کتاب بیلی بنا (شغل آینده ی من 8)

کتاب بیلی بنّا جلد هشتم از مجموعه ی شغل آینده ی من اثر مندی راس ترجمه ی فرزاد امامی و تصویرگری اما داد از نشر افق به چاپ رسیده است.

در این جلد به معرفی شغل بنّایی پرداخته می شود. بیلی یک بنّا است و مدتی است که در حال ساخت خانه ای برای خانم داگزبری است. او تصمیم می گیرد کار بنّایی خانه را زودتر به اتمام برساند بنابراین صبح زود از خواب بیدار می شود و به محل کارش می رود. او ملات آماده می کند و به وسیله ی آن سفال ها و آجرهای خانه را روی هم می چیند تا به تدریج کار سقف خانه ی مشتری اش تمام می شود. سپس درب خانه را رنگ می زند و خانه را به خانم داگزبری نشان می دهد. اما خانم داگزبری برای سگش بارکر هم یک خانه ی کوچک سفارش می دهد و ... .

این اثر برای گروه سنی الف و ب مناسب می باشد.

مجموعه ی یازده جلدی " شغل آینده ی من " درباره مشاغل مختلف با کودکان صحبت می کند. در هر یک از جلدهای مجموعه در قالب یک داستان کوتاه یک شغل به همراه وسایل و ابزار آلات به کار گرفته شده در آن برای کودکان معرفی می شود و از این طریق کودک با روش انجام یک شغل و مزایا و سختی های آن کار آشنا می شود و درک او را نسبت به مشاغل موجود در جامعه افزایش می دهد.

 

برشی از متن کتاب

بیلی بنا صبح زود از خواب بیدار شد و گفت: «من باید امروز کار خانه ی خانم داگزبری را تمام کنم. امیدوارم از خانه اش خوشش بیاید.» بیلی بنا همان طور که سوت می زد و می رفت، گفت: «قبل از آمدن خانم داگز بری کارهای زیادی را باید انجام بدهم.» بیلی بنا همان طور که سوت می زد و ملات را مخلوط می کرد، با خودش گفت: «این هم چند آجر آخر.» و آن ها را صاف روی هم گذاشت. بیلی بنا همان طور که سوت می زد و از پله های نردبان بالا می رفت، گفت: « این هم آخرین سفال های سقف.» این حرف ها را وقتی می زد که نردبان را محکم گرفته بود. بیلی بنا همان طور که سوت می زد و در قوطی رنگ را باز م یکرد و سعی می کرد رنگ چکه نکند، گفت: «این هم رنگ قرمز روشن که به در ورودی می زنم.» درست وقتی که کار بیلی بنا تمام شد، خانم داگز بری و سگش بارکر، از راه رسیدند. بیلی بنا دورتادور خانه را به شان نشان داد. خانم داگز بری گفت: «عالیه! اما ...» -پس سگم بارکر چی؟ بیلی بنا گفت: «آخ، ببخشید، یادم رفت.» بارکر هم به علامت تأئید، پارس کرد: «هاپ»      

• نویسنده: مندی راس
• مترجم: فرزاد امامی
• انتشارات: افق