابل فهم کودک ارائه شده است؛ سوالاتی چون: نگرانی چیست؟ چه زمانی باید به صدای نگرانی گوش دهیم؟ نگرانی ها از کجا می آیند؟ وقتی نگرانی ها تبدیل به اضطراب می شوند چه کار باید کنیم؟ و... مخاطب می آموزد که در مواقع اضطراب ممکن است عرق کند و به اصطلاح توی دلش خالی شود، سردرد بگیرد و یا حتی در بعضی مواقع دچار حالت تهوع شود. هنگامی که این حالت ها به وجود می آید باید آرام باشد، نفس عمیق بکشد، هوا را به داخل شکمش بکشد و نگه دارد؛ سپس از 1 تا 5 بشمارد و آن را به آرامی بیرون دهد. این کار باید ده بار تکرار شود تا اضطراب کاهش یافته و حال فرد بهتر شود. بعد از مطالعه ی این کتاب کودک باور می کند که تنها نیست و والدین یا یکی از بزرگسالان حمایتگر همیشه در دسترس او هستند. حتی زمانی که این افراد هم نباشند خدا هست و او را با عشق در آغوش گرفته بنابراین دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.

مجموعه‌ی مهارت های زندگی در جلدهای متعدد و با موضوعات گوناگون برای آموزش بسیاری از مهارت های رفتاری و فکری مورد نیاز در زندگی روزمره برای کودکان به چاپ رسیده است. این مجموعه کوشیده تا با استفاده از تصاویری جذاب و متنی روان، دانش شناخت و مهارت های مهم و با ارزش زندگی و دانستن قدر و قیمت آن ها را در اختیار کودکان قرار دهد.

 

برشی از متن کتاب

وقتی صدای نگرانی دست از سرت برنمی دارد، دکمه ی توقف توی ذهنت را دوباره فشار بده و بگو: «نگرانی از پیشم برو. دیگه هم برنگرد.» یا بگو: «نگرانی برو پی کارت!» خودت را مشغول یک بازی، گوش دادن به موسیقی، دیدن تلویزیون یا خواندن کتاب کن. اگر صدای نگرانی باز هم توی سرت خاموش نشد و دنبالت آمد؛ دوباره با صدایی محکم بگو: «نگرانی! برو پی کارت!» اگر نگرانی دوباره برگشت، چنین چیزی را تصور کن؛ خودت را ببین که یک جعبه داری که روی آن نوشته شده جعبه ی نگرانی ها. تمام نگرانی هایت را داخل این جعبه بگذار، درش را ببند و آن را به خدا بسپار. یک روش دیگر این است که چشمانت را ببندی، نفس های عمیق بکشی و خودت را در جایی شاد و آرام تصور کنی. به این شکل فکرت از نگرانی ها دور می شود. تو رئیس افکارت هستی تو می توانی دکمه ی داخل ذهنت را هم زمان که بخواهی خاموش یا روشن بکنی. شاون می خواست در مدرسه دانش آموز ممتازی باشد. وقتی کلاس سوم یود با خودش گفت: «من باید همیشه نمره ی کامل بگیرم، اگر حنی یک نمره هم پایین تر بگیرم یعنی بازنده شده ام.» این که به خودش گفت بازنده کار درستی نبود. شاون دکمه ی صدای هوشمند ذهنش را روشن کرد و به خودش گفت: «من تلاش می کنم نمره ی کامل بگیرم، اما اگر هم موفق نشدم، حداقل می دانم که تمام سعی ام را کرده ام.» وقتی بهترین دوست خودت باشی دیگر به این صدا گوش نمی دهی که می گوید: «من نمی توانم این کار را انجام دهم؛ چون به اندازه ی کافی عرضه ندارم.» بلکه دکمه را روشن می کنی و به خودت می گویی: «من از پس این کار برمی آیم. آن قدر باهوش هستم که خودم تلاش کنم و اگر جایی نیاز داشتم از دیگران کمک می گیرم.»    

• کتاب برای رفع نگرانی، دلشوره و اضطراب در کودکان
• نویسنده: کریستین ای. آدامز
• مترجم: برزو سریزدی
• انتشارات: صابرین