loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب تلخ تر از جدایی - بهار کرباسی

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب تلخ تر از جدایی به قلم بهار کرباسی در انتشارات شادان به چاپ رسیده است.

چهارشنبه صبح زود بعد از بدرقه گرم آقا نامدار و محترم خانم، سه نفری راهی تهران شدیم. از همان ابتدای حرکت ذهنم حول و حوش منزل خودمان و پدر و مادرم می گشت، مدام به خودم این دلگرمی را می دادم که شاید خبر خوبی شده و چه بسا که این خبر خوب به برسام مربوط باشد و بابا به این نتیجه رسیده باشد که با ازدواج ما موافقت کند، اما خب، من هرروز با برسام در ارتباط بودم و او هم از چیزی خبر نداشت. باز هم به خودم امیدواری می دادم که شاید این خبر خوب را فعلا به خانواده نیکان اطلاع نداده اند و به همین دلیل برسام هم از موضوع بی اطلاع است. وای خدای من، داشتم دیوانه می شدم‌‌، خداروشکر عاطفه شروع به چرت و پرت گفتن کرد و تا خود تهران من و ساحل را خنداند و نهایتا به شهر همیشه شلوغ و پر سر و صدای تهران رسیدیم. قبل از رفتن به خانه ی خودمان اول عاطفه را رساندم، موقع خداحافظی از ساحل قول گرفت که حتما باید یک روز هم مهمان او باشد و بعد به سمت من برگشت و گفت: هر خبری شد به من اطلاع بده می خوام ببینم دلیل این احضار بی موقعمون چی بوده؟! - چشم فضول خانم تو که بیشتر از اینکه نگران من باشی نگران مسافرت خودتی که به هم خورده. - برای چی باید نگران تو باشم، مطمئنم جناب فرتاش و خانومش هیچ وقت کاری نمی کنن که به ضرر تو باشه. پوزخندی زدم و گفتم: آره چقدر هم به ضرر من کاری نکردن. بالاخره با عاطفه خداحافظی کردم و راهی منزل خودمان شدیم. مامان و بابا با دیدن ساحل واقعا خوشحال شدند ساحل همیشه احترام و ارادت خاصی برای مامان و بابا قائل بود و آنها را به سبک پدر و مادرش، آقا و خانم صدا می زد. از کنجکاوی داشتم می مردم. رفتار مامان و بابا بسیار مشکوک و متفاوت با این چند وقت اخیر بود. انگار حرفی برای زدن داشتند و در عین حال هم از گفتنش واهمه داشتند. بعد از شام  وقتی همه دور هم جمع بودیم بابا بهد از اینکه کلی اوضاع درس و کار ساحل پرسیده رو به من کرد و گفت: خب عزیز دل بابا، مقل اینکه شمال خیلی به تو خوش گذشته، چون رنگ و روت خیلی بهتر شده. - خیلی خوب بود بابا، ولی حیف که نگذاشتید بیشتر بمونیم، حالا چه کار مهمی داشتید که باید حتما امروز برمی گشتم. مامان و بابا نگاهی بهم انداختند و نهایتا بابا پوف بلندی کشید و خطاب به من گفت: - هانا جان، از فردای روزی که رفتی شمال یه خواستگار پروپاقرص برات پیدا شده. ....



  • نویسنده: بهار کرباسی
  • انتشارات: شادان

مشخصات

  • نوع جلد نرم
  • قطع رقعی
  • نوبت چاپ 3
  • سال انتشار 1398
  • تعداد صفحه 549

ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب تلخ تر از جدایی - بهار کرباسی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل