loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب اسارت (نگهبانان گاهول 1)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب اسارت اولین جلد از مجموعه ی نگهبانان گاهول، اثر کاترین لسکی و ترجمه ی بهنام حاجی زاده توسط نشر هوپا به چاپ رسیده است.

سورن کوچک، به اتفاق پدر و مادرش و هم چنین کلاد، شاهد ترک خوردن تخم سفید رنگ و نازک موجود در گوشه ای از آشیانه ی خود هستند؛ تخمی که مدتی است، مارلا و نوکتوس بی صبرانه به انتظار شکستنش، نشسته اند. پس از دقایقی، خواهر کوچک سورن سر از تخم بیرون آورده، وارد دنیای جغدها می شود. سورن خوش حال و شادمان از تولد خواهرش، مشتاقانه او را تماشا می کند. در همین هنگام پدر اولین سخنرانی خود را برای فرزند تازه متولد شده اش، ارائه می دهد و خطاب به او، از گذشته ی اجدادشان گفته، آینده ای موفق را برایش آرزو می کند. وی از روزهای پیش روی فرزندانش و دوره ی بزرگ سالی آن ها سخن می گوید؛ روزهایی که هر سه نفرشان به طور غریزی، از لانه ی والدینشان بیرون رفته، ضمن جفت گیری و تشکیل خانواده، آشیانه ای مستقل را برای خود تهیه خواهند کرد. سورن علی رغم میل شدید خود برای بزرگ شدن و دست یابی به توانایی پرواز کردن، از شنیدن چنین صحبت هایی خوش حال نمی شود. چرا که زندگی در کنار والدین و دیگر اعضای خانواده اش را لذت بخش ترین اتفاق زندگی اش می داند. غافل از این که در آینده ای نه چندان دور، زندگی روی تازه ای از خود به او نشان خواهد داد و سورن را با ماجراهایی پر فراز و نشیب رو به رو خواهد ساخت.

کتاب "نگهبانان گاهول"، اثری سه جلدی تحت عناوین "اسارت"، "سفر" و "نجات" می باشد که برای مخاطب نوجوان به رشته ی تحریر درآمده است. شخصیت اصلی قصه، "سورن"، جغدی انباری می باشد که مادر و پدرش، "مارلا" و "نوکتوس" نام دارند. "کلاد" و "اگلانتین" نیز، برادر و خواهر او هستند. جغدهای انباری، گونه ای نادر از دیگر همنوعان خود می باشند. نام این گونه از جغدها، به محل زندگی سابق شان در گذشته های دور بازمی گردد؛ یعنی زمانی که آن ها، برای مدتی طولانی در انبار روزگار می گذراندند. با وجود این که، جغدهای انباری، سال هاست، انبار را ترک کرده، و در جنگل "تایتو آلبا" ساکن شده اند اما هم چنان نیز با همین نام مورد خطاب قرار می گیرند. آرامش و شادی در سرزمین تایتو برقرار می باشد و جغدهای انباری غرق در خوش بختی و سعادت هستند اما این خوش بختی و آرامش برای همیشه ماندگار نیست و اتفاقات غیر قابل پیش بینی ای در کمین جغدهای قصه به انتظار نشسته است.

 


برشی از متن کتاب


روز بعد، سورن برگشت سر پستش در ریمه دانی. دیگر شده بود سپور درجه دو و حالا با کمال وحشت متوجه شد دارد درست همان حرف هایی را که چهل و هفت – دو موقع رسیدنش به او گفته بود، از بر برای بوفچه ای تازه رسیده تکرار می کند. «من دوازده – یک هستم. قراره من راهنمای تو ریمه دانی باشم. دنبالم بیا.» با همان لحن خاص حرف می زد. دیگر آن صداهای تو خالی و بریده بریده برای سورن عادی شده بودند. برای همین هم وقتی سر و کله ی گیلفی با جعبه ای پر از ریمه ی تازه پیدا شد، با جان و دل آماده بود تا به پیشنهادهای گیلفی برای محل کار تازه گوش بدهد. - رفتم توی تخم دانی. فکر کنم یه شغل ابتدایی سطح پایین پیدا کردم. تخم چینی. یه بابایی توی انبار ریمه درباره ش به من گفت. آفت به کرچ خونه زده. سورن پرسید: «خب این یعنی چی؟» - چندان مطمئن نیستم. فقط می دونم مجبور شده ن جغدهای تخم دانی رو مرخص کنن و توی کرچ خونه اون ها رو به کار بگیرن. «هنوز هم درست نمی فهمم توی این دو جا چی کار می کنن. تازه اون براده هایی که سپورهای درجه یک جدا می کنن چی هستن؟ مثل یک معماست که تکه هاش هیچ وقت جور نمی شه. انگار تمام تکه هارو داریم، اما آیا به فهمیدن این که این جا کجاست و چطور از اون خارج بشیم نزدیک تر شدیم؟ یا هیچ وقت پرواز رو به یاد می گیریم؟» سورن حین صحبت بیش تر و بیش تر سراسیمه می شد. - سعی کن آروم باشی سورن. حس می کنم به چیزی نزدیک شدیم. *** سورن و گیلفی در پیش دالانی کوچک ایستادند. جغدی برفی و بزرگ بالای سرشان جا خوش کرده بود. جغد برفی هوهویی کرد. «به تخم دانی خوش اومدین. کار در تخم دانی و کرچ خونه بالاترین افتخاره. موقتا مجوز فوق محرمانه بهتون داده شده. این روزها آفت فراگیر شده و کمی دست و بال مون تنگه. برای همین میم پ نون یا درجه ی محکوم به پرواز نکردن نمی گیرین. اما در پایان دوره، مرحله ی خاصی رو می گذرونین که دردناک نیست. ولی باعث می شه هر چی این جا دیدین از یاد ببرین.» گیلفی پچ پچ کرد: «ماه سوزی رو می گه. ولی ما می دونیم چطور پشت سر بگذاریمش.» «درسته.» سورن هنوز هم از حس آسودگی این که میم پ نون نشده، کمی ضعف داشت. برفی آرام هوهو کرد. «حالا هم وارد تخم دانی می شیم. دنبالم بیایین.» همه ی جغدها با هم نفس شان را حبس کردند. چون حتی جغدهای کاملا ماه زده هم ناخواسته از دیدن منظره ی مقابل شان مات و مبهوت می شدند. جغدهای آن جا داشتند چندین و چند هزار تخم با نظم و ترتیب می چیدند، تخم هایی به همه اندازه و همه هم سفید ناب که زیر مهتاب می درخشیدند. موقع مرتب کردن شان هم آواز می خواندند: کردیم تخم ها را، یک عمر گرچه انبار حتی یکی ز جغدان، خسته نگشت زین کار! آن جغد ریزه، جنی، یا خال دار و برفی جمله به کار مشغول، بی هیچ عذر و حرفی ...

فهرست


خاطره ی آشیانه زندگی به بهای دو ریمه ربوده شده آکادمی سنت ایگولیوس برای جغدهای یتیم ماه زدگی گودال های جدا، ذهنی یکتا نقشه ی بزرگ ریمه دانی پرستار فینی معربان سمت درست در دنیایی چپه وارونه کشف گیلفی ماه سوزی بی نقص! تخم دانی کرچ خانه داستان هورتنس تخم را نجات بده! شبی خونین باور کردن داستان گریمبل پرواز کردن شکل باد پرواز آزادانه حفره های خالی خانم پی! نبرد صحرا عقاب های هورتنس جغدها و دیگران در ... نگاهی به نگهبانان گاهول درباره ی نویسنده

نویسنده: کاترین لسکی مترجم: بهنام حاجی زاده انتشارات: هوپا  


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب اسارت (نگهبانان گاهول 1)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل