loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب دروغگویی (خانواده خرس ها 33)

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
70,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید
دسته بندی :

کتاب دروغگویی نوشته ی استن و جن برنشتاین و ترجمه ی سعید مادح خاکسار توسط انتشارات موزون به چاپ رسیده است.

کتاب از سری کتاب های " خانواده خرس ها " و " مجموعه مهارت های زندگی و شهروندی ویژه کودکان و نوجوانان " و جلد ٣٣ این مجموعه می باشد. داستان های این مجموعه هدفمند هستند و مهارت های زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی را در قالب داستان شرح داده اند. داستان درباره ی عمل ناپسند دروغگویی است و می خواهد به کودک بیاموزد به جای دروغ گفتن، راست بگوید و نترسد، چون با دروغگویی اعتماد دیگران را نسبت به خود از دست می دهد. پدر و مادر خانواده ی خرس ها خانه نبودند و بچه ها حوصله شان سر رفته بود و برای این که سرگرم شوند بازی هایی را به هم پیشنهاد دادند و خواهر از اینکه برادر پیشنهادش را قبول نمی کرد عصبانی شد. برادر خرس برای این که به خواهرش ثابت کند چه کاری می تواند با توپ فوتبال انجام دهد، شروع به بازی با توپ کرد و با ضربه ای که به توپ زد، توپ به لامپ مورد علاقه ی مادر خرس ها خورد و لامپ شکست. برادر توپ را زیر صندلی پدر مخفی کرد. مادر به خانه برگشت و بچه ها به مادرشان دروغ گفتند، آن ها مقصر را یک پرنده بنفش با پاهای زرد و لبه ی بال هایش هم سبز معرفی کردند. پدر بچه خرس ها وقتی داستان آن ها را درباره ی پرنده شنید به توپ زیر صندلی اشاره کرد و گفت شاید پرنده سفید با نقطه های سیاه بوده مثل توپ زیر صندلی. مادر خرس ها با ناراحتی تکه های لامپ را از روی زمین جمع کرد و به بچه هایش گفت....

 


برشی از متن کتاب


مرغ مینا جیغی کشید و دو بال داشت و دو بال قرض کرد و از آن جا فرار کرد. همان طور که فرار می کرد، مامان را دید که از خرید بر می گشت! خانواده خرس ها مثل هر خانواده دیگری، قوانینی برای خانه داشتند. یکی از آن ها این بود، " عسل خوردن در رختخواب ممنوع "و یکی دیگر این بود " توپ بازی در خانه ممنوع! " برادر به خواهر نگاه کرد و خواهر به برادر و هر دو گفتند: " حالا چیکار کنیم؟ " هر دو به لامپ شکسته نگاه کردند. و هر دو وحشت زده به صدای پای مامان گوش کردند که داشت از پله ها بالا می امد و وارد خانه می شد. تنها کاری که برادر می توانست قبل از وارد شدن مامان به اتاق انجام دهد این بود که توپ را زیر صندلی بابا قل بدهد. مامان گفت: " لامپم! بهترین لامپم! " او به چشم های توله های نگاه کرد و پرسید: " چه اتفاقی افتاده؟ بگین ببینم. " توله ها به چشمان مامان نگاه کردند، بعد به همدیگر، و بعد هم شروع به گفتن شاخدار ترین دروغی کردند که تا آن موقع در سرزمین خرس ها گفته شده بود. " برادر شروع کرد: "کار یه پرنده بود!" خواهر اضافه کرد: "یه پرنده ی بزرگ بنفش با پاهای زرد." برادر اضافه کرد: "لبه ی بال هاش هم سبز بود." خواهر هم برای آب و تاب دادن بیش تر گفت: "پرهای قرمز مسخره ای هم از سرش بیرون زده بود." مثل اکثر دروغ های دیگر، دروغ پرنده ی بنفش هم بزرگ تر و بزرگ تر و بزرگ تر شد. توله ها همین طور ادامه دادند: "آره، از توی اون پنجره وارد شد، به سرعت توی اتاق پرواز کرد و اون لامپ رو انداخت روی زمین!" خرس مامان با چهره ای ناراحت به لامپ نگاه می مرد که خرس بابا از کارگاهش به خانه آمد. توله ها داستان پرنده ی بزرگی را که از پنجره وارد شده و لامپ را شکسته بود، برای او تعریف کردند. تعریف کردن داستان برای بار دوم سخت تر بود....

  • مجموعه مهارت های زندگی و شهروندی ویژه کودکان و نوجوانان
  • نویسنده: استن و جن برنستین
  • مترجم: سعید خاکسار
  • انتشارات: موزون


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب دروغگویی (خانواده خرس ها 33)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل