loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب تمساح های رودخانه ی تامبونان

5 / -
موجود شد خبرم کن

درباره کتاب تمساح های رودخانه ی تامبونان

کتاب تمساح های رودخانه ی تامبونان از دسته کتاب های داستان کودک و نوجوان، بر اساس افسانه های عامیانه از مالزی تالیف شده است. این مجموعه سعی دارد انسان را به اندیشیدن در مسائل ساده و روزمره ی زندگی، وادارد و رفتارهای خانوادگی و اجتماعی را به کودک بیاموزد. آموزه هایی مانند فروتنی، همکاری، عشق، بخشندگی، قول، ادب و درک دیگران در قالب داستان های افسانه ای و کهن آموزش داده می شود.

در برگردان کتاب به فارسی سعی شده است مطالب با فرهنگ و آموزه های ایرانی منطبق باشد. داستان در روستایی نزدیک رودخانه ی تامبونان اتفاق افتاده است. سال ها پیش خشکسالی وحشتناکی دریاچه ی نزدیک روستا را خشک کرد. رودخانه ی تامبونان نزدیک بود ولی کسی به خاطر حمله ی تمساح ها جرات نداشت به آن جا برود. مادربزرگ داستان طاقت نداشت تشنگی نوه اش را ببیند. او و نوه اش به سمت رودخانه رفتند تا آب بیاورند.

نوه ی پیرزن داخل رودخانه رفت تا آب بنوشد. تمساحی به او حمله کرد و کودک را خورد. پیرزن فریاد زد و کمک خواست ولی کسی نبود به آنها کمک کند. ناگهان صدای تمساح گرفت و تمساح ها دور او جمع شدند. مادربزرگ تمساح ها نگران بود نوه اش خفه شود. او سراغ پیرزن رفت و از او کمک خواست اما ...
کتاب مصور و رنگی است و تصاویر بر اساس فرهنگی که داستان از آن نشات گرفته، طراحی و نقاشی شده است. کتاب برای کودکان رده ی سنی " ب " و " ج " مناسب می باشد.

بخشی از کتاب تمساح های رودخانه ی تامبونان

پیرزن کنار رودخانه نشسته بود و می گریست.
" اگر از آن سوپ ذرت خورده بودیم هیچ وقت چنین اتفاقی نمی افتاد .... چون من آن سوپ را رد کردم این بلا سره نوه ام آمد! "
پیرزن خودش را به خاطر مرگ نوه اش مقصر می دانست. هوا تاریک می شد.
پیرزن سایه ی سیاهی دید که به تندی به سوی او شنا می کرد.
" باید تمساح باشد. بیا این جا و من را هم بگیر! دیگر دوست ندارم زنده بمانم! "
پیرزن از تمساح نمی ترسید. او آرام چشمانش را بست. اما این تمساح با بقیه فرق داشت. تمساح گریه می کرد!
من مادر بزرگ آن تمساحی هستم که نوه ی تورو خورده است!
پیرزن به تمساح نگاه کرد.
" می دانم اگر از تو تقاضایی بکنم، نهایت پرویی است اما نوه ی من نوه ی تو را بلعیده و دارد خفه می شود. خیلی از این بابت متاسفم! اما آیا کمکی از دست تو بر می آید؟ "
زبان پیرزن بند آمده بود. حتی اگر او تمساح قاتل را هم می کشت دلش آرام نمی شد. اما حالا این تمساح از او می خواست نوه اش را نجات دهد.
پیرزن بلند شد که برود.
اما دلش برای تمساح پیر سوخت.
با خودش گفت: " وقتی یاد نوه ام می افتم، هیچوقت خودم را نمی بخشم، اما نمی توانم به همین راحتی هم از کنار غم و اندوه کسی دیگر بگذرم. "
او تصمیم گرفت به تمساح کمک کند.

کتاب تمساح های رودخانه ی تامبونان اثر سوهی کیم با ترجمه ی حسین شیخ رضایی و تصویرگری هیان جو پارک توسط انتشارات فاطمی به چاپ رسیده است.



  • براساس افسانه ای عامیانه از مالزی
  • کتاب های طوطی
  • نویسنده: سوهی کیم
  • تصویرگر: هیان جو پارک
  • مترجم: حسین شیخ رضایی
  • انتشارات: فاطمی

سوهی کیم


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب تمساح های رودخانه ی تامبونان" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل