loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب خوشبختانه شیر - افق

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب خوشبختانه شیر نوشته‌ی نیل گیمن و ترجمه‌ی پرناز نیری با تصویرگری اسکاتی یانگ از سوی نشر افق به چاپ رسیده است.

کتاب فوق ماجرای خانواده‌ی چهار نفره‌ای شامل پدر و مادر و فرزندانشان می باشد. مادر خانواده برای شرکت در یک کنفرانس علمی راهی سفر می شود و قبل از رفتن توصیه هایی را در مورد کارهای خانه و امورات درس و کلاس های بچه ها به پدر خانواده گوشزد می کند. از آنجا که پدر کمی سر به هوا و حواس پرت است، مادر با کمی نگرانی خانه را ترک می کند. بعد از رفتن مادر، پدر سعی می کند به تمام توصیه های مادر عمل کند؛ اما موقع گرم کردن شام، غذایی را که مادر از قبل آماده کرده بود می سوزاند و مجبور می شود بچه ها را برای شام به رستوران ببرد. صبح روز بعد، وقتی بچه ها می خواهند برای صبحانه برشتوک و شیر بخورند، متوجه می شوند در یخچال شیر ندارند و از پدر می خواهند برایشان شیر بخرد. پدر برای خرید شیر به طرف سوپر مارکت محل می رود اما بعد از گذشت زمان زیادی خبری از او نمی شود. بچه ها کم کم نگران می شوند و فکرهای بدی در مورد غیبت طولانی او به سرشان می زند. دیگر کم کم از برگشت پدرشان نا امید می شوند که یک دفعه سرو کله‌ی او پیدا می شود. وقتی بچه ها علت غیبت طولانی اش را می پرسند، پدر ماجرایی عجیب و باور نکردنی درباره‌ی ربوده شدنش توسط موجودات فضایی و اتفاقات بسیار عجیب دیگر را برای آنها تعریف می کند.

 


برشی از متن کتاب


حالا بابا آمد تو آشپزخانه و به‌ما گفت: " چرا برشتوک تان را نمی خورید؟ و یادتان باشد امروز بعد از ظهر با گروه موسیقی تان  تمرین دارید." خواهرم با ناراحتی گفت: نمی توانیم بخوریم." بابام گفت: "برای چی نمی توانید؟ ما که یک عالمه برشتوک داریم. هم برشتوک حلقه ای داریم هم موسلی. هم کاسه داریم، هم قاشق. قاشق ها به خصوص خیلی عالی اند، نه؟ مثل چنگالند اما نه به آن تیزی." گفتم: "بابا، شیرمان تمام شده!" داشتم‌بابام را نگاه می کردم که رفت تو فکر. قیافه ای به خودش گرفته بود که معلوم بود همین الان به‌ما می گوید، حالا که شیر نداریم، یک چیز دیگر برای صبحانه بخوریم که شیر لازم نداشته باشد، مثل سوسیس. اما انگار یادش افتاد که خودش هم بدون شیر،نمی تواند چایش را بخورد. ‌بعد، از آن قیافه های بی چای چی می شود به خودش گرفت. بهمان گفت: "بچه های بیچاره‌ی من! همین الان پیاده می روم مغازه‌ی سر خیابان و با شیر بر می گردم." خواهرم گفت: "ممنونیم، بابا." قبل از این که برود بهش گفتم: "بابا، از آن شیرهای کم چرب نگیری؛ مزه‌‌ی آب می دهند." بابام گفت: "فهمیدم. کم چربش را نگیرم." و از خانه بیرون رفت. یک مقدار برشتوک حلقه ای برای خودم ریختم تو کاسه و به‌شان زل ب زدم و منتظر نشستم. خواهرم ازم پرسید: "چند وقت است رفته؟" گفتم: "خیلی وقت است." خواهر کوچولوم گفت: "من هم فکر می کردم باید خیلی وقت باشد." آب پرتقال مان را خوردیم و خواهرم ویولونش را تمرین کرد. ازش خواستم دیگر ویولن نزند، او هم دیگر نزد. بعد برایم شکلک در آورد. یک کم بعد، باز ازم پرسید: "حالا چند وقت شد؟" بهش گفتم: "خیلی خیلی وقت است." ازم پرسید: "اگر هیچ وقت برنگردد چی؟" گفتم: "لابد باید ترشی بخوریم." خواهرم گفت: "برای صبحانه که نمی شود ترشی خورد. من هیچ وقت دوست ندارم ترشی بخورم. حالا اگر واقعا اتفاق بدی براش افتاده باشد، چی؟ مامان تقصیر ما می اندازد." گفتم: "حتما یکی از دوست هاش را توی مغازه‌ی سر خیابان دیده و ایستاده به حرف زدن و زمان از دستش در رفته." یک دانه برشتوک خشک برای امتحان گذاشتم دهنم. ای بدک تبود، اما با شیر یک چیز دیگر بود. صدای تاپ و توپ و تق و توق درآمد، بعد هم پدرم وارد شد. خواهرن پرسید: "این همه وقت کجا بودی‌؟" پدرم آهان و اوهونی کرد و گفت: "بله، خب، خوشم می آید که می پرسی!" بهش گفتم: "حتما یکی از آشناهات را دیدی و نفهمیدی زمان چطوری گذشت؟" پدرم گفت: "اول رفتم مغازه‌ی سر خیابان و شید خریدم. راستش را بخواهید، قبلش هم از آن دست خیابان یک سلام و احوالپرسی مختصری با آقای رونسون کردم که آمده بود روزنامه بخرد. هنوز پام را از مغازه بیرون نگذاشته بودم، که یکهو صدای عجیبی شنیدم. احساس کردم صدا از بالا سرم می آید. یک همچین صدایی بود: ت ا پ ت ا پ ت ا پ ت ا پ سرم را که بلند کردم دیدم یک سفینه‌ی عظیم نقره ای بالا سر خیابان مارشال تو آسمان چرخ می زند. به خودم گفتم: به به. آدم هر روز از این چیزها نمی بیند و بعد اتفاق عجیبی افتاد..." از بابا پرسیدم: "مگر همین عجیب نبود؟" پدرم گفت: "خُب، از این هم عجیب تر...    

(کتاب های فندق) نویسنده: نیل گیمن مترجم: پرناز نیری تصویرگر: اسکاتی یانگ انتشارات: افق  


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب خوشبختانه شیر - افق" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل