کتاب شاه، بی بی، سرباز نوشته ی ولادیمیر نابوکوف با ترجمه ی رضا رضایی توسط نشر ثالث به چاپ رسیده است.
کتاب “شاه، بی بی، سرباز”، رمانی خواندنی است که سه شخصیت اصلی به نام های “فرانتس”، “درایر” و” مارتا” دارد؛ درایر مردی میان سال و ثروتمند، از صاحب نام ترین افراد برلین می باشد که در کنار مارتای زیبا و جوان، زندگی می کند. مارتا، هیچ علاقه ای به شوهرش ندارد و تنها به دلیل ثروت و جایگاه اجتماعی او تن به این ازدواج داده است. اختلاف سلیقه و عقاید، همواره موجب ایجاد شکاف و فاصله میان این زوج می شود اما علی رغم تمامی مشکلات، درایر زنش را دوست می دارد. داستان رمان از سفر تفریحی و بلند مدت این زوج، به “تیرول” آغاز می گردد؛ آن ها به هنگام بازگشت از تیرول، در میانه های راه، در شهر کوچکی توقف می نمایند که یکی از خویشاوندان دور و دوستان قدیمی درایر به نام لینا در آن زندگی می کند. لینا زنی میانسال است که صاحب دو فرزند پسر و دختر می باشد؛ وی از اوضاع مالی مساعدی برخوردار نیست و پسرش، فرانتس نیز، کار مناسبی ندارد.
وجود خاطرات مشترک و قدیمی و هم چنین رابطه ی دوستانه میان لینا و مرد ثروتمند قصه، هم چون عاملی محرک، درایر را به ملاقات با لینا ترغیب می کند. اما مارتا، از همراهی کردن شوهرش در این تصمیم امتناع ورزیده، به خانه ی لینا نمی رود. بنابراین درایر، به تنهایی نزد لینا رفته، او را ملاقات می کند. در طی این دیدار، درایر از لینا می خواهد، فرزندش را نزد او به برلین فرستاده تا کاری مناسب را برایش مهیا سازد. پیشنهادی سرنوشت ساز که با استقبال لینا مواجه شده، اما موجب دلخوری مارتا می شود. اصل ماجرای این رمان نیز دقیقا از همین پیشنهاد شکل می گیرد. با ورود فرانتس به برلین و دیدارش با مارتای زیبا و شوهرش، خیانت هایی بزرگ شکل گرفته، روایتی خواندنی به وجود می آید.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.