کتاب تعطیلات بارباپاپا

کتاب تعطیلات بارباپاپا هفتمین جلد از مجموعه ی بارباپاپا اثر آنت تیزون و تصویرگری تالوس تیلور با ترجمه ی تارا سالک از سوی نشر کلام به چاپ رسیده است.

با شروع زمستان و فصل سرما، تعطیلات بارباها هم شروع شده است. بارباپاپا به اعضای خانواده اش پیشنهاد می کند تا برای گذراندن تعطیلات به جایی خوش آب و هوا بروند. آن ها به جزیره ای زیبا و خالی از سکنه می روند تا بدون هیچ مزاحمی کلی خوش بگذرانند. آن ها از صبح تا شب مشغول آب بازی و تفریح هستند و شب ها نیز با خوشحالی در کنار هم می خوابند. اما طولی نمی کشد که شرایط تغییر می کند. یک روز صبح باربالالا در فنجان چایش یک تار مو پیدا می کند و این موضوع را تقصیر باربا پشمالو می اندازد. باربا پشمالو هم که بسیار ناراحت شده به خواهرش می گوید شبیه یک پیازچه ی سبز است. این دعوا جو را متشنج کرده و باعث درگیری و دعوا بین بقیه بچه ها هم می شود. بارباپاپا و بارباماما که شاهد این وضعیت هستند با خیال این که بچه ها به زودی با هم آشتی خواهند کرد، هیچ دخالتی نمی کنند. اما ظاهرا این دعوا تازه اول ماجراست ...

مجموعه ی "تعطیلات بارباپاپا" شامل داستان های کودکانه ای با عناوین: "بارباپاپا"، "سفر بارباپاپا"، "خانه ی بارباپاپا"، "کشتی فضایی بارباپاپا"، "مدرسه ی بارباپاپا"، "درخت بارباپاپا"، "تئاتر بارباپاپا"، "زمستان بارباپاپا"، "بارباپاپا در مریخ" می باشد. "بارباپاپا، بارباماما، باربازو، بارباخوان، باربا زیبا، بارباپشمالو، باربالالا" شخصیت های اصلی این مجموعه هستند. این داستان ها به قدری مورد توجه کودکان قرار گرفته که، انیمیشن آن نیز ساخته شده است. کتاب "تعطیلات بارباپاپا" هفتمین جلد از مجموعه ی فوق درباره ی دوستی و احترام گذاشتن به نظرات و سلیقه های دیگران است.

 

برشی از متن کتاب

جزیره ای دور افتاده و خالی در آب های گرم اقیانوس، جایی مناسب برای گذراندن تعطیلات است! در این جا آن ها می توانند در آب های گرم شنا و غواصی کنند و یا با خیال راحت روی آب دراز بکشند و استراحت کنند ... وقتی هم گرسنه می شوند، می توانند انواع میوه های خوش مزه و تازه را از درخت ها بچینند ... در این جا، بارباها از صبح تا شب به شادی و تفریح مشغول هستند. و وقتی شب از راه می رسد، همگی کنار هم در ساحل به خواب می روند. ولی افسوس که یک روز صبح، بابالالا مویی در فنجانش پیدا می کند و باربالالا را مقصر می داند. باربا پشمالو هم به خواهرش می گوید که شبیه یک پیازچه ی سبز شده است. از آن لحظه به بعد آرامش همه به هم می خورد و بچه ها همدیگر را به چیزهای عجیب و غریب تشبیه می کنند. آن ها به قدری عصبانی می شوند که دیگر حاضر نیستند کنار هم غذا بخورند. و هنگام بازی هم از یکدیگر کاملا دوری می کنند. حالا هر کدام از آن ها می خواهد برای خود کلبه ای جدا بسازد، چون امشب قصد ندارند مثل شب گذشته کنار هم بخوابند. هر یک از آن ها کلبه ی خود را به رنگی که دوست دارد رنگ می کند و رنگ های دیگر را قبول ندارند. ای وای! باز هم دعوا و اختلاف شروع شد. حالا دارند همدیگر را رنگ می کنند.

• کتاب هاب فرفره
• نویسنده: آنت تیزون
• تصویرگر: تالوس تیلور
• مترجم: تارا سالک
• انتشارات: کلام