loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب آن جا که پنچرگیری ها تمام می شوند

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب آن جا که پنچر گیری ها تمام می شوند نوشته حامد حبیبی توسط انتشارات ققنوس به چاپ رسیده است.

کتاب "آن جا که پنچرگیری ها تمام می شوند" مجموعه ی نه داستان کوتاه و زیبا تحت عناوین "فیدل"، "شوخی"، "شب ناتمام"، "قمر گمنام نپتون"، "هتل"، "اشکاف"، "آن جا که پنچرگیری ها تمام می شوند" با حکایت ها و شخصیت های متفاوت و متمایز از یک دیگر است که نویسنده قصه ی آن ها را با استفاده از بیانی ساده و طنز و هم چنین بهره گیری از قلم توانا و قدرتمند خویش، در زمینه ی موضوعاتی هم چون دلهره، ترس و اضطراب های موجود در زندگی روزمره، به رشته ی تحیر در آورده و اثری خواندنی را ارائه می دهد. در داستان "فیدل"، "محمود"، "مینا"، "منیر"، "علی" و "داود" شخصیت های قصه هستند که در ابتدای ماجرای این روایت، همگی سوار بر یک ماشین، از مراسم تشییع جنازه ی "سوسن"، یکی از دوستان قدیمی شان بازمی گردند و در میانه های راه راجع به علت مرگ این شخص، و دلایل ضد و نقیض ابراز شده در باب فوت سوسن توسط حضار در مجلس، به بحث و گفت و گو با یک دیگر می پردازند. در واقع سوسن قبل از این واقعه، غریق نجات بوده و افراد بسیاری را از مرگ حتمی نجات داده اما در مراسم ترحیم، مدام در رابطه با مرگ ناشی از غرق شدن وی که در نتیجه ی وارد شدن ضربه ای بر بدنش صورت گرفته، سخن به میان می آمد و همین مساله موجب حیرت و تعجب سوگواران شده است.


فهرست


فیدل شوخی شب ناتمام قمر گمنام نپتون هتل اشکاف شب در ساتن سفید اکازیون آن جا که پنچرگیری ها تمام می شوند

برشی از متن کتاب


فیدل محمود و مینا و منیر عقب نشسته بودند. علی پشت فرمان بود. داود هر لحظه بیش تر در صندلی جلو فرو می رفت. محمود نگاهش را از مناظری که به سرعت صد و بیست کیلومتر در ساعت از پیش چشمانش می گریختند، کند و پرسید: «ببینم بالاخره معلوم شد جریان چی بود؟» منیر دماغ قرمزش را با دستمال گرفت، مینا نگاهش را رها کرد بین ابرها که آرام آرام از پشت کوه های شمال جاده بیرون می آمدند، داود توی صندلی جا به جا شد، علی در آینه ی عقبی نگاهی به آن ها انداخت. محمود ادامه داد: «اصلا می خوام ببینم آخرش یکی از شماها فهمید به کجاش خورده؟» منیر که بفهمی نفهمی اشک توی چشماش جمع شده بود آهسته گفت: «گفتن خورده به پشت سرش.» علی دست اندازی را رد کرد و گفت: «نه خانم جان! من خودم شنیدم اون یارو پسر خاله هه می گفت تو نخاعش خورده.» داود گفت: «ولی دختر عمه اش داشت می گفت حالا خواهراش چه جوری می خوان ببیننش وقتی سر نداره.» منیر و مینا و محمود برگشتند سمت داود: «سر نداره؟» علی به داود چشم غره رفت. داود صاف تر نشست توی صندلی. «اون دختره گفت ... گفت مگه پروانه ی قایق گردنشو ...» محمود گفت: «این دیگه خیلی چرته.» علی گفت: «محمود جان چرا می گی چرته؟ مگه تو خودت جنازه رو دیدی؟» محمود گفت: «من نه. اصلا مگه جز خواهراش کی دیده؟» مینا سرش را بلند کرد: «من دیدم.» همه ی بدن ها به سمت او چرخید جز علی که نمی توانست. داود گفت: «مینا خانم شما دیدین؟ کی دیدین؟» محمود گفت: «تو که جنازه ببینی غش می کنی.» مینا دماغش رو بالا کشید و گفت: «فکر می کرد برای چی سر خاک هی دور قبر می پلکیدم. اون جا که صورتش رو کنار زدن واسه بچه ها، یک لحظه دیدم.» هیچ کس چیزی نپرسید، با ترس و تحسین به مینا چشم دوخته بودند. مینا نگاه شیشه ای را روی صورت همه چرخاند و هجا کرد: «لب ... خند ... می زد.» داود گلویی صاف کرد. منیر دستمال را به دماغش نزدیک تر کرد. محمود گفت: «عین فیلم ها.» مینا رفت تو شکمش.: «تو که ندیدی هیچی نگو ... می گم لبخند می زد» نزدیک بود بزند زیر گریه. محمود گفت: «باش لبخند می زد... حالا تو با این حال و روزت چرا رفتی جلو که ببینیش؟» مینا رو به منیر کرد: «مشکوک بودم ... مگه شماها نبودین؟» منیر خواست چیزی بگوید، علی سرعت را کم کرد و گفت:«آقایون، خانم ها! توجه ... توجه ... من هوس آلبالو کردم.» کشید تو خاکی. منیر غر زده: «علی خجالت بکش ... تو این وضعیت؟» علی ترمز دستی را کشید و گفت: «جنایت که نمی خوام بکنم، تازه توی صندوق یه دوغ معرکه هم داریم، هر کی می خواد بگه بیارم.» منیر گفت: «نخوری خوابت بگیره پشت فرمون، همه مونو به کشتن بدی.» علی اعتنایی به حرف منیر نکرد، در را باز کرد. باد و خاک پیچید تو «با این حرف ها سوسن زنده نمی شه.» داود گفت: «از این گذشته...  

نویسنده: حامد حبیبی انتشارات: ققنوس

حامد حبیبی


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب آن جا که پنچرگیری ها تمام می شوند" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل