محصولات مرتبط
کتاب گزارش محرمانه نوشته ی تام راب اسمیت با ترجمه ی نادر قبله ای توسط نشر مروارید به چاپ رسیده است.
این کتاب، قسمت دوم از سه گانه ی "تام راب اسمیت" با عناوین "کودک 44"، "گزارش محرمانه" و "مامور 6 "می باشد که در باب اقدامات و سیاست های غیرانسانی اتحاد جماهیر شوروی، روایت هایی پرکشش و مهیج را نقل می کند. بنابراین این اثر دنباله ی رمان اول، یعنی کودک 44 است؛ شخصیت اصلی قصه، "لئو دمیدوف"، افسر سابق اداره ی امنیت می باشد؛ مردی که در رمان قبلی نیز قهرمان داستان بود و با ماجراهایی پرفراز و نشیب مواجه شد. در طی روایت این رمان، استالین مرده و حکومت شوروی تغییرات چشمگیری پیدا کرده است اما دمیدوف هم چنان درگیر خاطرات تلخ و فراموش ناشدنی گذشته ی خویش می باشد؛ خاطراتی که گریبان گیر زندگی او و اعضای خانواده اش می شود. وی هم اکنون در کنار همسرش "رایسا" و دو دختر خوانده اش زندگی سخت و مشقت باری را پشت سر می گذارد و تمامی تلاش خود را صرف می کند تا کانون خانواده اش را گرم و رضایت بخش کند. تا این که یکی از دشمنان سابقش که به دمیدوف کینه ورزی می کند و به دنبال فرصت برای آسیب رساندن به او است تصمیم می گیرد در دخترخوانده ی لئو را برباید و به این واسطه، ضربه ی بزرگی به دمیدوف وارد نماید. با تحقق یافتن این تصمیم، لئو وارد ماجراهایی تازه و مهیج می شود و پرده از حقایقی تلخ و دردناک برمی دارد.
برشی از متن کتاب
نور صبحگاهی مثل همیشه شفاف و واضح بود – آسمان کاملا آبی و جلگه سفید بود. لئو که روی پشت بام کلبه ی مدیریت ایستاده بود، بقایای در هم پیچیده و سوخته ی دوربین دوچشمی را جلوی چشمش قرار داد. دوربین از آتش سوزی نجات یافته بود، ولی فقط یکی از لنزهای ترک خورده ی آن قابل استفاده بود. لئو مثل دزد دریایی ای که بر دماغه ی کشتی اش افق را می کاود، متوجه حرکتی در نقطه ای دور از جلگه شد. کامیون ها، تانک ها و چادرها آنجا بودند. یک اردوگاه نظامی موقت. اداره ی کل منطقه، که از برج های سوزان دیروز و چراغ های علامت دهنده ی مخالفان از شورش آگاهی یافته بود، شبانگاه پایگاه مشابهی برای عملیات تلافی جویانه مستقر کرده بود. دست کم پانصد نفر سرباز آن جا بودند. با وجود این که تعداد زندانی ها بیش تر بود، ولی به طور گسترده ای کمبود سلاح داشتند و تنها روی هم دو یا سه مسلسل سنگین، چند جعبه مهمات و مجموعه ای تفنگ و اسلحه های دستی جمع کرده بودند. گولاک 57، در برابر تسلیحات فراوان، به شکل نومیدانه ای بی دفاع بود و حصار سیمی هم در برابر مهمات حریف شان از آن ها محافظت نمی کرد. لئو وقتی ارزیابی دلسردانه اش را تکمیل کرد، دوربین را از جلوی چشمش برداشت و آن را به لازار برگرداند. دسته ای از زندانی ها روی بام جمع شده بودند، پشت بام بدل به یکی از بلندترین نقاط برتر در اردوگاه شده بود. غیر از لازار و گئورگی، دو رهبر دیگر و نزدیک ترین حامیان شان هم آن جا بودند؛ سر جمع ده نفر. رهبر ووری ها از لئو پرسید: - تو یکی از آن ها هستی. چه کار می خواهند بکنند؟ آیا مذاکره می کنند؟ - بله، ولی نمی توانید به هیچ کدام از حرف های آن ها اعتماد کنید. رهبر جوان محکومان جلو آمد. - درباره ی گزارش چه؟ ما دیگر تحت حکومت استالین نیستیم. کشور ما عوض شده. می توانیم دعوی خودمان را داشته باشیم. با ما دور از انصاف رفتار شده باید بسیاری از محکومیت ها بازبینی شوند، و ما باید آزاد شویم! - ممکن است به خاطر گزارش مجبور شوند مشتاقانه مذاکره کنند. اگر چه، ما از مسکو بسیار دور هستیم. اداره ی کل کولیما ممکن است تصمیم گرفته باشد با این آشوب پنهانی معامله کند، تا از تاثیر متعدلانه ی مسکو در درگیر شدن با این ماجرا جلوگیری کند. - آن ها می خواهند ما را بکشند؟ - این شورش تهدیدی در برابر روش زندگی آن هاست. یکی از زندانی ها از پایین فریاد زد: - آن ها تماس گرفته اند! زندانی ها با عجله به سمت نردبان رفتند. برای پایین رفتن دچار مشکل شده بودند. لئو آخرین نفری بود که پایین رفت؛ نمی توانست عجله کند چون وقتی پاهایش را خم می کرد، درد شدیدی در زانویش، به خاطر پوستی که از کشش زیاد آسیب دیده بود، ایجاد می شد. وقتی به پایین نردبان رسید، عرق کرده بود و نفسش بند آمده بود. بقیه جلوی رادیو بودند. گیرنده ی رادیویی تنها وسیله ی ارتباطی ...
- نویسنده: تام راب اسمیت
- مترجم: نادر قبله ای
- انتشارات: مروارید
مشخصات
- نوع جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 4
- سال انتشار 1398
- تعداد صفحه 444
- انتشارات مروارید
نظرات کاربران درباره کتاب گزارش محرمانه - تام راب اسمیت
دیدگاه کاربران