loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب این وبلاگ واگذار می شود - افق

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
70,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید

کتاب این وبلاگ واگذار می شود نوشته ی فرهاد حسن زاده توسط نشر افق به چاپ رسیده است.

درنا دختر نوجوانی است که در وبلاگ اختصاصی خود داستان می نویسد و آن ها را به اشتراک می گذارد تا از نظرات دیگران پیرامون این قصه ها آگاه شود. او خیلی دلش می خواهد که یک روز داستان هایش در مجلات به چاپ برسد. در نزدیکی خانه ی آنها یک مغازه ی کتاب فروشی وجود دارد که کمی با بقیه متفاوت است، به این دلیل که مجله، روزنامه، کتاب های قدیمی، دست دوم و چیزهای جالب بسیاری در آن جا پیدا می شود. یک روز که درنا برای خرید مجله به آن جا می رود؛ داخل مغازه یک دفترچه ی قدیمی با جلد چرمی و صفحه هایی به رنگ خرمایی، پیدا می کند و از روی کنجکاوی آن را به دست می گیرد و ورق می زند. در همان لحظه مرد میان سالی که حدودا چهل و پنج ساله می باشد آن را از دست او می گیرد و می گوید تو حق نداری بی اجازه به هر چیزی دست بزنی. درنا که در همان یک نگاه اجمالی به مطالب آمده در آن علاقه مند شده است با اصرار از آن مرد خواهش می کند، اجازه بدهد آن را با خود به خانه ببرد و این آغاز ماجرا می باشد. خاطرات آمده داخل دفترچه ی قدیمی، درباره ی پسر نوجوان آبادانی به نام زال است او در یک مغازه ی پرنده فروشی کار می کند و عاشق دختری به نام فریبا می شود که خانه شان در همسایگی آنها است. داستان زندگی این پسر در دوران جنگ اتفاق می افتد، فریبا هیچ علاقه ای به او ندارد و یک روز به همراه خانواده اش از آن شهر می روند. پدر او کلید خانه شان را به زال می دهد و می گوید منتظر آنها باشد تا زمانی که بازگشتند آن را دوباره تحویل شان بدهد. سال ها از آن روز می گذرد اما این پسر هم چنان چشم انتظار عشق خود و تحویل کلید خانه، مانده است. درنا تصمیم می گیرد قصه ی این عشق را در وبلاگ خود به اشتراک بگذارد تا شاید بتواند از این طریق کمکی به آن جوان عاشق که اکنون دیگر سنی از او گذشته است، کرده باشد. این وبلاگ واگذار می شود رمانی با موضوع اجتماعی است که به گونه ای متفاوت نگاشته شده؛ هر فصل آن پست های گوناگونی از یک وبلاگ با تاریخ های متفاوت و کامنت هایی از افراد مختلف می باشد که همین موضوع آن را به یکی از کتاب های مورد علاقه ی نسل نوجوان تبدیل کرده است. ...

 


برشی از متن کتاب


با صدای کرکره ی در مغازه از خواب پریدم. صدایش توی دکان پیچید و زبان بسته ها را ترساند. اولش ترسیدم و فکر کردم بمبی چیزی انداخته اند. ولی قادر قناری خودش بدتر از بمب بد. بی وجدان دکان را گذاشته بود روی سرش. روی سر کچلش: زالو... زالو... زالو... پاشو دیگه. چقدر می کپی؟ لعنتی، دوست نداشتم از آن حال خوش بیرون بیایم. ته مانده ی خوابم را مثل ته دیگی چرب و ترد مزه مزه کردم. ته خوابم تصویر فریبا بود که از وقتی رفته بود، خوابش را می دیدم. ولی باز قادر قناری با صدای نخراشیده اش به ته مانده ی خوابم لگد زد: پاشو که امروز خیلی کار داریم. عینکم را چسبندم به چشم هایم و از بالای بالکن دیدمش، از لای پره های پنکه سقفی. دیدمش که عینهو طوقیِ بال شکسته دور خودش می چرخید و غرغر می کرد. هوا نه تاریک بود، نه روشن. از جاهایی دور که معلوم نبود کجاست، صدای بارش توپ و خمپاره می آمد. با هیکل کوزه ای اش ایستاد جلوی آینه و کلاه گیس کجش را صاف کرد. آمد زیره پره های پنکه و چفیه کشید دور گردنش که خیس و تلیسِ عرق بود: هوووف. تو ئی گرما چه طور خووِت می بره. دِ پاشو دیگه. حس و حال بلند شدن نداشتم. پلک هایم سنگین بود. سنگین تر از عینکم. هر کدام سه کیلو. با خودم گفتم: یه کم دیگه، و رفتم پشت پرده. پرده ای که آن طرفش باغ بود. من و فریبا توی باغ بودیم، پرنده ها هم توی باغ بودند، بی قفس و آزاد. کسی کاری به کارشان نداشت. ما نشسته بودیم وسط و دورتادورمان پرنده بود. دو تا مرغ عشق نشسته بودند روی مچ دست فریبا و از سفیدی انگشت های به هم چسبیده اش دانه می چیدند. یکی نر بود، یکی ماده. به مرغ عشق ها حسودی ام می شد. دلم می خواست فریبا به من خوراکی می داد. برایم لقمه ای نان و پنیر و خرما می گرفت و می گفت: اگر سیر نشدی بگو. و می گرفتم و می خوردم. ولی حواسش به من نبود. به مرغ عشق ها دانه می داد و به خواهرش می گفت: فرشته بدو بدو نکن! فراری شون نده! پاشو بوزینه! واِلا یه پارچ آب خالی می کنم رو هیکلت. کَنه، کَنه ی دیوانه آمده بود بالای سرم و می خواست مثل عزرائیل جانم را بگیرد...  

نویسنده: فرهاد حسن زاد انتشارات: افق


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب این وبلاگ واگذار می شود - افق" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل