loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب ترکش ولگرد

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
120,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

درباره کتاب ترکش ولگرد

کتاب ترکش ولگرد با موضوع دفاع مقدس و درون مایه ی طنز خاطرات یک رزمنده در دوران نوجوانی را در قالب داستان هایی کوتاه روایت می کند. "سعید" پسر زبر و زرنگی که عاشق رفتن به جبهه و جنگیدن با دشمن بعثی است بعد از کلی ماجرا و کلک های مختلف، به همراه تعدادی از هم کلاسی هایش موفق به جلب رضایت والدین شان شده و عازم میدان نبرد می شوند. او و دوستانش درگیر ماجراهای بسیار بامزه و خنده داری می شوند که از زبان سعید در کتاب فوق روایت می شود. به عنوان مثل دریکی از داستان های کتاب با عنوان "یک قدم دور از قبله"، سعید تعریف می کند که: یک روز موقع به جا آوردن نماز جماعت همه ی رزمندگان پشت سر حاج آقا به صف ایستاده و به ایشان اقتدا کرده بودند. هر چند لحظه یک بار حاج آقا یک قدم به عقب بر می داشت و به همین ترتیب همه ی صف ها نیز یک قدم به عقب می رفتند. این کار آن قدر ادامه پیدا کرد که همه از سالن نماز خانه خارج شده و وارد محوطه ی بیرون شدند. همه کنجکاو شده بودند و من برای این که علت رفتار حاج آقا را متوجه شوم روی پنجه ی پاهایم ایستادم تا بتوانم قسمت جلوی صف را ببینم و بعد از این که موضوع را فهمیدم چنان جیغی کشیدم که همه ی صف ها به هم خورد ...

بخشی از کتاب ترکش ولگرد

من و علی تازه به گردان آمده بودیم و فقط همدیگر را می شناختیم! دوست داشتم به اطراف سرک بکشم و بفهمم در کجا هستم و دوست و رفیقی پیدا کنم، اما مگر علی می گذاشت. دم به دقیقه، وقتی می دید بیکارم و می خواهم به سیاحت و بازدید اطرافم بروم، یقه ام را می گرفت و غرولند کنان می گفت: «گوش کن سعید، من و تو نیامده ایم این جا عمرمان را به بطالت بگذرانیم. این جا جبهه است وقتی بردنمان خط مقدم یا عملیات با دشمن می جنگیم و وقتی این جا در اردوگاه هستیم باید کار خیر بکنیم و ثواب جمع کنیم. پس بازیگوشی را کنار بگذار و دنبال من بیا.»

بدمصب انگار مامور شده بود که مرا از تفریحات و گشت و گذار ممنوع کند و برای آخرتم توشه و ثواب جمع آوری کند. می گفتم: «این همه آدم این جا پلاس هستند، آن وقت من بدبخت باید به فکر ثواب و روز قیامت باشم؟»

علی تو چشمانم خیره می شد، صدا کلفت می کرد و در جوابم می گفت: «من با دیگران کار ندارم، اما مادرت تو را به من سپرده. باید مراقبت باشم.»

ـ ترمز کن ببینم. چی چی مادرت تو را به من سپرده. هم مادر تو و هم مادر من، ما را به هم سپردند. زرنگی نکن!

ـ من از تو پنج روز بزرگ ترم. به حرف بزرگ تر گوش گن!

دیگر داشتم از دستش ذله می شدم. شده بودیم مسئول نظافت دور و اطراف و شستن رخت چرک ها و ظرف و ظروف نشسته ی کنار منبع آب. کشیک می کشید و همین که می دید یکی لباسش کنار منبع آب مانده، دستم را می کشید و می رفتیم سراغ لباس ها. از بس لباس و ظرف شسته بودم، کف دستانم مثل آینه برق می زد. بس که جارو زده بودم، داشتم کمردرد می گرفتم. واکس زدن پوتین بچه ها و تمیز کردن سلاح دیگران که بماند.

آن روز جمعه هم گیر داد که برویم حمام و غسل جمعه کنیم که کلی ثواب دارد. بین راه، بقچه ی حمام به بغل گرفتم: «می گویم علی، با این همه ثوابی که من و تو جمع کردیم تا صد پشتمان هم با گارانتی ما به بهشت می روند و روی جهنم را نمی بینند.»

علی ترش کرد و گفت: «بابا همین حرف ها ثواب خودت را از بین می بری.»

ـ بابا تو چقدر مقدس شده ای. حتی پیش نماز مسجدمان هم این قدر سفت و سخت به جمع کردن ثواب نچسبیده که تو چسبیدی.

ـ آن جا را ببین. آخ جان، لباس نشسته!

داشت گریه ام می گرفت.

ـ علی تو رو خدا بی خیال شو. من فقط می خوام ثواب غسل جمعه را ببرم. ثواب شستن لباس مردم مال خودت.

ـ من رفیق نیمه راه نیستم. دو تایی شریک هستیم.

بی معرفت، کم که نمی آورد! روی در کابین حمام صحرایی، یک دست لباس به من و علی چشمک می زد. تو حمام هر شیر آب باز بود و یک نفر زیر دوش، خودش را می شست. لباس ها را برمی داشتیم و رفتیم کنار منبع آب و شروع کردیم به شستن. علی ساکت بود. برای این که سر حرف را باز کنم، گفتم: «علی، نظرت راجع به فرمانده ی گردان چیه؟»

کتاب ترکش ولگرد اثر داوود امیریان و تصویرگری امیر مفتون از سوی انتشارات کتابستان معرفت به چاپ رسیده است.

 


فهرست


فهرست کتاب ترکش ولگرد

  1. معتمد محله ی ما

  2. ترکش های بی حیا

  3. گودزیلای عراقی

  4. پرسپولیس هورا

  5. اسیر شکم

  6. کدخدای نوجوان

  7. برادران مزدور

  8. تاب تاب عباسی

  9. پس کله جبار

  10. دیوانه جبهه

  11. در جست و جوی قهرمان

  12. جاسم جامبو

  13. عمو پفکی

  14. آن شب که واویلا شده

  15. نمکی و دستیارش

  16. یک قدم دور از قبله

  17. مرده و مرده شور

  18. شیرجه در آب

  19. ثواب جمع کن ما

  20. فراری

  21. شهردار، بیا منو بردار

  22. مجسمه های زنده

  23. تصادف خوش یمن

  24. صد تا به راست پنجاه تا به چپ

  25. شمر و صدام و یارانش

  26. مارادنا در سنگر دشمن

  27. قهرمانان فینال آسیا!

  28. جیغ بنفش در اتاق عمل

  29. شب نشینی در جهنم

  30. جنگ با تو کاری ندارد

  31. داماد فرمانده لشکر

  32. آبجی ماشاالله

  33. یار امام کجا رفت؟

  34. امام جماعت غصبی



  • نویسنده: داوود امیریان
  • تصویرگر: امیر مفتون
  • انتشارات: کتابستان معرفت
 

داوود امیریان


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب ترکش ولگرد" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل