Name: کتاب اروس و تمدن - هربرت مارکوزه
Brand: چشمه
SKU: 1912
Price: 280000 IRR
Availability: InStock
Rating: 5 (1 reviews)

کتاب اروس و تمدن (پرسشگری فلسفی درباره ی فروید) نوشته ی هربرت مارکوزه می باشد که داگلاس کلنر مقدمه ای بر آن نوشته و امیرهوشنگ افتخاری راد آن را به فارسی ترجمه کرده است. این کتاب در نشر چشمه به چاپ رسیده است.

هربرت مارکوزه نگرش تاریخی-انتقادی وام گرفته از مکتب فرانکفورت را در اروس و تمدن همچنان دنبال می کند مارکوزه در اروس و تمدن نقدهایی کوبنده به تمدن، سلطه و آزادی می کند با تفوق سرمایه داری سرکوب اجتماعی شدت یافته و هرگونه تفکر رادیکال مورد حمله قرار می گیرد او تمدن معاصر را بخاطر سرکوب نهان و گاها آشکار خود به شدت مورد نقد قرار می دهد مارکوزه در این اثر جاودانه ی خود ابتدا تبیین می کند که چرا سرکوب در جوامع پیشرفته ی سرمایه داری حاکم است و موانع آزادی اندیشه چیست او سپس دیدگاهی در برساختن جامعه ی ناسرکوبگر را ترسیم می کند او در این اثر با تمرکز بر فروید، تلاش می کند تا رابطه ی فروید و مارکس را نشان دهد مارکوزه با بازسازی نظریه ی فروید در تلاش است تا نشان دهد چرا جامعه بر فرد سلطه پیدا می کند و فرد چگونه کنترل اجتماعی را درونی کرده و با خواسته های جامعه همسو می شود او تلاش می کند تا نظریات فروید و مارکس را به هم پیوند دهد تا از آن ها برای نقد و بازسازی اجتماعی استفاده کند در نهایت مارکوزه شاهکارش را ارائه می کند:سرکوب جنسی، شخصیت هایی را پدید می آورد که مستعد پذیرش فاشیسم هستند اروس و تمدن را می توان بیانیه ی مارکوزه علیه سرمایه داری دانست که از طریق آن به بهترین نحو با استفاده از مفاهیم اصلی خود این ساختار، سرمایه داری را زیر سوال برده است.

برشی از متن کتاب

فصل چهارم دیالکتیک تمدن فروید در رشد و تکامل تمدن، نقش تعیین کننده ای را به حس گناه اختصاص می دهد؛ به علاوه، بین پیشرفت و احساس فزاینده ی گناه هبستگی و رابطه ای برقرار می کند او مقصودش را چنین بیان می کند:«تا حس گناه را به منزله ی مهم ترین مسئله در تکامل فرهنگ نشان دهم و شرح دهم که به واسطه ی تشدید حس گناه، بهای پیشرفت در تمدن، از دست رفتن خوشبختی است» فروید مکررا تاکید می کند که همانطور که تمدن پیش می رود، احساس گناه بیش تر قوت می گیرد، تشدید می شود، همواره رو به افزایش است دلیلی که فروید اقامه می کند دوگانه است: نخست به طور تحلیلی آن را از نظریه ی غرایز بیرون می کشد و دوم، به تحلیل نظری یی می رسد که با ناخوشی ها و ملالت های بزرگ تمدن معاصر استوار می یابد: دور گسترش یافته ی جنگ ها، آزار و اذیت فراگیر، سامی ستیزی، نسل کشی، تحجر، و تشدید «اوهام» کار سخت و زحمت، بیماری و فلاکت در میانه ی رشد ثروت و دانش ما مختصرا پیشاتاریخ حس گناه را مرور کردیم؛ احساس گناه «در عقده ی ادیپ ریشه دارد و زمانی که پدر با همدستی برادران کشته شد، حاصل آمد» آنان غریزه ی پرخاشگر خود را ارضا کردند؛ لیکن عشق به پدر که سبب پشیمانی شان شد، به واسطه ی همذات پنداری، سوپراگو را پدید آورد و از این رو «محدودیت هایی را که باید مانع تکرار آن عمل شوند» ایجاد کرد نتیجتا، بشر از این عمل [پدرکشی] اجتناب کرد، اما تکانه ی پرخاشگری که از نسلی به نسل دیگر احیا می شود، پدر و جانشینانش را هدف می گیرد و از نسلی به نسل دیگر دوباره ناگزیر پرخاشگری منع می شود