کتاب یازده نمایشنامه | سمیوئل بکت

درباره‌ی کتاب یازده نمایشنامه سمیوئل بکت

کتاب یازده نمایشنامه به قلم ساموئل بکت و ترجمه‌ی باربد گلشیری توسط انتشارات نیلوفر به چاپ رسیده است. کتاب یازده نمایشنامه، با عنوان "نانوشتن"، که مقدمه‌ای 50 صفحه‌ای از مترجم این اثر است، شروع می‌شود که حاوی مطالبی در مورد، سبک گنگ و شیوه نوآوری ادبی آثار همین نویسنده می‌باشد؛ تا فهمِ قلمِ "بکت" برای خواننده، قابل هضم‌تر باشد.

بخش دوم این مجموعه، شامل: نمایش نامه ها و شعرهای بکت می باشد که در قرن بیستم، شهرت زیادی را به خود اختصاص داده که به طور خلاصه به معرفی برخی از آنان می پردازیم: اثر بازی بدون کلام1، داستانی پوچ اما حقیقی و ژرف است؛ که به تقدیر و تقصیر انسان، در زندگی اش اشاره دارد.

اثر بازی بدون کلام 2، نمایشی خیره کننده است از کنش های آدمی با نگرش مثبت و منفی؛ که انتظاراتش و تلاش های او، در سکوت مطلق قابل مشاهده است. اثر آمد و رفت، زندگی سه دوست را که سالیان زیادی است که همدیگر را ملاقت نکردند را نشان می دهد؛ سرانجام، هنگامی که دیدار حاصل می شود متوجه تغییری می شوند که هر کدام از دیگری پنهانش می کنند مبادا که ناراحت نشوند.... اثر نفس، با صدای فریاد نوزادی شروع می شود که در میان آشغال های مختلف متولد شده... و در ادامه، قسمتی از نمایش شعر هایش که انتظاری دردناک و در عین حال دراماتیک را به تصویر می کشد...

در واقع، خواندن این نمایش نامه های گنگ و پیچیده، انسان ها را به فکر فرو می برد و همین تفاوت است که  آثار بکت را، منحصر به فرد می نماید؛ به طوری که خواندنش روح آدمی را صیقل می دهد.

بخشی از کتاب یازده نمایشنامه؛ ترجمه‌ی باربد گلشیری

وی: ما سه نفر آخرین بار کی هم را دیدیم؟

رو: بیایید حرف نزنیم.

سکوت.

وی از سمت راست خارج می شود.

سکوت.

فلو: رو.

رو: بله.

فلو: نظرت راجع به وی چیست؟

رو: چندان تغییر نکرده. ( جلو حرکت می‌کند و وسط می ‌نشیند، در گوش رو زمزمه می ‌کند. با بیزاری.) اوه! ( به هم نگاه می کنند. فلو انگشت بر لب می گذارد) خودش نفهمیده؟

فلو: خدا نکند.

( وی وارد می شود. فلو و رو باز رو به جلو می چرخند، به حالت قبلی شان بر می‌ گردند. وی سمت راست می نشیند. سکوت)

همینطور با هم بنشینیم، مثل سابق، توی زمین بازی دوشیزه وِید.

رو: روی کنده ی درخت.

(سکوت. فلو از سمت چپ خارج می شود.

سکوت.)

وی.

وی: بله.

رو: فلو به نظرت چطور است؟

وی: به ظاهر مثل همیشه است. (رو حرکت می‌کند و وسط می‌نشیند. در گوش وی زمزمه می‌کند، با بیزاری.) اوه! ( به هم نگاه می کنند. رو انگشت به لب میگذارد.) کسی به ش نگفته؟

رو: خدا به دور.

( فلو وارد میشود. رو و وی باز به جلو می چرخند،  به حالت قبلی شان برمی ‌گردند. فلو به سمت چپ می نشیند.)

همان طور... دست هم را بگیریم.

فلو: تو خیالِ... عشق.

(سکوت.

رو از سمت راست خارج می شود.

سکوت.)

وی: فلو.

فلو: بله.

وی: رو به نظرت چطور می آید؟

فلو: تو این نور چیز زیادی نمی شود دید. ( وی حرکت می‌کند و وسط می ‌نشیند، در گوش فلو زمزمه می کند. با بیزاری) اوه! (به هم نگاه می کنند. وی انگشت بر لب می گذارد.) خودش نمی داند؟

وی: خدا آن روز را نیاورد.

( رو وارد می شود. وی و فلو باز به جلو می چرخند، به حالت قبلی شان بر می گردند. رو سمت راست می نشیند.

سکوت.)

نمی ‌شود از قدیم ها حرف بزنیم؟ (سکوت) و از این که بعدش چه شد؟ (سکوت.) چطور است مثل قدیم ها دست هم را بگیریم؟

( پس از لحظه ای دست های هم را میگیرند: دست راست وی در دست راست رو. دست چپ وی در دست چپ فلو، دست راست فلو در دست چپ رو، بازوان وی بالای بازوی چپ رو و بازوی راست فلو است. سه جفت دست قلّاب شده بر سه دامن قرار گرفته اند.

سکوت.)

فلو: حلقه ها را احساس می کنم.

(سکوت.)

فهرست

فهرست کتاب یازده نمایشنامه؛ انتشارات نیلوفر

نا نوشتن بازی بدون کلام1 بازی بدون کلام 2 آمد و رفت نفس تک گویی Rockaby بداهه ی اوهایو Quad Catastrophe Nacht und traume چی کجا

نویسنده

درباره‌ی ساموئل بکت

• نانوشتن
• نویسنده: سمیوئل بکت
• مترجم: باربد گلشیری
• انتشارات: نیلوفر