کتاب تقصیر من نیست! (کیتی دختر آتش پاره 11)

کتاب تقصیر من نیست! یازدهمین جلد از مجموعه ی کیتی دختر آتش پاره نوشته ی بل مونی و ترجمه ی نیلوفر اکبری با تصویرگری مارگرت چمبرلین توسط نشر افق به چاپ رسیده است.

کیتی که همیشه کارها و رفتارهای برادرش دانیل حسابی عصبانی اش می کرد حالا با آمدن نوزاد جدید دردسرهایش بیشتر از قبل شده است! او با مشکلات فراوانی روبرو می شود و فکر می کند که مقصر همه ی این ها تام است! مادر دائم به کارهای تام رسیدگی می کند و زمان زیادی را به او اختصاص می دهد. از وقتی تام به دنیا آمده کیتی هر روز با تاخیر به مدرسه می رسد چون مادر باید اول تام را آماده کند و همین کار خودش وقت بسیار زیادی می گیرد. کیتی هربار به معلمش می گوید تقصیر تام است که دیر به مدرسه می رسد؛ اما خانم معلم اعتقاد دارد، کیتی برای این که اشتباهش را توجیه کند این حرف را می زند. تا این که یک روز، مادر از کیتی و دانیل می خواهد برای یک ساعت از تام نگهداری کنند تا او به دیدن دوستش برود. کیتی با کمال میل می پذیرد اما بعد از گذشت چند دقیقه احساس می کند تام از این که داخل صندلی مخصوص اش نشسته کلافه شده است به همین دلیل او را از صندلی خارج کرده و روی فرش می گذارد و...

مجموعه‌ی کیتی دختر آتش پاره در 14 جلد مختلف برای کودکان به چاپ رسیده است. شخصیت اصلی کتاب های این مجموعه دخترک شیطون و بازیگوشی به نام کیتی است که دوست دارد همه‌ی کارها را به روش خودش انجام بدهد و از اینکه پدر و مادرش به او بگویند چه کاری انجام بدهد و چه کاری را نه، اصلا خوشش نمی آید. در هر کتاب قصه های کوتاهی درباره‌ی کیتی و خانواده اش به نگارش درآمده که حاوی بسیاری از مشکلات متداول میان بچه ها و پدر و مادرهاست و برخی راه حل ها و نکات تربیتی را برای کودکان و همچنین والدین در بر دارد که بعضی مواقع می توانند بسیار راه گشا باشند.

 

فهرست

یک نامه از کیتی تقصیر من نیست که عقربه های ساعت تقصیر من نیست که بزرگ تر شده ام تقصیر من نیست! ... خودش شکست تقصیر من نیست که آن ها با هم دعوا کردند تقصیر من نیست که آن دختره یک تقصیر من نیست که دست ما

برشی از متن کتاب

کیتی کیفش را باز کرد، فهمید یادش رفته کتاب قصه اش را بیاورد. مشق شب شان این بود که، باید برای قصه ای که خانم واتسون خوانده بود، پایانی می نوشتند و یک نقاشی هم می کشیدند. کیتی این کار را دوست داشت و کلی وقت برایش صرف کرده بود. خانم معلم گفت: «خب، کیتی؟» کیتی با بغض گفت: «من یادم رفته آن را بیاورم، چون مادرم هولم کرد.» خانم واتسون با لبخند خنده داری که کیتی آن را دوست نداشت، پرسید: «مطمئنی که تقصیر بچه نبود؟» کیتی با صدای حق به جانبی گفت: «هم تقصیر مادرم بود و هم تقصیر بچه.» وسط درس، کیتی یادش افتاد اصلا این تقصیر ویلیام بود. اگر او این قدر نازک نارنجی نبود که به خاطر یک سرماخوردگی کوچولو توی خانه بماند، مادر ویلیام او را سر وقت می رساند و بعد هم هیچ کدام از این اتفاق ها نمی افتاد. صدای کوچک دیگری توی سرش به او گفت که به اندازه ی کافی وقت داشته تا یادش باشد کتاب قصه اش را بردارد. چون مادر هم یادآوری کرده بود که ببیند همه ی چیزهایی که لازم دارد، برداشته یا نه، ولی او گفته بود که دست از سرش بردارد و ساکت باشد. تمام روز کیتی فکر کرد که انگار یک وصله ی ناجور است. مثل گربه ای که یک نفر داشت در جهت مخالف موهایش، روی سرش دست می کشید. کیتی فهرستی از کارهایی تهیه کرد که فکر می کرد درست نبود: 1 ـ تام کوچولو بیشتر وقت ها زیاد گریه می کرد. 2 ـ دانیل زیاد وقت تلف می کرد تا وسایلش را پیدا کند و پدر را عصبانی می کرد. 3 ـ در احمق پارکینگ برای ماشین خیلی باریک بود. 4 ـ مادر خیلی وقت صرف تام می کرد، انگار که تا حالا اصلا بچه نداشته. 5 ـ ویلیام همیشه باعث می شد او عقب بماند. 6 ـ خانم واتسون خوب به حرف آدم گوش نمی کرد و همه چیز را خراب تر می کرد. 7 ـ وقتی کیتی به دردسر می افتاد، همه ی بچه های دیگر، حتی بهترین دوستانش، رزی و آنیتا هم قیافه ی بچه مثبت ها را می گرفتند. و این اصلا عادلانه نبود. کیتی حس می کرد که خیلی بیچاره است. و تازه می دانست که هیچ کدام از این ها تقصیر او نبود. در پایان آن بعد از ظهر طولانی، مادر بیرون مدرسه ایستاده بود. او و تام، هر دو، نیش شان را باز بود. کیتی بدون این که لبخند بزند، گفت: «چه خبر؟» مادر آرام گفت: «هیچ چیز! ما رفتیم پارک. خیلی خوش گذشت. تام چند تا مرغابی دید. مطمئنم می خواست صدای مرغابی ها را دربیاورد، این طور نیست، ملوسک کوچولوی من؟» کیتی به سردی گفت: «دست بردار مامان این همان سر و صدای همیشگی اوست. همین.»    

• کتاب های فندق
• نویسنده: بل مونی
• مترجم: نیلوفر اکبری
• تصویرگر: مارگرت چمبرلین
• انتشارات: افق