کتاب احتیاط کنید سرتان به لوستر نخورد نوشته ی رسول یونان توسط نشر ثالث به چاپ رسیده است.
این کتاب مجموعه ی بیست داستان کوتاه تحت عناوین «زیر آسمان پاییزی، زندگی در ویترین، فصل کوچ غازها، خواستگار دنیا، در آینه های شهر، مراسم یک رفتن ناگهانی، زندگی نامتعارف، احتیاط کنید سرتان به لوستر نخورد و…» را در برمی گیرد که نویسنده با بهره گیری از احساسات شاعرانه و لطیف خود به روایت آن ها می پردازد.
به عنوان مثال در داستان “احتیاط کنید سرتان به لوستر نخورد” که عنوان کتاب حاضر می باشد، ماجرایی تامل برانگیز، در ارتباط با یک لوستر را می خوانیم؛ لوستری بزرگ با آویزهایی کریستالی که صاحبش، آن را به عمد، طوری از سقف آویزان، و در مسیر پذیرایی قرار داده، که میهمانانش، هم مجبور شوند، حتما از زیر آن عبور کرده، سپس به قسمت پذیرایی خانه برسند و هم این که، به ناچار با خم کردن سرشان، از برخورد حتمی با این شیء بزرگ و گران بها پرهیز کنند. صاحب این خانه و لوستر قصه، مردی ثروتمند است که صاحب فروشگاه بزرگی می باشد؛ فروشگاهی که انواع و اقسام لوسترهای لوکس در آن به فروش می رسد. راوی قصه نیز، یکی از کارگران این فروشگاه، و فردی است که از صاحبکار خود تنفر داشته، اعمال و رفتار او را مورد سرزنش قرار می دهد. وی معتقد است که این مرد، فردی مغرور می باشد که همواره از کوچک کردن اطرافیان و تحقیر کردن شان لذت می برد و تنها هدفش از نصب لوستر مورد نظر، تحقق همین امر می باشد. کلیت داستان نیز از یک مهمانی شکل می گیرد؛ مهمانی در خانه ی مرد لوستر فروش که میهمانانش راوی داستان و کارگران فروشگاه او هستند. بنابراین راوی با روایت جزئیات و رویدادهای این مهمانی، خواننده را با خود همراه و هم قدم می سازد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.