کتاب ارتداد - وحید یامین پور

کتاب ارتداد به قلم وحید یامین پور در انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.

نمی توانیم بی تفاوت باشیم. نمی توانیم به راه خود برویم وقتی دیگرانی هستند که عمیقا به رفتن آن ها به راه کج باور داریم. تو با لحنی نیش دار می پرسی: " این یعنی خیلی مطمئنی که خودت در کج راهه نیستی؟!" دریا، تو همیشه مرا گیر می اندازی؛ بدترین جای ممکن، با تندترین لحن و کمترین کلمات. من گاهی تو را غافلگیر می کردم. گاهی به جای پاسخ، با پرسشی تو را به عمق باور خودت فرا می خواندم: - دریا، تو فکر می کنی امام چقدر به راهی که می رود اطمینان دارد؟ راهی که در آن سال ها در تبعید باشد و از آن دشوارتر کشتار و شکنجه ی جوانان طرفدارش را ببیند که با شعار "یا مرگ یا خمینی" از شاخه ی زندگی کنده می شوند و لگدمال شده در گوشه ای از تاریخ می افتند؟ همان ها که انگار آفریده شده اند که فدا شوند، بی چشم داشت، بدون توضیح درباره ی کار سترگی که کرده اند و بار بزرگی که بر دوش می گیرند. امام با چشم های به خون نشسته سرخ شدن خیابان های سیاه را می بیند، و برگ ریزان سربازان بلند قامتش را، اشک می ریزد و آه می کشد ولی خم به ابرو نمی آورد. این همه استواری را از کجا آورده؟  چگونه مردی به وارستگی و و لطافت او، لحظه ای توقف نمی کند تا راه طی شده را یک بار دوباره وارسی کند؟! - امام ایمان خالص است. بیگانه با هر تردید و دودلی. بیشتر از این می دانم، یونس! نمی دانم و نمی فهمم. ما مثل گروهی مسافریم که در ساحل یک اقیانوس بی انتها ایستاده ایم. همین استواری و آرامش برای امثال من کافی است که دل به اقیانوسی بزنیم که ممکن است در دلش تلاطم هزار طوفان باشد. دریا، تو این جملات را با آهی نهفته در کلامت آمیختی و نشانم دادی که ایمانت به امام بر درک عقلانی ات از راهی که می روی پیشی گرفته و اگر محکومم نکنی، می گویم که ایمان خود بالاترین مرتبه ی درک عقلانی است؛ همچون هزار هزار جوان دیگری که چون براده های آهن بر گرد یک میدان نامرئی جاذبه آرایش گرفته بودند. در متن یک مغناطیس تشدید شونده، براده ها خود به آهن ربایی برای گسترش میدان جاذبه بدل شدند؛ گسترده، به وسعت وطن. و اکنون، با نبودن کانون جاذبه، چه بی نظمی آشکاری همه چیز را فراگرفته. ما از متن یک آراستگی به پریشانی و آشفتگی فروافتاده ایم و پریشانی شک می آفریند.

• نویسنده: وحید یامین پور
• انتشارات: سوره مهر