loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

مجموعه کتاب های قصه های با پدر و مادر - هوپا

5 / -
موجود شد خبرم کن

مجموعه کتاب قصه های با پدر و مادر اثر پیت جانسون و ترجمه ی هدا توکلی توسط نشر هوپا به چاپ رسیده است.

قهرمان این کتاب پسری است به نام " لویی "، او به جای اینکه با کسی درباره مشکلاتی که در زندگی اش پیش می آید حرف بزند، آن ها را در دفترچه خاطراتش می نویسد. از نظر او بهترین دوستش دفترچه خاطراتش است. هیچ اتفاقی از چشمان او پنهان نمی ماند. خاطرات لویی در 5 جلد با عناوینی همچون پدر و مادرم دیوانه ام کرده اند، چگونه تنظیمات پدر و مادر خود را به روز رسانی کنیم، چگونه سر پدر و مادر خود را گول بمالیم، چگونه پدر و مادر خود را تربیت کنیم، پدر ومادرم زده اند به سیم آخر می باشد که به صورت یک جا در یک بسته ارائه گردیده است. در داستان پدر و مادرم زده اند به سیم آخر می خوانیم که؛ امروز جمعه 20 سپتامبر ساعت 6 ، او دارد از حوادثی که بر او گذشته، می نویسد. پدر و مادرش مدام به او گیر می دهند و از او ایراد می گیرند؛ اگر دستشویی اش طول بکشد می آیند پشت در و می پرسند: «اوضاع خوبه؟ شاید اون تو چیزی یاد بگیری.» هیچ وقت اجازه نمی دهند او به حال خودش باشد. در مدرسه قبلی زیاد با مدیر و معلم صمیمی نبوده. اما چندتایی دوست برای خودش داشته. این مدرسه جدید از مدرسه قبلی کوچک تر است. اوایل خیلی راضی بود از این که کوچک تر است چون حس می کرد صمیمیتش هم بیشتر است اما نه اصلاً این طور نیست. او از پدر و مادر یک چیزهایی را قایم می کند؛ مثل بیماری که دچارش شده. او یک بیماری نادر دارد؛ حساسیت به مشق نوشتن، تا به کتاب ریاضی نگاه می کند حالش بد می شود. امروز از امتحان تاریخ از صد، چهار گرفته است. به پدر و مادر چیزی نمی گوید چون قرار است هفته بعد دوباره از او امتحان بگیرند. امشب قرار است برای شام مهمان بیاید؛ رییس شرکتی که پدر در آنجا کار می کند. او مجبور است کت و شلوار بپوشد و تعظیم و احترام کند. پدر می گوید بهتر است که خودت باشی اما او می داند که پدر این را از ته دل نمی گوید. اما هم چیز اونطور که لویی فکرش را می کند نمی شود و

 

 


برشی از متن کتاب


(برشی از متن داستان پدر و مادرم زده اند به سیم آخر) بابا و مامان چند تا اصطلاح جدید یاد می گیرند. جمعه، 20 سپتامبر 6:00 بعد از ظهر بابا و مامان از سوراخ قفل در اتاق زاغ سیاهم را چوب می زنند. یکهو خیز برداشتند، آمدند تو و زل زدند به من که داشتم مشق می نوشتم. هیچ وقت نمی گذارند به حال خودم باشم. هر وقت سرم را بلند می کنم جلو چشمم نشسته اند. راستش اگر بیشتر از دو دقیقه توی دستشویی بمانم، هوار می زنند: «همه چی رو به راهه؟ کاش اون تو حداقل یک چیزی یاد بگیری.» تا اینکه فهمیدند چقدر پیله بوده اند و تصمیم گرفتند دست از این کارهایشان بردارند. خلاصه تازگی ها فقط پشت در پچ پچ می کنند. بابا پرسید: «لویی، دوره کردن درس هات چطور پیش می ره؟» راستش را به آن ها نگفتم. دلم نمی خواست با واقعیت های تلخ زندگی رو به رو شوند.

نویسنده: پیت جانسون مترجم: هدا توکلی انتشارات: هوپا

پیت جانسون


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "مجموعه کتاب های قصه های با پدر و مادر - هوپا" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل