loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب تو هیچ گپ نزن - محمدحسین محمدی

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب مجموعه داستان «تو هیچ گپ نزن» نوشتۀ محمدحسین محمدی از سوی نشر چشمه به چاپ رسیده است.

این مجموعه داستان در سال 1388 به چاپ رسید و شامل9 داستانِ کوتاه با عناوین «آواز شن»، «کبکِ مست»، «تو هیچ گپ نزن»، «هشت نفر بودیم که پای نداشتیم»، «پروانه‌ها و چادرهای سفید»، «مزه‌ی آفتاب»، «وطن»، «چَلی» و «رانا» می‌شود. مفاهیمِ اصلیِ داستان‌های این کتاب پرداختن به آداب و رسوم مردمان کشور افغانستان و شرایط آن‌ها در دوران جنگ‌های داخلی به‌هنگام قبل و بعدِ طالبان است. این کتاب یکی از درخشان‌ترین آثار ِ مجموعۀ ادبیاتِ مقاومت افغانستان محسوب می‌شود. مضمامینی هم‌چون مشکلات و سختی‌های دوران جنگ‌های داخلی و پس از آن در بعضی داستان‌ها از موضوعات اصلی می‌باشند که به صراحت به آن‌ها پرداخته است، و در بعضی دیگر داستان‌هایی از سنت‌ها و مناسک، فرهنگ‌ها و زندگی‌های مردم افغان برای خواننده شرح می‌دهد که در کنار روایت  و داستان‌پردازیِ قوی نویسنده، این کتاب را به اثری ارزشمند و پر از نوآوری بدل می‌کند. در ابتدای کتاب، قبل از پرداختن به داستان‌ها، محمدی به‌طور خلاصه از سرگذشتِ خود و روزگار نویسندگی‌اش می‌نویسد که چگونه پس از اتمام دبیرستان در مشهد به شهر خود مزارشریف بازمی‌گردد تا  به تحصیل در رشتۀ پزشکی در دانشکده‌ی ابوعلی‌سینای بلخی بپردازد اما پس از سقوط شهرش، و از بین‌رفتن کتاب‌هایش و رفتن تا مرز اسارت و مرگ به ایران پناه‌گزین می‌شود و به نویسندگی روی می‌آورد. محمدحسین محمدی در سال 1354 در شهر مزارشریفِ افغانستان به دنیا آمد. محمدی نویسنده‌ای تحسین شده است که جوایز زیادی از جشنواره‌های مختلفی برای داستان‌های خود بدست آورده است. او برای کتاب «انجیر‌های سرخ مزار» موفق به دریافت جایزۀ هوشنگ گلشیری شد و برای رمان «از یاد رفتن» جایزۀ نویسندگان و منتقدان مطبوعات را دریافت کرد. از دیگر آثار این نویسنده می‌توان به «از یاد رفتن»، «ناشاد»،‌«انجیر‌های سرخ مزار»، «تو هیچ گپ نزن»، «پروانه‌ها و چادر‌های سفید»،‌«سوره بچه‌های مسجد» و «یک آسمان گنجشک» را می‌توان نام برد.


برشی از متن کتاب


پیرمرد هر روز صبحِ وقت به قبرستانی می‌آید. صبح وقت قفس کبکش را برمی‌دارد، قطیفه‌اش را به دور خودش می‌پیچاند، کَلَوَش‌های کهنه‌اش را پای می‌کند و به قبرستانی می‌آید. پیرمرد است و کبکش. پیرمرد کبکش را دوست می‌دارد، بسیار دوست می‌دارد. پیرمرد همه‌ی زنده‌گی‌اش در یک اتاق تاریک و دود‌زده و کبکش خلاصه می‌شود. اتاقِ دودزده‌اش در کنجِ یک سرای کوچک و قدیمی است. پیرمرد از وقتی که زنش مرد و تنها همدمش این کبک شد. کم‌تر مسافری گذرش به سرای قدیمی می‌افتد. پیرمرد هم روزها از اتاقِ دودزده‌اش برمی‌آید و شب‌هنگام که هوا تاریک می‌شود، برمی‌گردد و وارد دنیای کوچک و دودزده‌اش می‌شود و باز تا صبحِ وقت، او می‌ماند و کبکش. پیرمرد وقتی که تنها است با کبکش گپ می‌زند. پیرمرد زیادتر وقت‌ها تنها است. سالی است که پیرمرد و کبکش بر سر زبان‌ها افتاده‌اند. می‌گویند کبک بابَه بَگِل شده، امسال جنگ کرده نمی‌تواند. پیرمرد همه‌ی این گپ‌ها را می‌داند؛ اما نشنیده می‌گیرد و باز صبحِ وقت، قطیفه‌اش را به دور خودش می‌پیچاند. خریطَه‌ی سیاهی روی قفس کبکش کش می‌کند. کلوش‌های کهنه‌اش را پای می‌کند و به قبرستانی می‌آید. در قبرستانی نفس می‌گیرد. پاچه‌هایِ اِزارش را تا زانو بَر می‌زند. خریطه را از روی قفس می‌بردارد و کبکش را ایلا می‌سازد. کبکش را چَکَر می‌دهد؛ کبکش را در قبرستانی چکر می‌دهد. کبکش را روی قبرهای کهنه و نو به چکر می‌آورد و به اطرافش هیچ توجهی ندارد. نمی‌فهمد که در پیرامونش چی می‌گذرد. زیادتر وقت‌ها یک پاه‌ی اِرازش کَشال می‌شود و با یک پاچه‌ی کَشال، کبکش را روی قبرها می‌دواند تا نفسش پخته شود. هر روز، صبحِ وقت، آفتاب‌برآمد، کبکش را چکر می‌آورد. هر روز، صبحِ وقت، کبکش را تشویق می‌کند و همراهش گپ می‌زند: هله بِدَو!... هله هله زود شو بدو تا نفست پخته شود. پای‌هایت قوت بگیرد باقوت شود تا در میدان خوب بدوی. بدوی و جنگ کنی و حریف را زیر پر و بالت بگیری و لگد بزنی. بان مردم هرچه دل‌شان خواست بگویند. بگویند تا مانده شود. ما چی‌کار به گپ‌های مردم داریم. آفرین قوماندانک! آفرین، هله، هله بدو، نو آفتاب برآمده، صبحِ وقت است. بدو، بدو خودت را خاک بده. در خاک‌ها غلت بزن، پر و بالت را به‌هم بزن، تا پت‌پت بال‌های خاکستری‌است را بشنوم.

فهرست


  • آواز شن
  • کبکِ مست
  • تو هیچ گپ نزن
  • هشت نفر بودیم ما که پای نداشتیم
  • پروانه‌ها و چادرهای سفید
  • مزه‌ی آفتاب
  • وطن
  • چَلی
  • رانا
  • واژه‌ها و اصطلاحات


(مجموعه داستان) نویسنده: محمدحسین محمدی ناشر: چشمه

مشخصات

  • نوع جلد جلد نرم
  • قطع رقعی
  • نوبت چاپ 1
  • تعداد صفحه 114
  • انتشارات چشمه

ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب تو هیچ گپ نزن - محمدحسین محمدی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل