محصولات مرتبط
کتاب اسم من آلبرت انیشتین است نوشته ی لوئیس کاگوتا و تصویرگری گوستاو رولدان و ترجمه ی مرجان مشاری توسط انتشارات تیمورزاده به چاپ رسیده است.
آلبرت انیشتین، اهل اولم، شهری در جنوب آلمان با کلیساهای بزرگ می باشد. او در دوران کودکی درخشان و استثنایی نبود، حتی برای اولین بار در سه سالگی لب به سخن گشود که برای یک نابغه کمی دیر است. اما او خیلی زود علاقه و توانایی اش را در مطالعه و بررسی فیزیک مدرن نشان می دهد. مطالعه و کار بر روی نور، الکترودینامیک، انرژی و فضا، انیشتین را مشهور کرد؛ زیرا نظریه های قبلی را که در این زمینه ها مطرح شده بود، تائید کرد. او در طول دوران زندگی خود معماهای جذاب بسیاری را در زمینه ی فیزیک حل کرد. او همیشه طرفدار صلح و آرامش بود و علاقه ی بسیاری به نواختن ویولن داشت. انیشتین، در سال 1939 زمانی که پی برد ارتش طی پروژه ای به نام منهتن، قصد دارد از انرژی اتمی برای اهداف نظامی استفاده کند؛ خیلی سریع از میدان تحقیقات خارج می شود اما تاریخ با بی انصافی تمام او را به عنوان پدر بمب اتمی جهان، معرفی می کند. کودکان و نوجوانان با مطالعه ی مطالب آموزنده ی آمده در این کتاب می توانند با نحوه ی زندگی انیشتین، انواع تئوری ها، چگونگی حل معماهای پیچیده به ساده ترین روش، آزمایش های علمی و... که به زبانی ساده و با کمک تصاویر رنگی زیبا از زبان خودش روایت می شود، آشنا شوند.
اسم من آلبرت انیشتین است جلد دیگری از مجموعه ی نام من هست... می باشد که در چند جلد از جمله اسم من لئوناردو داوینچی است، اسم من پیکاسو است، اسم من ونسان ونگوگ است و... به چاپ رسیده است. این کتاب ها، مجموعه ای از سرگذشت انسان هایی با شهرت جهانی می باشد که در زمینه های مختلفی مانند تاریخ، علم، هنر، ادبیات و... فعالیت داشته اند. یکی از ویژگی های مثبت این مجموعه شیوه ی متفاوت و جذاب نگارشی آن می باشد؛ شخصیت آمده در هر کتاب به روایت دوران زندگی خود، چهره های مهمی که هم عصر با او بوده اند، نحوه ی کار کردن و... از زبان خود می پردازد.
برشی از متن کتاب
دوران کودکی درخشان من در یک صبح آفتابی در چهاردهم مارس سال 1879 در شهر اولم متولد شدم. این شهر در ساحل دانوب، در جنوب آلمان و در ایالت ورتمبرگ واقع شده است. همان طور که مادربزرگم اغلب می گفت، بچه ای تپل و کمی سمج بوده ام. پدرم هرمان، در میدان کتدرال فروشگاه لوازم الکتریکی داشت و مادرم پائولین عاشق موسیقی بود و خیلی خوب پیانو می نواخت. ما فقط برای مدت کوتاهی در شهر اولم زندگی کردیم. آن جا شهر آرامی بود، با تعداد زیادی کلیسا که بعضی از آنها خیلی قدیمی بودند . ارزش هنری زیادی داشتند. یکی از آنها معبد کتدرال است، یک معبد عظیم با سبک معماری گوتیک که بلندترین برج ناقوس دار دنیاست و ارتفاع برج آن به بیش از 161 متر می رسد. چند سال بعد،در سال 1922 نام من را روی یکی از خیابان ها گذاشتند و آن را خیابان انیشتین نامیدند. خیلی هیجان انگیز بود. زمانی که یک ساله بودم، به مونیخ نقل مکان کردیم و به عمویم جاکوب ملحق شدیم. عمو جاکوب مهندس بود و نوع جدیدی از ژنراتورهای الکتریکی را طراحی کرده بود. او اطمینان داشت که در آینده الکتریسیته اختراع خواهد شد و پدرم را متقاعد کرد که در روشن کرد شهر باوریا به او پیوندد. از آن جا که آن زمان در مونیخ بیش از 300000 هزار نفر سکونت داشتند،عمو جاکوب فکر می کرد که می تواند کارش را به یک تجارت خوب تبدیل کند. من در سه سالگی شروع به صحبت کردم که طبق آن چه بعدها بعضی از شرح حال نویسان نوشتند برای یک نابغه کمی دیر بود. البته قبل از آن سن هم صحبت می کردم، اما مشکل این بود که هیچ کس مرا درک نمی کرد. من بعضی از کلمات را دوبار می گفتم، بنابراین هر چیزی که می گفتم واضح بود، اما پرستارم فکر می کرد که مشکلی وجود دارد. وقتی شش ساله بودم، به خانه ی بزرگی که حیاط بزرگی هم داشت، نقل مکان کردیم. خانه جدید نزدیک کارگاه الکتریکی پدر و عمویم و نیروگاه برق بود. نیروگاه نزدیک به دویست نفر کارگر داشت. من با خواهرم مایا که دو سال از من کوچک تر بود، به مدرسه رفتم و در آن جا خواندن و نوشتن را آموختم. به نظر من درس خواندن خیلی سخت نبود؛ گرچه در ابتدا وقتی شروع به خواندن لغت ها کردم معلم ها می گفتند که سیلاب کلمه ها را تغییر می دهم. در مدرسه ابتدایی کاتولیک سینت پیتر، فقط دو بچه ی یهودی وجود داشت. یادم می آید روزی گروهی از بچه هایی که از من بزرگ تر بودند تعقیبم کردند و به خاطر یهودی بودنم، به من سنگ زدند. نمی توانستم دلیل کار آنها را بفهمم. شاید دلیلش این بود که ورزش را خیلی دوست نداشتم و از رژه ارتش که در آن زمان در آلمان خیلی رواج داشت، متنفر بودم. چیزی که واقعا دوست داشتم، ساختن اسباب بازی ها و قطب نما بود...
نویسنده: لوئیس کاگوتا مترجم: مرجان مشاری تصویرگر: گوستاو رولدان انتشارات: تیمورزاده
نظرات کاربران درباره کتاب اسم من آلبرت انیشتین است
دیدگاه کاربران