loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب دیوان شهریار - نگاه (2 جلدی)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب دیوان شهریار (دو جلدی) توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده است.

"دیوان شهریار" کتابی زیبا و خواندنی می باشد که دربرگیرنده ی مجموعه ی اشعار بی نظیر و احساسی استاد محمد حسین شهریار است. "سید محمد حسین بهجت تبریزی"  در سال 1285 در شهر تبریز دیده به جهان گشود و در سال 1367 به درخواست خودش، در مقبرۀ الشعرای شهر پدری اش، بستان آباد به خاک سپرده شد. شهریار در سرودن انواع گونه های شعر فارسی از قبیل قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، ربایی و شعر نیمایی تبحر داشت اما غزل هایش شهرت بیشتری دارد. وی به زبان های ترکی و فارسی شعرهای بسیار زیبایی را سرود وآثاری ارزشمند و نفیس را از خود بر جای گذاشت؛ وی متخلص به شهریار بود و نسبت به حضرت علی علیه السلام ارادت ویژه ای داشت و این ارادت را در شعر علی ای همای رحمت متجلی ساخت. معروفترین اثر شهریار کتاب منظومه حیدربابایه سلام می باشد که به زبان ترکی آذربایجانی سروده شده است. شاعر، شعرهای موجود در کتاب حاضر را به گونه ای بسیار هنرمندانه به رشته ی تحریر درآورده و احساسات زیبای شاعرانه ی خویش را با خواننده به اشتراک می گذارد. به کارگیری و چیدمان واژه ها، عبارت ها و ترکیب بندی ماهرانه ی آن ها در کنار یک دیگر، بر اثر گذاری هر چه بیش تر آن افزوده، موجب شور و شعف در مخاطب گشته و لذتی وصف ناشدنی را برایش به ارمغان می آورد.

 

برشی از متن


مناجات دلم جواب بلی می ‌دهد صلای تو را صلا بزن که به جان می‌ خرم بلای تو را به‌زلف گو که ازل تا ابد کشاکش تست نه ابتدای تو دیدم نه انتهای تو را کشم جفای تو تا عمر باشدم، هر چند وفا نمی‌ کند این عمرها وفای تو را به‌ جاست کز غم دل رنجه باشم و دلتنگ مگر نه در دل من تنگ کرده جای تو را تو از دریچه ‌ی دل می ‌روی و می ‌آیی ولی نمی ‌شنود کس صدای پای تو را غبار فقر و فنا توتیای چشمم کن که خضر راه شوم چشمه ‌ی بقای تو را خوشا طلاق تن و دلکشا تلاقی روح که داده با دل من وعده‌ ی لقای تو را هوای سیر گل و ساز بلبلم دادی که بنگرم به ‌گل و سر کنم ثنای تو را به آب و آینه ‌ام ناز می ‌کند صورت که صوفیانه به‌ خود بسته ‌ام صفای تو را به ‌دامن تر خود طعنه می ‌زنم زاهد بیا که بر نخورد گوشه ‌ی قبای تو را ز جور خلق به پیش تو آورم شکوه بگو که با که برم شرح ماجرای تو را ز آه من به هلال تو هاله می‌ خواهند به در نمی‌ کند از سر دلم هوای تو را شبانیم هوس است و طواف کعبه‌ ی طور مگر به ‌گوش دلی بشنوم صدای تو را به‌ جبر گر همه عالم رضای من طلبند من اختیار کنم ز آن میان رضای تو را گرم شناگر دریای عشق نشناسند چه غم ز شنعت بیگانه آشنای تو را چه شکر گویمت ای چهره ساز پرده ‌ی شب که چشمم این همه فیلم فرح ‌فزای تو را چه جای من که بر این صحنه کوه‌ های بلند به‌ صف ستاده تماشای سینمای تو را بر این مقرنس فیروزه تا ابد مسحور ستاره ‌ی سحری چشم سرمه سای تو را به ‌تار چنگ نوا سنج من گره زده ‌اند فداست طرّه ‌ی زلف گره‌ گشای تو را بر آستان خود این دل ‌شکستگان دریاب که آستین بفشاندند ماسوای تو را دل شکسته‌ی من گفت شهریارا بس که من به خانه ‌ی خود یافتم خدای تو را

 

 

 

  • شاعر: محمدحسین شهریار
  • انتشارات: نگاه

 

 


محمدحسین شهریار


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب دیوان شهریار - نگاه (2 جلدی)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل