محصولات مرتبط
کتاب املت دستهدار اثر ناصر فیض میباشد که توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.
بیش از پنجاه قطعه شعری که در مضامین طنز اخلاقی که گریزهایی به اخلاقیات اجتماعی، سیاسی، هنری و... زده؛ در این اثر جای گرفته است. فیض معتقد است برای بیان و نگارش طنز باید صریح بود و شفاف سخن گفت؛ چراکه درونمایه طنز همین بیان واقعیات شفافی است که خارج از طنز گفتنشان بسی خطر دارد! به هر حال ناصر فیض که او را در برنامه تلویزیونی «قند پهلو»؛ در کنار رضا رفیع و شهرام شکیبا هم دیدهایم، از میان بسیاری از سرودههایش، اشعار این مجموعه را دستچین کرده و منتشر نموده، آنهایی را که هم درد و شکایت را بیان میکنند و هم خیلی خطرناک نیستد! اما چندین و چند سروده دیگر را همچنان برای خویشتن خویش نگاه داشته تا در شرایط دیگری مخاطبان را مستفیذ کند و اینها را خود، در مقدمه «املت دستهدار» بیان کرده است. ناصر فیض، اهل قم و ساکن تهران، صاحب آثار دیگری چون «فیضبوک» و «نزدیک ته خیار» بوده و در کار ترجمه نیز دستی داشته و آثاری را به فارسی برگردانده است که از آن جمله میتوان «نامههایی به تارانتا بابو» و «دستهایم را برای تو میآورم» اشاره کرد. این طنزپرداز دهه چهلی کشور که اولین اثر خود (ترجمه اشعار و زندگینامه چهل شاعر ترک) را در سال 1380 منتشر نموده؛ در کتاب «املت دستهدار» اشعاری با قالبهای متفاوتی در شکل و شمایل غزل، مثنوی، رباعی و... گنجانده و اذعان میکند که زبان تند و تیز طنز هرچند خنده در خود دارد اما به مذاق هرکسی خوش نمیآید و این خصوصیت طنز است. در هر حال هدف او از آوردن اشعار با قالبهای مختلف را شاید بتوان گستردگی مخاطبان که به تبع سلایق متفاوتی نیز خواهند داشت، بیان کرد.
برشی از متن کتاب
کجاست آن که به من گفت: هی... شما آقا! میان آن همه منهای مشتبه با ما؟ خیال کرد که من هم شباهتی دارم به آن همه من و تو، او و ما، شما، آنها همان که نام مرا بیدهان صدا میکرد همان گرفته مرا اشتباهی آن شب، با کسی که آن طرف این همه ضمایر گنگ نشسته بود کمی آنطرفتر از آنجا مرا نشان خودم داد و دست آخر رفت همان که نام مرا خواند و بعد از آن من ، پا شدم که چند قدم رفته باشم از پی او به در رسیدم و درمانده بود لایش وا شبیه یک شبه آمد شبیه گم شد و رفت گمان کنم به همان مقصدی که ناپیدا ولی من، شاید از آن در دوباره برمیگشت میان آن همه میخواند باز نام مرا و یا به جای من از یک نفر به غیر از من سراغ شعر مرا میگرفت از او، تا تو هم شعر مرا خواندهای، همین شعرم تو را کمی بکشد سوی من همین حالا! به شرط آنکه دوباره … جواب میدهی اما جواب سربالا دوباره نرخ خودت را چنین مبر بالا به جای بوسهای از جان من چه میخواهی کجاست قیمت یک بوسه اینقدر بالا مکن زبان مرا باز، این به نفع تو نیست که هست قدرت طبعم ز هر نظر بالا به سادگی که خودش نمیکشد پایین کسی که میرود از پله هنر بالا در آن دقیقه که بار گناه سنگین است دعا نمیرود از جاده اثر بالا آسانسوری که فقط جای پنج، شش نفر است نمیرود به خدا با چهل نفر بالا رقیب کیست به جز عاشقی بلاتکلیف که گاه میرود از هر چه بام و در بالا بیا و ناز و ادا را گران مکن، ورنه در این معامله باشد تو را ضرر بالا بیا که نرخ تورم کمی شکسته شود بگیر دست مرا با خودت ببر بالا به شرط آنکه دوباره بیاوری پایین فهمید، بد شد: گذشت از شصت و هشتاد و نود شد به سرعت از صد و هفتاد رد شد چنان خورد از هر آن چیزی که میدید قطور و گرد چون سلطان فهد شد شبی درگیر شد با کوچهای تنگ پس از یک هفته از آن کوچه رد شد قدم با هر خیابان آشنا کرد خیابان شد شلوغ و راه سد شد نمیدانست غیر از شعر چیزی گذشت و چیزهایی هم بلد شد نمیدانم چه پیش آمد که ناگاه صد و هفتاد پایین رفت و صد شد همان چاقی که چون سلطان فهد بود تنش لاغرتر از بشار اسد شد غزل از عشق گفت و شد تنش آب تمام شعرهایش مستند شد برای بهترین شعر معاصر غزلهای دل انگیزش سند شد در این شعر از کسی نامی نبردم حسین منزوی فهمید، بد شد
فهرست
- مقدمه
- در حلقه رندان
- کشید مرا
- غزل مدرن
- به شرط آنکه دوباره
- فهمید، بد شد
- قطعه
- گریه کردن
- دلبر بیاستخوان
- خانهات مناسب نیست
- اختلاف
- برگ مو در کیش
- در طلب حج
- تعریض
- دکترای علوم انسانی
- قهوه خانه آنجا
- آنقدر راست نیست
- به دنبال قافیه
- همه دنبال آن صدا رفتند
- آلوی بخارا یا مسأله مادر و فرزندی
- عقب آن
- توسعه قم
- عشق یک چیز لطیف است
- قطعه مکاشفه
- اصلاحات
- مثنوی هفتاد من
- مسیر قم، تهران
- سیخ و سنگ
- گاهی لازم هست
- املت دستهدار
- این یک روشنفکر
- کنزالمعانی
- سبک خراسانی
- سبک عراقی
- سبک هندی
- سبک این چنینی
- نشئه یعنی
- پایین نیار
- یه لقمه نون
- قصیده داش غلام
- اما من دلم نمیخواد
- عاشقی همین دو حرفه
- آدما وقتی که خیلی
- چک برگشت خورده
- یه دیوونه یعنی یه
- اجابت
- بازپرس
- نظم ناصر
- خطاست تا همدان
- خانم فیروزه بواسحاقی
- اسباب هنر
- عریان که میشوند
- اخوانیات من و شهرام
- رباعیات
- ذکر دوم خرداد
- یبارعا
- تهران، قم
- کوچه و کلوچه
- در خرابی قم
(مجموعه شعر طنز) شاعر: ناصر فیض انتشارات: سوره مهر
مشخصات
- نوع جلد جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 8
- تعداد صفحه 166
- انتشارات سوره مهر
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران