loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب خانه ی دو طبقه ی خیابان سنایی

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب خانه ی دو طبقه ی خیابان سنایی اثر روبرت صافاریان توسط نشر مرکز به چاپ رسیده است.

کتاب "خانه ی دو طبقه ی خیابان سنایی"، رمانی خواندنی و جذاب می باشد که شخصیت اصلی داستان، مردی ارمنی به نام روبرت است که حکایت دوران کودکی وگذشته ی خود و والدینش را برای مخاطب روایت می کند. وی فرزند بزرگ زوجی از اهالی روستای لیلان دهستان کمره حوالی شهر خمین می باشد، که به تهران کوچ کرده اند. "هاسمیک"، مادرش به هنگام بدنیا آوردن او زنی نوزده ساله است. ماجرای ازدواج پدر و مادر راوی از این قرار می باشد که: هاسمیک، قبل از ازدواج با مادرش زندگی می کرد، اما در سن هفده سالگی، مادر خود را به دلیل بیماری از دست می دهد و چهار خواهر او نیز، همگی ازدواج کرده و برای خود خانواده تشکیل داده اند و "هاسمیک" تنها می ماند. بنابراین، تمامی بستگان وی، دست به کار شده و همسری مناسب را برای این دختر داغ دیده جست و جو می کنند تا او را از تنهایی رهایی داده و زندگی اش را سر و سامان بخشند. در این میان، عده ای، خواهان پیوند این دختر با پدر راوی می باشند که در همسایگی آنها بوده و پسری با ظاهری مناسب و شایسته است و در کاباره ای به عنوان گارسون کار می کند. بالاخره، ازدواج آن ها سرگرفته و پس از دو سال، راوی در خانه ای دو طبقه، واقع در خیابان سنایی متولد می گردد. وی در پی گذشت زمان، با ماجراهایی پر فراز و نشیب مواجه شده و تمامی آن ها را با جزئیات کامل برای مخاطب تشریح می کند.


برشی از متن کتاب


کوچه ی شیش متری به دنیا آمدنم را که طبیعتا یادم نیست. اما می ‌توانم تصور کنم مادرم و پدرم را وقتی که من به دنیا آمدم. زن و شوهری جوان، هر دو از اهالی روستای لیلان دهستان کمره نزدیک خمین. وقتی من به دنیا آمدم مادرم زنی نوزده ساله بود که دو سالی از ازدواجش می ‌گذشت. اما این زن جوان به قول خودش هنوز بچه بود، یک سال پیش از تولد من بچه‌ ی دیگری به دنیا آورده بود که چند روز بیش تر نمانده بود. پیش تر، پیش از ازدواج وقتی که شانزده - هفده ساله بود، یک سال از مادر مریضش مراقبت کرده بود و مرگ مادرش را دیده بود. و بعد از مرگ مادر، بستگان همه متفق القول شده بودند که باید هر چه زودتر شوهر کند و پدرم را که در همسایگی شان زندگی می کرد انتخاب خوبی یافته بودند برای همسری مادر. پدرم در این زمان مرد جوانی بود بیست و شش هفت ساله، اما سیزده سال بود مرد مستقلی بود که پدر و مادر و دو برادرش را از روستا به شهر اورده بود و خرجی خانواده را تامین می کرد. نه خیلی بلند قد، اما درشت و پر بود، در کافه ای گارسنی می کرد و تر تمیز لباس می پوشید. می گفتند عرق زاید می خورد، اما کسانی که هوادار وصلت مادرم با او بودند می گفتند برای کسی که در کافه و کاباره کار می کند عرق خوردن طبیعی است و تازه او زیاد نمی خورد. همه تاکید داشتند که اهل خانواده است و جربزه ی نگاهداری خانواده را دارد. و ازدواج سر گرفته بود، هر چند که مادرم تعریف می کرد شب عروسی پدر مست کرده بود و جلو افتاده بود از عروس و ... وقتی مادر و خاله هام می نشستند به صحبت درباره ی گذشته ها - پنج خواهر بودند که مادرم کوچک ترین شان بود و همه شوهر کرده و بچه دار بودند و وقتی جمع می شدند اولین کاری که می کردند دور هم می نشستند و برای مادرشان که جوان مرگ شده بود سیر گریه می کردند و ما بچه ها که مادر بزرگ مان را ندیدخه بودیم خوب سر در نمی آوردیم از این مراسم عزاداری - بله، آن ها از روزهای اول آشنایی مادرم و پدرم هم حرف می زدند، و من چیزهای محوی از این صحبت ها یادم هست. مادرم وقتی شنیده بود قرار است زن پدر شود، با خواهرش پشت پنجره می نشستند و منتظر که پدر از سر کار برگردد و از پشت پنجره نگاهش کنند و بخندند. مادرم می گفت مثل بردر دوستش داشته. خانه ای که در آن به دنیا آمدم هم خوب به یاد دارم. شنیده ام هنوز هست. نیمه مخروبه و خالی. باید یک روز بروم ببینم. خانه ای دو طبقه در کوچه ای شش متری در خیابان ویلا (نجات اللهی امروزی). خانه در انتهای کوچه ی بن بستی بود. از دالان که وارد می شدی سمت راستش یک اتاق بود که خانم پریزاد در ان زندگی می کرد و سمت راستش اتاق دیگری که زن و شوهر جوانی با دختر بچه ای که چار دست و پا راه می رفت در آن زندگی می کردند. وارد حیاط که می شدی دو اتاق رو به روی هم در یک فرو رفتگی بود که خانه ی ما بود...

فهرست


کوچه ی شیش متری خانه ی دو طبقه ی خیابان سنایی عموی کوچک دانایی، مدرسه ای که می رفتیم توی سر، نه موی سر چیزهایی که می دیدیم، می خواندیم و می نوشتیم دندان درد پسر موسیو توماس یک بعد از ظهر گرم تابستان ساتنیک زندگی نامه ی مادرم باجناق ها دوست من، آوو

نویسنده: روبرت صافاریان انتشارات: مرکز


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب خانه ی دو طبقه ی خیابان سنایی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل