loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب دریایی در آپارتمان | انتشارات شهر قلم

5 / -
موجود شد خبرم کن

درباره کتاب دریایی در آپارتمان از انتشارات شهر قلم

کتاب دریایی در آپارتمان از دسته کتاب های داستان کودک و نوجوان، داستانی کوتاه و تخیلی درباره ی پسر کوچکی به نام وحید است که همانند کودکان هم سن و سالش، از مسائل اطرافش در ذهن خود تصورات خیالی و گاه وحشتناک می سازد. وحید در کنار اعضای خانواده اش در یک مجتمع آپارتمانی زندگی می کند. او از همسایه ی طبقه ی پایین شان، خانم محمدپور، به شدت می ترسد و در تصور او و دیگر کودکان مجتمع خانم محمدپور یک جادوگر است و در خانه اش از یک شیر نگه داری می کند.

دوستان وحید به او گفته اند که خانم محمدپور بچه های محله را می دزد و به عنوان غذا به شیرش می دهد. همین حرف ها باعث شده بود هر وقت وحید خانم محمدپور را ببیند از او فرار کند، تا این که یک روز وقتی وحید از مدرسه به خانه می آید متوجه می شود کلیدش را در خانه جا گذاشته و باید تا عصر و زمان برگشتن مادرش به خانه صبر کند، در همین زمان خانم محمدپور از محل کارش به خانه می رسد و وحید را که پشت درختی قایم شده است می بیند و از او می خواهد تا زمان رسیدن مادرش به خانه ی او بیاید و با او ناهار بخورد. وحید به شدت ترسیده است و نمی داند چه کاری باید انجام دهد و ... . این اثر برای گروه سنی الف و ب مناسب می باشد.

بخشی از کتاب دریایی در آپارتمان از انتشارات شهر قلم

وحید از خانم محمدپور، همسایه ی طبقه پایین، می ترسید. همه اش به بچه ها می گفت: «این قدر سر و صدا نکنید!» بچه ها می گفتند: «او جادوگر است. همیشه از توی خانه اش صداهای عجیب و غریب می آید.»

کاظم، پسر همسایه می گفت که با گوش خودش از توی خانه خانم محمدپور صدای شیر شنیده است. می گفت خانم محمدپور بچه‌ها را از توی کوچه، برای غذای شیرش می‌دزدد. برای همین بود که وحید همیشه از خانم محمدپور فرار می کرد.

ولی یک روز، وقتی که وحید از مدرسه برگشت، دید (ای وای!) کلیدش را توی خانه جا گذاشته است. خسته و گرسنه پشت در ماند. همان وقت خانم محمدپور را دید که از سر کوچه می آمد. وحید خودش را پشت در قایم کرد.

خانم محمدپور گفت: «وحید آقا! کلیدت را جا گذاشته ای؟»

وحید از ترس لرزید. خانم محمدپور از کجا می دانست؟

خانم محمدپور گفت: «بیا تو.»

وحید گفت: «الان مامانم می آید خانم محمدپور!»

خانم محمدپور گفت: «مامانت تا عصر نمی آید. بیا!»

وحید سرش را پایین انداخت و با ترس پشت سر خانم محمدپور راه افتاد. پشت در خانه شان ایستاد. خانم محمدپور گفت: «بیا برویم خانه ی من.»

وحید گفت: «دست تان درد نکند خانم محمدپور، منتظر می مانم مامانم بیاید.»

خانم محمدپور گفت: «بیا. نترس! توی خانه ام شیر ندارم که تو را بخورد.»

وحید دیگر شک نداشت که خانم محمدپور جادوگر است. نمی دانست چه کار کند. هم می ترسید برود خانه خانم محمدپور و هم می ترسید اگر نرود، خانم محمدپور همان جا او را تبدیل به سوسک یا موش کند. بعد مامان از کجا می فهمید آن موشی که توی خانه می دود، پسرش است؟

خانم محمدپور گفت: «بیا دیگر، من هم گرسنه ام.»

خانه ی خانم محمدپور مثل خانه ی خودشان کوچک بود. خانم محمد پور گفت: «برو دست هایت را بشور تا من غذا را آماده کنم.»

وحید یواش در دست شویی را باز کرد و خوب آن جا را نگاه کرد که یک وقت شیری تویش قایم نشده باشد. زود دستهایش را شست و بیرون آمد.

خانم محمدپور دیس ماکارونی را روی میز گذاشت. وحید با خودش فکر کرد: فقط جادوگرها می توانند به این زودی غذا آماده کنند. خانم محمدپور گفت: «چی می شد همیشه همین قدر ساکت بودی؟! همیشه که نه! فقط وقتی که توی راهرو و راه پله هستی.»

وحید آهسته گفت: «خب پس اینجوری بازی کنم؟ شما همه اش می گویید ندو! سروصدا نکن!»

خانم محمدپور خندید؛ نه مثل جادوگرها. مثل مامان خودش.

خانم محمدپور گفت: «راهرو و راه پله مال همه است. شاید یکی سکوت را دوست داشته باشد.»

وحید جرات بیشتری پیدا کرد، گفت: «بازی سر و صدا دارد دیگر.»

کتاب دریایی در آپارتمان، اثر محسن رضایی و تصویرگری آمنه اربابون از انتشارات شهر قلم به چاپ رسیده است.



  • نویسنده: محسن اربابون
  • تصویرگر: آمنه اربابون
  • انتشارات: شهرقلم
 

محسن رضایی


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب دریایی در آپارتمان | انتشارات شهر قلم" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل