Name: کتاب دار فانی - صابر قدیمی
SKU: 2965
Price: 70000 IRR
Availability: InStock
Rating: 5 (1 reviews)

کتاب دار فانی نوشته صابر قدیمی در نشر فصل پنجم به چاپ رسیده است.

کتاب دار فانی مجموعه شعری است در قالب طنز که درباره مشکلات جامعه امروزی است. اشعار این کتاب لحنی دلنشین و بیانی شیرین دارد و خنده را بر لب خواننده می آورد. صابر قدیمی در مصاحبه ای اعلام کرده است که از تیتر مجلات و روزنامه ها برای شعرهایش الهام می گیرد. مجموعه اشعار " دار فانی " در شامل 18 رباعی و 28 شعر است.

صابر قدیمی " متولد 25 فروردین 1367 در تهران است. وی فارغ التحصیل کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه علوم تحقیقات تهران و کارشناسی مهندسی صنایع از دانشگاه آزاد است. او تا به حال جوایز زیادی کسب کرده است که عبارتند از: برگزیده جشنواره ملی کار و بخش ترانه 1393، برگزیده جشنواره شمس شهرداری تهران، برگزیده جشنواره گلدسته های سپید در بخش شعر آیینی، کسب رتبه برتر در یازدهمین جشنواره هنر و ادبیات دینی و پژوهشی دانشجویان در سال 1389، منتخب هیات داوران جشنواره نغمه های سرخ در بخش شعر و برگزیده جشنواره ملی ایران 1404 حوزه هنری در بخش شعر طنز در سال 1390. همچنین او تجربه همکاری با برنامه های قند پهلو، صبح بخیر ایران، لبخند تهران، هفته نامه و کرسی نشینی را از تلویزیون داشته است. اولین مجموعه شعر او به نام " دار فانی " در سال 1391 و سپس مجموعه " لبخند شیرین فرهاد " به چاپ رسیده است.

برشی از متن کتاب

مترو ای ماواری ما بی چیزها می بری هر روز ما را نا کجا هر کجایی که رئیست پا دهد کاش ما را در دل تو جا دهد مترو یار هر که از یاری برید با فشارش جامه ی ما را درید از فشار قبر گاهی بدتر است هل نده، آخ!، بینی اَم لای در است وارد واگن شدن کاری خفن زور خر می خواهد و دستی بزن دست و پایم عضوی از مردم شده کیف و کفش و دست و پایم گم شده بغض من له شد، فغان از درد و غم کفش یارو گیر کرده در یقه ام Go to hell, oh my Godتهویه ها، " آتش است این باد و وانگه نیست باد" آتش افتاد افتاده به جان خرمنم خرمنم، آی خرمنم، آی خر منم دستگیره، دست واگن های پیر دستگیر بی کسان، دستم بگیر مترو یک بازار سیّار و بزرگ می فروشد یک نفر گوسفند و گرگ پوستر شاه و بی بی، حتّی لباس رو و زیر کفش و مسواک و سوسیس بندری پوشک و چیبس و جوراب و بربری تووی مترو گشته روشن، 《دیده ام》 شخصیت های فراوان دیده ام دیده ام اشخاص مطرح در جهان لینچان و یانگوم، شرک، ایکیوسان کاکرو، جیمبو، خپل، اسفندیار دکتر ارنست، بیگلی بیگلی، مورچه خوار خط یک، نه خط دو، نه، لعنتی من شدم بین خطوطت خط خطی گر چه از مترو سخن ها در سر است می روم چون ایستگاه آخر است آخر خط ناقه در گل مانده است یک سوال سخت در دل مانده است مبداء و مقصد فقط پایانه هاست ما نفهمیدیم آغازش کجاست واگنش می خارد و در آن کک است ایستگاه آخرش کهریزک است!