loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب دو نمایشنامه تک پرده ای مدرن - واتکین

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب دو نمایشنامه ی تک پرده ای مدرن: پیگرد شاهزاده چارلز استوارت و از جنس رویا اثر آرتور واتکین و جی. ای. فرگوسن با ترجمه ی رضا شیرمرز توسط نشر قطره به چاپ رسیده است.

کتاب پیش رو، مجموعه ی دو نمایش نامه ی خواندنی تحت عناوین "پیگرد شاهزاده چارلز استوارت" و "از جنس رویا" اثر دو نویسنده ی انگلیسی، "آرتور واتکین" و "جی. ای. فرگوسن" را دربرمی گیرد که هر یک با روایت حکایتی زیبا و جذاب، خواننده را با خود همراه می سازند. در نمایش نامه ی "پیگرد شاهزاده چارلز استوارت"، ماجرای قصه، در رابطه با وقوع جنگ میان "چارلز دوم" و "کله گردها" یکی از نیروهای مبارز انگلیسی می باشد. اصل داستان از دو سال پیش و زمانی آغاز می گردد که پدر چارلز استورات یعنی چارلز اول، در وایتهارت اعدام شده و پس از گذشت دو سال از این واقعه، شاهزاده ی مذکور که عنوان چارلز دوم را داراست، جهت خونخواهی پدرش در انگلستان و اسکاتلند با نیروهای مخالف و هم چنین کله گردها به نبرد پرداخته و پس از شکست آن ها کرامول سردمدار انگلستان می شود. . اما یک هفته بعد، شایعاتی مبنی بر کشته شدن این شاهزاده در سرتاسر انگلستان منتشر می گردد؛ ولی عده ای معتقد هستند که او زنده بوده و بدلش به جای وی به قتل رسیده است. نمایش در "مسافرخانه ی وایتهارت ایوشام" به روی صحنه می آید؛ زمانی که اغلب نیروهای نظامی و کله گردها در این مکان، دور هم گرد آمده و راجع به احتمال مرگ و یا زنده بودن چارلز دوم با یک دیگر شرط بندی می کنند. شخصیت اصلی داستان، "هارکورت"، یکی از سرکرده های کله گردها می باشد که جهت استراحت و خواب شبانه به این مسافرخانه مراجعه نموده و پس از آشنایی با مردی به نام "فیلیپ مانسل" و در پی اصرارهای پی در پی این مرد، او نیز هم چون دیگران اقدام به شرط بندی کرده و با ماجراهایی خواندنی مواجه می گردد. در نمایش نامه ی "از جنس رویا"، داستان زندگی مشترک "ادوارد" و "مری"، زوجی میان سال، را می خوانیم که در کنار "استیلا"، دخترشان روزگار می گذرانند. گذشت زمان، ادوارد را از همسر و پدری مهربان به مردی بی احساس مبدل می سازد که علی رغم آگاهی از شدت علاقه ی دخترش نسبت به "ریچارد"، پسری برازنده و شایسته، با ازدواج آن ها مخالفت نموده و این دختر و پسر عاشق را درگیر مشکلات بسیاری می کند تا این که بر اثر اتفاقی غیر قابل پیش بینی، ماجرای داستان به گونه ای دیگر رقم خورده و حکایتی جذاب و خواندنی را خلق می نماید.


فهرست


پیگرد شاهزاده چارلز استوارت از جنس رویا

برشی از متن کتاب


پیگرد شاهزاده چارلز استوارت در 30 ژانویه سال 1649 چارلز اول در وایتهارت اعدام شد. دو سال بعد از مرگ او پسرش چالز دوم پرچم هواداری چالز را در انگلستان و اسکاتلند برافراشت. در سوم سپتامبر 1651 او عاقبت کله‌ گردها را شکست داد و کرامول سردمدار انگلستان شد. یک هفته پس از جنگ، اینک مسافرخانه وایتهارت ایوشام محل تجمع کله‌گردهاست که از ورسستر بازگشته ‌اند. صحنه: مسافر خانه ی وایتهارت ایوشام. ده سپتامبر سال 1651. دو در، در انتهای صحنه به اتاق ها باز می شوند، شومینه در سمت چپ، و یک صندلی راحتی در مجاورت شان، کمد دیئواری بزرگی که در سمت راست صحنه است. میزی در مرکز صحنه خودنمایی می کمند. صداهای گیج کننده ای از هر طرفی به گوش می رسد. رابرت: (پشت میز نشسته.) این جا همیشه این جوری شلوغ نیست، آقا! هارکورت: (کنار شومینه) واقعا؟ صدا به صدا نمی رسه، اون درها رو ببند. رابرت: درها بسته ن، آقا. هارکورت: چه معرکه ای، هنوز نتونستم چیزی بخورم یا اتاق بگیرم. رابرت: الان ترتیب یه اتاق رو می دم قربان. هارکورت: (به تمسخر) اگه این وضعیت شیر تو شیر ادامه پیدا کنه، حتما می شه یه کم استراحت کرد! صاحب این جا کجاس؟ رابرت: دارن غذا می خورن، آقا! هارکورت: بهش اطلاع بده که آقای ادگار هارکورت اومده. اگه از جاش تکون نخوره، اسب ها رو زین کن تا من برم پی زندگیم. رابرت: (به سوی در حرکت می کند). چشم، آقا. هارکورت: یه کیسه ی خشک هم برام بیار. رابرت از اتاق خارج می شود، مسافرخانه دار می آید تو. مسافرخانه دار: آقای ادگار، مارو ببخشین، حسابی گیج شدیم، نمی دونیم چی کار داریم می کنیم. می رود به سمت راست میز. هارکورت: (به سمت چپ میز می رود) مسافر خونه ت مثل بازار مکاره س، رفیق! مسافرخانه دار: همه شون جزء سواره نظام پارلمانی هستن که از ورسستر برمی گردن. سربازها، نظامی ها و پادگانی ها. هارکورت: و لابد اسم این شلم شوربارو می ذارن صلح! مسافرخانه دار: از اتاق های پشتی، یکی رو براتون در نظر می گیرم. هارکورت: شام چی؟ برام میارین؟ مسافرخانه دار: البته قربان. هارکورت: سوپ، گوشت آهو و مرغ! مسافرخانه دار: گوشت آهو و مرغ. هارکورت: بهترین نوشیدنی تون رو برام بیار. مسافرخانه دار: و بهترین نوشیدنی مون. هارکورت: پنیر و مالمسی فراموش نشه! مسافرخانه دار: راستی، شب تشریف دارین؟ هارکورت: بی خیال رفیق! من یک کله گردم و با ارذل و اوباش این جا می خوام به سلامتی کرامول و پیروزی، خوش بگذرونم. مسافرخانه دار: کرامول و پیروزی. هارکورت: کجا بشینم؟ مسافرخانه دار: کنار شومینه خوبه؟ هارکورت: پاسور ماسور چی داری؟ مسافرخانه دار: روی پیش بخاریه. هارکورت: (آهی می کشد و در حین رفتن به سوی شومینه.) کرامول و پیروزی! خیلی انتظار کشیدیم. ده سال طول کشید تا اون خائن هارو بشونیم سر جاشون! مسافرخانه دار: آخر و عاقبت شون رو دیدیم، آقا. هارکورت: آخرو عاقبت گنده تر از اون هارو هم دیدیم. مسافرخانه دار: (آرام) آخر و عاقبت شون ... استوارت: (به نرمی می خندد) یه جسد میون کارزار وسستر! انگلستان، دیگه هیچ پادشاهی نخواهد داشت. مسافرخانه دار: پادشاهی نخواهد داشت ... انگلستان؟ رابرت با کیسه ای در دست وارد می شود. رابرت: اینم یه کیسه برای آقا…

نویسندگان: آرتور واتکین - جی. ای. فرگوسن مترجم: رضا شیرمرز انتشارات: قطره


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب دو نمایشنامه تک پرده ای مدرن - واتکین" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل