کتاب آواز غمناک کلاغ سیاه - باب دیلن

کتاب آواز غمناک کلاغ سیاه نوشته باب دیلن و ترجمه یاسین محمدی و بهاره رضایی در انتشارات نگاه به چاپ رسیده است.

"آواز غمناک کلاغ سیاه" کتابی دل انگیز و خواندنی از مجموعه اشعار زیبا و احساسی شاعر پرآوازه و بزرگ امریکایی می باشد که نمایان گر توانایی بالا و استعداد بی نهایت او در سرودن اشعاری کمیاب و بی نظیر است. "رابرت آلن زیمرمن" 24 مه سال 1941 در "دولوث، مینه‌سوتا" چشم به جهان گشود و سال ها بعد، نام هنری "باب دیلن" را برای خود برگزید. وی خواننده، آهنگساز، شاعر، نقاش و نویسنده ی امریکایی است که موفق شد در سال 2016 جایزه ی نوبل ادبیات را به خود اختصاص دهد. باب با روی آوردن به راک، موجب ظهور سبک جدیدی در موسیقی به نام راک بومی شده و پس از آن به شکسپیر عصر خویش معروف گشت. او با مهارت و چیره دستی فراوان توانست به گونه ای هنرمندانه، اشعار عاشقانه ی راک اند رول را با شعرهای ادبی و هم چنین روشن فکرانه ی کلاسیک در هم آمیخته و آثاری ماندگاری را از خود بر جای بگذارد. کتاب حاضر در برگیرنده ی اشعاری خواندنی و سرشار از هنر و آرایه های ادبی است که به راحتی با مخاطب ارتباط برقرار کرده، او را به دنیای خیالی و شاعرانه ی خویش وارد نموده و در نهایت، لحظاتی رویایی همراه با لذتی وصف ناشدنی را برایش خلق می کند.

فهرست

مقدمه قبل از این که عاشقت بشم 10000 مرد 2x2 می خواد یه بارون شدید بیاد عشق رها شده مری کاملا مهربون هیچ آدمی درست کار نیست، حتی یکی هیچی نمی گم آلبرتا تو تموم طول برج نگهبانی کاری که واقعا دوست دارم انجام بدم تمامش برای تو آنجلینا ترانه ای برای یه دوست ترانه ی دونالد وایت ترانه ی هالس براون گروه دست (وقت جهنمه مرد!) دورتر از این جا چیزی نیست اون ور افق بیلی آواز غمناک کلاغ خلیج الماس سیاه ویلی مک تل کور دمیدن در باد رویای صد و پونزدهم باب بیلن گردباد پیوند محکم با قلبم (کسی عشقمو دیده؟) وقتی شب از آسمون فرو می ریزه

برشی از متن

قبل از این که عاشقت بشم خب، اعصابم داره منفجر می شه و بدنم متشنجه حس می کنم تموم دنیا منو دوخته به حصار ضربه ی خیلی سختی خورده م، خیلی چیزا دیده م حالا فقط لمس تو می تونه درمانم کنه نمی دونم می خوام چیکار کنم خوب بودم، قبل از این که عاشقت بشم خب، خونه م آتیش گرفته، شعله ش تا آسمون می ره فکر می کردم که بارون می گیره، ولی ابرا رد شدن حالا انگار دارم به آخر راهم می رسم اما می دونم خدا مراقبمه و نمی ذاره گمراه بشم هنوز نمی دونم می خوام چی کار کنم خوب بودم، قبل از این که عاشقت بشم پسرا تو خیابون سرگرم بازی هستن دخترا مثل پرنده ها چرخ می زنن وقتی برم، اسمم یادت می مونه می خوام برم به ثروت و شهرت برسم هنوز نمی دونم می خوام چی کار کنم خوب بودم، قبل از این که عاشقت بشم آت و آشغالا جمع شدن و همه جارو گرفته ن چشمام انگار دارن از حدقه در می آن عذق از سر و صورتم می چکه و خیره می شم به زمین به دختری فکر می کنم که دیگه برنمی گرده هنوز نمی دونم می خوام چی کار کنم خوب بودم، قبل از این که عاشقت بشم خب؛ دیگه از حرف زدن خسته شدم، از تلاش برای توضیح دادن خسته شدم هر چی سعی کردم خوش حالت کنم بیهوده بود فردا شب قبل از این که خورشید غروب کنه اگه هنوز زنده باشم، تو جنوب م هنوز نمی دونم می خوام چی کار کنم خوب بودم، قبل از این که عاشقت بشم   10000 مرد ده هزار مرد رویه تپه ده هزار مرد رویه تپه بعضیا می رن پایین، بعضیا قراره کشته شن ده هزار مرد با لباس آبی نفتی ده هزار مرد با لباس آبی نفتی صبح طبل می زنن، شب می آن سراغ تو ده هزار مرد تو راه ان ده هزار مرد تو راه ان هیچ کدومشون کاری نمی کنن که مامان جونت خوشش نیاد! ده هزار مرد حفاری می کنن برای طلا و نقره ده هزار مرد حفاری می کنن برای طلا و نقره همه شون صورتاشونو تراشیده ن، همه شون از سرما برگشته ن   تمامش برای تو خب، اگه قرار بود تمامش رو دوباره انجام بدم عزیزم، تمامش رو برای تو انجام می دادم و اگه قرار بود ده هزار سال صبر کنم عزیزم، حتی اون کارم می کردم خب، یه سگ استخونش رو توی کوچه پیدا می کنه یه گربه، او نه تا جون داره یه میلیونر، یه میلیون دلار داره ملک صعود چار صدتا زن داره خب، هر کی یه چیزی داره که منتظرشه من منتظر اون وقتی ام که بتونم تمامش رو برای تو انجام بدم و عزیزم، تمامش رو برای تو انجام می دم خب اگه من فردا یا امروز راه می افتادم عزیزم، حسابی سگ دو می زدم تو باد بالا می پریدم، پشتک و وارو می زدم حتی یه رقص تند روی زمین می کردم خب هر کی وقت خودشو داره هر کسی زمان خودشو داره...

(برنده نوبل ادبیات 2016) (متن دو زبانه) نویسنده: باب دیلن مترجم: یاسین محمدی - بهاره رضایی انتشارات: نگاه