loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب تمام زمستان مرا گرم کن - خدایی

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب تمام زمستان مرا گرم کن اثر علی خدایی توسط نشر مرکز به چاپ رسیده است.

کتاب حاضر، مجموعه ی ده داستان کوتاه تحت عناوین "تمام زمستان مرا گرم کن"، "فانفار"، "عصرهای یک شنبه"، "مکالمه"، "شماره ی 69909"، "سالاد لوبیای سبز با سیر تازه"، "تخت های روی آب"، "حوله های نیمه شب"، "مرغابی ها" و "خاک سپاری" را در برمی گیرد. موضوع و شخصیت های هر یک از داستان های این کتاب، با دیگری تفاوت دارد و نویسنده با استفاده از واژگانی ساده و روان، حکایت هایی خواندنی را برای مخاطب تشریح می کند. به عنوان مثال در داستان "تمام زمستان مرا گرم کن"، شخصیت اصلی داستان که راوی آن نیز هست، مردی میان سال می باشد که همسرش شاغل می باشد و دو فرزند دارد که یکی از آن ها کودکی دبستانی است و دیگری کودکی خردسال؛ وی در طول محتوای این قصه، فرزندان خود را با عنوان بزرگ تر و کوچک تر خطاب کرده و ماجرای یک روز از زندگی خود و خانواده اش را به گونه ای جذاب و خواندنی، برای مخاطب نقل می کند. در واقع، این مرد، با سخن گفتن درباره ی تک تک جزئیات و روال عادی زندگی روزمره اش، ضمن همراه کردن خواننده با لحظه های خویش ، او را مجذوب روایت خود ساخته و لذتی وصف ناشدنی را برایش به ارمغان می آورد.

 

فهرست


تمام زمستان مرا گرم کن فانفار عصرهای یک شنبه مکالمه شماره ی 69909 سالاد لوبیای سبز با سیر تازه تخت های روی آب حوله های نیمه شب مرغابی ها خاک سپاری

 

 

برشی از متن کتاب


تمام زمستان مرا گرم کن ساعت زنگ زده است. بیدار شده ام. دیشب در آشپزخانه، حمام، دست شویی و زیر راه پله ها سم سوسک ریخته ام. کف حمام سوسک ها افتاده اند و مرده اند و در رد پاهای شان، سم سفید را در همه جا پخش کرده اند. رویم را به مرجان می کنم که تازه از خواب بیدار شده است. می گویم: «بیا ببین چه کشتاری! همه شان دیشب کله پا شده ن.» جارو می کنم. مرجان و بچه ها از سوسک می ترسند. توی دست شویی آب می ریزم و سوسک ها ناپدید می شوند. مرجان می گوید: «حمام چی؟» بچه ها بیدار شده اند. مرجان شیر در قهوه جوش می ریزد. برزگ تر می آید رو به تلویزیون می نشیند تا برنامه ی شش و ربع صبح کودکان را تماشا کند. کوچک تر گریه می کند. لیوان شیر بزرگ تر را می برم. ولرم است. کوچک تر شیشه ی شیرش را از مرجان می گیرد. هم می خندد، هم گریه می کند. صورتم را می شویم. چشم هایم باز می شود. کنار میز صبحانه رادیو را روشن می کنم. - نگفت چند درجه است؟ بزرگ تر داد می زند: «سرد هم باشد من کاپشن نمی پوشم.» کوچک تر از لای نرده های تختخواب، که شکسته است، شیشه ی شیرش را به من می دهد و می گوید: «به، به!» از لای نرده ها بیرون می آید. می رود کنار بزرگ تر، رو به روی تلویزیون می نشیند. دو لیوان چای می ریزم و با پنیر و گردو برای خودم و مرجان لقمه ها را می گیرم. بزرگ تر لیوان شیرش را می آورد روی میز می گذارد و بر می گردد. چای مرجان سرد شده است. - همین را می خورم. عوض نکن. رادیو حرف می زند. کوچک تر می آید کنارم می نشیند و دست می برد به پیچ های رادیو و صداها نامفهوم می شود. بزرگ تر می گوید: «کفش هام تو پام نمی ره.» کوچک تر رادیو را روشن و خاموش می کند و لقمه ای می خورد. من قرص های معده ام را می خورم. بزرگ تر می گوید: «آخرش پوشیدم.» کوچک تر نزدیک است بیفتد. مرجان لقمه را خورده نخورده چای را سر می کشد. - باز هم که شیرین کردم. تو ظهر می ری دنبال بچه ها یا پاس بگیرم؟ بزرگ تر می گوید: «تلویزیون را خاموش می کنم.» کوچک تر گریه می کند و یخچال را نشان می دهد. - باز هم شیر می خوای؟ در یخچال را باز می کنم. - آب می خوای؟ ظرف سس گوجه فرنگی را نشان می دهد. مرجان می گوید: «در یخچال را ببند. الان ماشین میاد.» بزرگ تر به مادرش می گوید: «مسواک زدم.» قرص های معده را برمی دارم. دو موج رادیو قاطی شده اند. یکی فارسی، یکی نمی فهمم چه زبانی ست. مرجان می گوید: «زیر این دست شویی که هنوز سوسک هست.» بزرگ تر می گوید: «آب بریز.» خاک انداز می برم این دو سه تا را هم جمع می کنم. - من که چشمام همه جا کار نمی کنه. مرجان نق می زند...

نویسنده: علی خدایی انتشارات: مرکز

 


علی خدایی


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب تمام زمستان مرا گرم کن - خدایی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل